به گزارش خبرآنلاین،صابر گلعنبری کارشناس و پژوهشگر جهان عرب در کانال تلگرامی خود با اشاره به صلح عربی کشورهای خلیج فارس نوشت:
بیانیه و اظهارنظرهای کویت ناظر به آشتی عربی در خلیج فارس است و اشاره خاصی به مصر نشده است. قاهره و سه کشور دیگر همزمان مشترکا دست به قطع روابط با قطر زدند؛ و فعلا مشخص نیست مصر کجای داستان آشتی احتمالی قرار دارد؛ اما همین که احمد ابوالغیط دبیر کل مصری اتحادیه عرب از این روند اظهار رضایت و استقبال کرده است، خود همین موضع میتواند کاشف از حضور کشورش در این ماجرا باشد.
وزیر خارجه قطر نیز بیانیه کویت را "گامی مهمی" برای حل بحران توصیف و از این کشور تشکر کرد و همتای عربستانی وی نیز نسبت به پایان این تنش ابراز خوش بینی کرده و گفته است که "امیدواریم این پیشرفت به توافقی نهایی ختم شود که به نظر میرسد در دسترس باشد".
بر کسی پوشیده نیست که کویت از زمان شروع بحران در ژوئیه 2017 بارها تلاش کرده است که دیدگاههای طرفهای بحران را به هم نزدیک و نوعی آشتی برقرار کند و مرحوم شیخ صباح امیر پیشین آن با آن جایگاه و احترامی که داشت، بارها ورود کرد؛ اما موفق به این کار نشد؛ علت هم واضح بود و آن هم این که کلید حل در آمریکاست.
اما وقتی ترامپ بر حل این بحران اراده جدی از خود نشان داد، دامادش کوشنر را دیروز به منطقه فرستاده و این پیشرفت حاصل شده است؛ و حالا باید منتظر ماند و دید به آشتی نهایی ختم میشود و اگر چنین شود؛ بر چه مبنا و اساسی است و سرنوشت شروط 13 گانه طرفهای مقابل قطر و به ویژه در ارتباط با حمایت آن از اخوان المسلمین و روابط با ترکیه چه میشود.
اکنون احتمالا پرسش کانونی این باشد که چه عواملی حل بحران عربی در خلیج فارس را در این روزها به شکل جدی در دستور کار قرار داده است.
واقعیت این است که پیشرفتهای حاصله در حل بحران و آشتی احتمالی صرفا برآیند یک متغیر بینالمللی است و آن هم پیروزی جو بایدن در انتخابات اخیر آمریکا و نه چیز دیگری. در این میان نیز ارجاع صرف مساله به تلاش برای محروم کردن ایران از درآمدی 100 میلیون دلاری از عبور پروازها از قطر و به مقصد آن منطقی نیست؛ حدود سه سال است این اتفاق میافتد، اما باعث نشده است که آمریکا با این هدف در صرافت آشتی دادن بیفتد؛ اساسا هم این رقم چنان قابل توجه نیست که انگیزهای در دولت ترامپ جهت حذف این منبع درآمدی ایجاد کند؛ به همین علت تداوم بحران ارجحیت داشت.
اما این که ارتباط این مساله با پیروزی بایدن به عنوان یک متغیر چیست؟ نگارنده بر این باور است که این مساله هم دولت ترامپ و هم عربستان و امارات را به این جمعبندی رسانده است که در این فرصت یک ماه و نیم مانده تا آمدن رئیس جمهور دموکرات با قطر آشتی صورت گیرد. علت این جمعبندی نیز این است که ترامپ معتقد است بایدن به شکاف میان متحدان آمریکا در خلیج فارس پایان خواهد داد و از این منظر، به نظر میرسد که دونالد ترامپ میخواهد این موفقیت را از بایدن سلب و به نام خود ثبت کند؛ هر چند اگر ترامپی در آمریکا در راس قدرت نبود، با وجود همه اختلافات دیرینه میان این کشورها و قطر بعید بود این اختلافات در این سطح از شکاف و قطع شدن روابط و محاصره بروز یابد؛ در واقع همه چیز به سفر رئیس جمهور فعلی آمریکا به عربستان در 2017 و چراغ سبز و موافقت ضمنی وی برای محاصره دیگر متحد عربی (قطر) تنها چند روز بعد از این سفر بر میگردد و این وسط هم آمریکایِ ترامپ کلی کاسب شد و تا توانست به همه سلاح فروخت.
اما به نظر میرسد که انگیزه عربستان و امارات از این اتفاق قبل از آمدن بایدن این است که آنها نیز بر این باور هستند که پس از رفتن بایدن به کاخ سفید، به احتمال زیاد وی برای لغو محاصره قطر فشار خواهد آورد و نگران این هستند که این مهم بدون گرفتن کوچکترین امتیازی رخ دهد. از این جهت گویا ترجیح دادهاند چنین اتفاقی در همین دوره باقیمانده ترامپ بیفتد. به نظر میرسد که بن سلمان تلاش دارد از عوامل تنشی در روابط با بایدن قبل از آمدنش بکاهد. از این رو، احتمالا تا 20 ژانویه هم شاهد آزادی فعالان مدنی از زندان باشیم.
اما اگر هم آشتی صورت گیرد، به نظرم موجب حل و فصل ریشهای اختلافات نمیشود و بیشتر معطوف به لغو محاصره و بازگشایی مرزها میباشد تا این که به کدورتهای تاریخی پایان دهد.
310 310
نظر شما