۱۶ نفر
۱۳ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۳:۴۳
روزی که من و سروش صحت با هم چای نوشیدیم

دوازده سیزده سال پیش آن موقع که سردبیر همشهری خانواده بودم و برای مجله یادداشت می‌نوشتم سه‌شنبه عصرها چند ساعت مانده به خروجی گرفتن مجله و فرستادنش به لیتوگرافی احتمالا در حالی که چای مانده روی میزم سرد شده بود، تند تند یادداشت سردبیر را می نوشتم.

چند سال بعد وقتی کانال‌های تلگرامی حتی سریع‌تر از دستگاه‌های چاپ یک مطلب را می‌فرستادند برای ده‌ها و صدها و هزاران نفر چشمم خورد به یکی از یادداشت های چند سال پیشم همان که چند روز به موضوعش فکر کرده بودم و لحظه آخری نوشته بودم و البته یادداشتم نه به اسم خودم که به اسم سروش صحت با سرعت نور درحال انتشار بود.

"دوستی با بعضی آدم‌ها مثل نوشیدن چای کیسه‌ای‌ست.
هول هولکی و دم دستی برای رفع تکلیف .اما خستگی‌ات را رفع نمی‌کند.دل آدم را باز نمی‌کند. خاطره نمی‌شود.

دوستی با بعضی آدم‌ها مثل خوردن چای خارجی است.
پر از رنگ و بو.
این دوستی‌ها جان می‌دهند برای خاطره‌های دمِ دستی..
این چای خارجی را می‌ریزی در فنجان،می‌نشینی با شکلات فندقی می‌خوری و فکر می‌کنی خوشحال‌ترین آدم روی زمینی.
فقط نمی‌دانی چرا باقی چای که مانده در فنجان بعد از یکی دو ساعت می‌شود رنگ قیر... سیاه ...

دوستی با بعضی آدم‌ها مثل نوشیدن چای سرگل لاهیجان است.
باید نرم دم بکشد.
باید انتظارش را بکشی.
باید برای عطر و رنگش منتظر بمانی.
باید صبر کنی.
آرام آرام مقدماتش را فراهم کنی.
باید آن را بریزی در یک استکان کوچک کمر باریک.
خوب نگاهش کنی.
عطر ملایمش را احساس کنی و آهسته، جرعه جرعه بنوشی‌اش و زندگی کنی..."

بعد از آن بارها و بارها این نوشته‌ام را که همیشه هم اول یا آخرش یک سروش صحت داشت به عنوان نویسنده دیدم که در شبکه‌های مجازی از تلگرام و اینستاگرام گرفته تا هر کجا منتشر می‌شود و اغلب هم عکس یک استکان چای کمر باریک ضمیمه‌اش بود.
همان‌وقت‌ها چند بار در گروه‌های دوستان و آشناها به زبان آمدم و گفتم ایهاالناس نویسنده این مطلب من هستم نه سروش صحت ! حتی عکس صفحه اول مجله همشهری خانواده که جای ستون یادداشت سردبیر بود را گرفته بودم و برایشان می فرستادم .کلا آن موقع ها خیلی سعی دربالا بردن سواد رسانه ای گروه‌هایی که عضوش بودم داشتم و احساس تکلیف می‌کردم که به مطالب جعلی واکنش نشان دهم و از طرف حافظ و شاملو و گاندی و خلاصه همه ادبای قدیم و سیاستمداران جدید خودم را وکیل و مسوول می‌دانستم که بگویم مثلا این شعر با وزن و قافیه معیوب مال سعدی نیست این نقل قول از فلان رییس جمهور درست نیست، فلان فیلسوف حتی روحش از این کلمات قصاری که به اسمش پخش می‌کنید خبر ندارد اما کم کم مثل خیلی حساسیت‌های دیگر بی‌خیال این تذکرات شدم و بی حوصلگی از شلختگی مطالب بی‌شمار فضای مجازی را توجیه کردم و به خودم گفتم تو به اندازه توانت تلاشت را کردی و اگر قرار باشد تاثیری گذاشته باشی همین قدرش هم خوب است بیش از این دوست و فامیل را دشمن خودت نکن و بی‌خیالش شدم .حتی همین چند روز پیش که دوباره یادداشت مذکورم به امضای سروش صحت را در یکی از گروه‌های فامیلی دیدم باز هم به روی خودم نیاوردم .
سروش صحت را فقط یک بار از نزدیک دیده‌ام .چهار پنج سال پیش یک صبح قشنگ اردیبهشتی در هتلی در شیراز در حالی که داشتم فنجان سفید چای بی مزه‌ام را بالا می‌بردم چشمم افتاد به سروش صحت که با یک میز فاصله از ما نشسته بود و صبحانه می‌خورد آن روزها سریال شمعدانی او از تلوزیون پخش می‌شد و ما خانوادگی آن را دوست داشتیم .به دخترم که کنارم نشسته بود گفتم ببین پشت اون میز سروش صحت است اگه می‌خوای بریم باهاش صحبت کنیم و بگوییم سریالشو دوست داریم و البته همزمان یادم بود که یادداشت من به اسم او منتشر شده است و بهانه خوبی بود که حرف سال ها روی دلم مانده را هم به او بگویم.
من و دخترم بلند شدیم خودمان را مرتب کردیم و خیلی با احتیاط سمت میز او رفتیم و نزدیکش که رسیدیم سلام کردیم.

سروش خان جا خورد کمی عقب رفت حالت صورتش جدی تر شد؛ احتمالا با خودش گفت یک صبحانه راحت هم نمی‌توانم بخورم و حتی شاید پیش خودش فکر کرد احتمالا از این مادر و دخترهای سمج هستند که مادر می‌خواهد بگوید دخترم خیلی هنرمند است و هنرهای دخترش را لیست کند و از او بخواهد که در کار بعدیش نقشی هم برای این دختر جوان با استعداد درنظر بگیرد اما من سریع تصمیم گرفتم او را از اشتباه دربیاورم و تند تند گفتم ما سریال شمعدانی شما را دوست داریم و خواستیم ازشما تشکر کنیم و اینطوری حس کردم سروش صحت نفس راحتی کشید و کمی راحت تر در صندلیش قرار گرفت و لبخند ظریفی هم زد البته بعدش هم خودم را معرفی کردم و با کمال شرمندگی و خجالت گفتم راستی نویسنده این یادداشتی که در باره مقایسه دوستی و چای ایرانی و چای خارجی و است و به اسم شما منتشر می شود، من هستم و نمی دانم چرا به اسم شما پخش شده است و او هم گفت چه جالب آره من هم نمی دانم چرا واقعا!

شما خانم به این خوبی چرا به اسم خودتون منتشر نشده و البته هم من و هم او احتمالا می‌دانستیم خوبی و خانمی من تاثیری در جلوگیری از این کار ندارد و لبخندهای کشدارتری زدیم و خداحافظی کردیم و برگشتیم سرمیزمان که دوباره چای بی‌مزه هتلی‌مان را بریزیم در فنجان‌های سفید و ادامه صبحانه‌مان را بخوریم تا در یک شب اسفندی از روزگاری که زندگی دارد روی خیلی سختش را به ما نشان می‌دهد دوباره دریکی از گروه‌های فامیلی اسم سروش صحت بیاید سر یادداشت چای و دوستی و من با خودم بگویم بی‌خیال!

*روزنامه نگار

۴۷۲۳۲

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 1492074

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 1 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 20
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • IR ۱۳:۵۹ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۳
    23 5
    عجب بابا !!!! با وجود اینکه خانم جمالی شخصا به صحت گفته اون یادداشت مال منه سروش صحت نه تنها عذرخواهی نکرده فقط ابراز تعجب کرده به نظر من صحت مدیون خانم جمالی هستش و چند سال بدون اینکه به روی خودش بیاره اجازه داده اون اسم اشتباهی ( سروش صحت ) زیر یادداشت مدام تکرار و منتشر بشه و اصلا به روی خودش نیاورده که با یک یادداشت بگه نویسنده اون یادداشت من نیستم و شخص دیگه ایه !!!!!!!!!!
    • نکته سنج AT ۱۰:۱۳ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۴
      10 7
      جلل الخالق شما دیگه کی هستین یا بهتر بگم خدایا این آدمیزاد دیگه چه موجودیه نه به این خانم که به قول خودش خودشیفته اسم در کردن و نابود شده از اینکه یه نوشته که به اسم شخیص خودش چاپ انتشار پیدا نکرده که وای اگه این نوشته به اسمش چاپ و منتشر می شد چی می شد فکر کنم آنقدر در عالم توهمات غرق هست که به خاطر انتشارش همه عالم رو به صرف چای استکان کمر باریک دعوت می کرد در صورتی که همه ما میدونیم که این نوشته چون به اسم آقای صحت بوده دیگران هم رغبت کرده اند که اولا در خواندنش دقت کنند و دوما زحمت لایک و حواله اش به دیگران رو به خودشان بدهند و شما خانم عزیز نویسنده آن مطلب بدونید که اگه اسم شما زیر آن نوشته حک می شد همان جا روی میز یک راست سر از ته سطل آشغال در می آورد و در حالت دوم که مثلا انتشار پیدا می کرد نهایتش بیست نفر طرفدار داشت و می رفت کنار این همه نوشته بی سر و ته که همه به اسم خودشان منتشر می کنند و دوستان عزیز لطفا قضاوت بد نسبت به آقای صحت نکنید چون خیلی کارها به اسم این اشخاص انجام می شود
  • IR ۱۴:۰۱ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۳
    20 5
    چی بگم ؟! یعنی .... در دادن چیزی که مال مردمه هم خساست به خرج میدن عجب !!!!!
    • یه بنده ی خدا IR ۲۱:۱۰ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۳
      3 8
      چیزی اگه مال مردمه باید به اسم مردم هم باشه تا بهشون بدن!!!بعدم حالا تواز کجا مطمئنی حرف این خانم راست باشه!هرکی هرکجای دنیا میتونه هرادعایی رو بکنه.دراخرهم اینو بدون اگه ما اصفهانی ها نبودیم الان مطمئنا خیلی از شما ها عربی فصیح عراقی صحبت میکردید!!!فقط کافیه بری یسری به امار شهدای جنگ وتعداد حاضرین در جنگ وجبهه بزنی و یا راحت تر از اون اگه کسی رو در ایل وتبار داری که عرضه ی جنگ رفتن داشته ازش بپرسی تا بهت بگه اصفهان واصفهانی یعنی چه!
    • صادق IR ۰۶:۳۸ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۴
      6 0
      دوست عزیز حتماً متوجه شدید که نویسنده نمیگه سروش صحت منتشر کرده بود، میگه به نام سروش صحت منتشر میشد؛ بنابراین نمیشه به این صراحت این کار رو به حساب سروش صحت گذاشت قبول کنیم که صحت انصافاً هم نویسنده خلاقی است، هم به حد کافی مشهور است؛ بنابراین نیازی نداره متن دیگران را به نام خودش منتشر بکنه، چون واقعاً چیزی بهش اضافه نمیشه اما شاید اگه یه جایی اعلام میکرد که این نوشته از اون نیست، برای ثبت در تاریخ بهتر می بود
    • DE ۱۴:۰۰ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۶
      1 0
      موافقم
  • IR ۱۴:۰۲ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۳
    16 9
    اینو میگن سرقت ادبی بعد آقای صحت برنامه ای به نام کتاب باز هم داره جل الخالق !!!!
    • DE ۱۹:۲۰ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۵
      0 0
      مگه سروش صحت به اسم خودش چاپ کرده؟ یکی از همین هایی که مطالب جعلی رو به شریعتی و کوروش و ... نسبت میدن و منتشر میکنن ، این کارو گرده.
  • IR ۱۴:۰۳ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۳
    16 1
    اگه صحت نمیدونست اشکالی نداشت اما وقتی میدونسته و هیچ اقدامی برای رفع این اشتباه بر نداشته یعنی اینکه .... بقیه اشو شما حدس بزن
  • IR ۱۴:۰۵ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۳
    8 8
    توی شام ایرانی با نمره های کمی که بقیه می داد تا خودش برنده بشه کلا شخصیتش زیر سوال رفت با این مورد که دیگه از چشمم افتاد
    • م IR ۱۶:۱۷ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۳
      5 6
      تو خوبی!
  • نيايش DE ۱۵:۵۱ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۳
    23 2
    درسته كه آقاي صحت خودش اين كارو نكرده ولي خوب بود يه وقتي تو يكي از صفحه ها يا برنامه هايي كه داره به اين موضوع اشاره مي كرد
  • IR ۱۵:۵۸ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۳
    2 8
    سروش صحت از حودش سرقت ادبی دربکرد مثل علی کریمی . و خانم نویسنده تبلیغات چای لاهیجان بکرد
  • ستا IR ۰۸:۴۸ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۴
    3 7
    حالا چه فرقی دارد به اسم کی منتشر بشه اینقدر تو اسم و رسم نباشید . اتفاقا اگر به اسم این خانم منتشر می شد چون کسی نمیشناختش اصلا این جملات معروف نمی شد و بارها در فضای مجازی پخش نمی شد. الان همه از خواندن این جملات لذت می برند و بعدش هم یادشون میره مال کی بوده
    • احسان IR ۲۳:۰۶ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۴
      5 4
      فرق مي كنه ! حقيقت هميشه زيباتره.
  • ب.رضاوندی IR ۱۵:۲۴ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۴
    7 1
    سلام هم مطلب مقایسه ی دوستی ها با اقسام چای زیبا بود و هم توصیف دیدارتان با آقای صحت. واقع گرایی جذابی در قلم تان احساس می شود. ممنون بابت ذوق و هنرتان. متاسفانه بعضی از فرهنگ های غلط جامعه باعث می شود حقوق مولفین و مصنفین رعایت نشود... ولی اعتقاد دارم خلوص نیت در کارها باعث عزتمندی می شود ولو با تاخیر ... عزت و ذلت در دست خداست ... در سوره ی آل عمران بخوانید.
  • DE ۱۶:۲۶ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۴
    3 5
    سروش صحت یک هنرپیشه و کارگردان و نویسنده ! درجه سه است که در بلشوی بازار هنر ایران ، بنام هنرمند بُرخورده و روی خط شهرت افتاده . مخفی کردن نام و نوشتن با نام این فرد چه افتخاری داشت خانم ؟؟ شما به توصیه علم الهدی عمل کردی که گفت نام زنها در انظار عمومی مطرح نشود ؟؟ از چادر کیپ و بسته شما جز این نتیجه ای نمی شود گرفت !
  • IR ۱۷:۱۹ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۴
    0 1
    کل مطلب رو نخوندم ولی سرتیتر را خواندم من دیگه با صحت کاری ندارم اگه باصحت آشنا هستید بهش بگید بشرط اینکه دیگه کاری بکارم نداشته باشه که در اون صورت دفاع از نفس عرض(آبرو) و آزادی تن خود و دیگری بر طبق قانون وشرع جایز است
  • بابا IR ۲۳:۵۴ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۴
    1 0
    مثل پروین اعتصامی که هنوز میگویند شعرهایشرا دهخدا گفته
  • DE ۱۴:۰۱ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۶
    1 0
    عجب