به گزارش خبرآنلاین، ژان- پل بلموندو قرار است این ماه به خاطر جایگاه کاری فوقالعاده خود به طور ویژه در شصت و چهارمین دوره جشنواره فیلم کن مورد تقدیر قرار گیرد.
برای او یک ضیافت شام و یک مهمانی در نظر گرفته شده و در کنار آن قرار است فیلم مستند «بلموندو، حرفه» ساخته ونسان پرو و جف دومنش، برای اولین بار در دنیا در کن روی پرده برود. ضمن اینکه بعضی از فیلمهای قدیمی بلموندو هم روی پرده خواهد رفت.
برگزارکنندگان کن قول استقبال گسترده طرفداران بلموندو از او را دادهاند، کسی که هرچند به زودی وارد دهه نهم زندگی خود میشود، اما از نظر آنها همچنان مردی است که فرانسوا تروفو او را نابغه میدانست، یک تکرو سرسخت که تجسم معرکه بودن از نوع فرانسوی است.
برای بلموندو 78 ساله، بازگشت به کن پس از یک غیبت طولانی همچنین فرصتی است تا پیروزهای خود را روی پرده سینما به دنیا یادآوری کند، آن هم پس از گذراندن دورهای که دستاوردهای بازیگری او تحتالشعاع مشکلات زندگی شخصیاش قرار گرفته بود.
تییری فرمو مدیر عامل جشنواره کن میگوید: «این راهی است تا ژان- پل به صفحات سینمایی بازگردد و تنها در بخش اخبار خالهزنکی روزنامهها نباشد.»
از سه سال پیش که بلموندو با باربارا گاندولفی، مدل سابق بلژیکی که 43 سال از او جوانتر است، دوست شد، همیشه در معرض یک رسوایی دور از ذهن بوده است.
همواره این اتهام مطرح بوده که گاندولفی از ستاره فرانسوی که فعالیت کاری او پس از یک سکته مغزی در سال 2001 به شکلی آشکار افت کرد، سوء استفاده کرده است. بخصوص همه درمورد پول زیادی که بلموندو به عنوان قرض برای گاندولفی گرفت، صحبت میکنند. خانواده او پیامهای تهدیدآمیز دریافت کردهاند که در آنها به بلموندو هشدار داده شده گاندولفی را ترک کند.
بلموندو اتهام سوء استفاده گاندولفی از او را کاملا رد کرده است. صورت بلموندو در انبوه عکسهایی که پاپاراتسیها از او و گاندولفی گرفتهاند، همچنان یادآور همان مرد جسور با بینی تیز و تبسم شیطنتآمیز است که همه ما از «از نفس افتاده» ژان-لوک گدار (1960) به یاد داریم. با این حال، بازگشت بلموندو به فرش قرمز کن و حضور در میان تحسینکنندگانش قطعا نوعی تسکین برای اوست.
ژان- پل بلموندو و راکل ولش در 1977
برای خود کن، برگزاری این مراسم تقدیر، جبران دیرهنگام رفتاری است که این جشنواره در آخرین بازدید رسمی بلموندو با فیلمی در سال 1974 با او کرد. «استاویسکی» به کارگردانی آلن رنه که درامی درباره الکساندر استاویسکی تاجر و کلاهبردار فرانسوی است، اکنون یکی از بهترین فیلمهای بلموندو به حساب میآید، اما آن سال با واکنش بسیار خصمانهای روبرو شد. بلموندو از این انتقادها بسیار رنجید و از آن زمان تاکنون در بیشتر مواقع سعی کرده خود را از کن دور نگه دارد.
فرمو میگوید: «هر سال ما از او میخواهیم به کن بیاید، اما پاسخش همیشه منفی بوده است. او مدتی هم بیمار بود. یکبار با او ناهار خوردم و متوجه شدم الان با مسئله سلامتیاش راحتتر کنار میآید؛ حالش خوب است و شرایط فعلیاش را پذیرفته است.»
هرچند بلموندو به قول فرمو «یکی از بهترین بازیگران تاریخ سینمای فرانسه» است، اما به جرات میتوان گفت دلیل اصلی اینکه طرفدارنش همچنان تحسینش میکنند، فیس و افاده، تکبر و حس شیطنت اوست. بلموندو تجسم همه چیزهایی است که ما از یک فرانسوی سختکوش و خوشگذران در ذهن داریم. انگار هیچ چیز او را نگران نمیکند. محبوبترین ستاره فرانسوی دوران خود هیچگاه خودش را به هالیوود نفروخت.
خیلی راحت میتوان لحظهای که بلموندو بزرگترین ستاره دوران خود در سینمای فرانسه لقی گرفت، تشخیص داد و این لحظه فوقالعاده پایان فیلم «از نفس افتاده» است. شخصیت بلموندو در فیلم که یک شرور خردهپا و تلفیقی مساوی از جذابیت و خشونت است، تیر میخورد.
ما او را در واپسین لحظههای عمر میبینیم که لنگانلنگان و آهسته در خیابان میدود، در حالی که دوست آمریکاییاش (جین سیبرگ) دنبال اوست. در پسزمینه یک موسیقی جاز گوشخراش شنیده میشود. او زمین میخورد، اما برمیگردد و سیگارش را از دهان برمیدارد. رهگذران دورش حلقه میزنند. سیبرگ از راه میرسد.
آخرین حرف او به سیبرگ این است: «C'est vraiment dégueulasse» («واقعا حال به هم زنه»). یکی از رهگذران این جمله را برای سیبرگ ترجمه میکند که البته در زیرنویسهای انگلیسی مختلف ترجمههای دیگری چون «دختر عوضی» یا «حالم رو به هم میزنی» هم شده است. در همان حال که او میمیرد، چهرهاش به قدری مسرتبخش است که انگار زیر لب حرفهای محبتآمیز میزند نه حرفهای زشت.
بلموندو تاکید روی این ایده را دوست داشت که او آدمی گردنکلفت با جنبهای حساس است. او متناقضترین ستارههاست: یک نماد که در کودکی می دانست قیافه زشتی دارد؛ مردی عادی که به یک خانواده بورژوای لوس تعلق داشت؛ بازیگری پایبند شیوه بازیگری متد که به بازی در نقشهای کمدی افتخار میکرد. بلموندو به لطف «از نفس افتاده» یکی از چهرههای موج نو سینمای فرانسه است.
در همین حال، او به راه و رسم بازیگری کاملا متفاوت سینمای فرانسه تعلق دارد. بلموندو را جانشین ستارههای محترمی چون ژان گابن و میشل سیمون میدانند که مانند آنها ترکیبی از جاهلمآبی و آرزوهای کودکانه است. فرمو او را شبیه ژرار دوپاریو میداند و به این نکته اشاره میکند که بلموندو همیشه در کنار فیلمهای مولف (با کارگردانانی چون ژان-لوک گدار، ژان-پییر ملویل و فرانسوا تروفو) در فیلمهای اکشن یا کمدی که به مراتب محبوبتر هستند، بازی میکرد.
بازیگران فرانسوی جوانتر مانند ژان دوژاردن و ونسان کسل او را خیلی دوست دارند، همین طور کوئنتین تارانتینو فیلمساز آمریکایی. فرمو میگوید: «بلموندو در چین، مکزیک و آمریکا خیلی محبوب است.»
فرمو تردیدی ندارد که همه چیز درباره میراث بلموندو است. او میگوید: «مجموعه آثار او یکی از مهمترین مجموعههای تاریخ سینماست.»
در کنار «از نفس افتاده» از دیگر فیلمهای برتر بلموندو میتوان به «پییرو خله» (گدار، 1965)، «لئون مورن، کشیش» (ژان-پییر ملویل، 1961)، «مردی از ریو» (فیلیپ دی بروکا و ژان-پل راپینو، 1964)، «پریهای دریایی میسیسیپی» (فرانسوا تروفو، 1969) اشاره کرد.
ایندیپندنت / 30 آوریل / ترجمه: علی افتخاری
5858
نظر شما