نیروی هوایی ارتش از پیروزی انقلاب اسلامی تا آغاز دفاع مقدس نقش پر رنگی در دفاع از کشورمان دارد. به خصوص اینکه در هنگام تهاجم رژیم بعث به ایران اسلامی در ۳۱ شهریور ماه ۱۳۵۹ نیز به عنوان یک نیروی واکنش سریع وارد عمل شد و امیر سرلشکر خلبان شهید فکوری فرمانده وقت این نیرو با طراحی عملیات ۱۴۰ فروندی نخستین پاسخ را به تجاوز ارتش بعثی داد.
خلبانان نیروی هوایی ارتش از نخستین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی و بعدها در طول دفاع مقدس علاوه بر عملیاتهای مهمی، همچون حمله به الولید یا اچ ۳، حمله به اوسیراک، کمان ۹۹، بمباران شهر کوت و بسیاری دیگر از عملیاتها نقش مهمی در نابودی توان نظامی ارتش بعثی داشت و در این راه شهدای بسیاری را هم به انقلاب و کشورمان تقدیم کرده است.
F-۵ها و F-۴های ایرانی نیز ستونهای زرهی رژیم بعث را در دشت خوزستان به گونهای مورد هدف قرار دادند که دشمن نتوانست به هدف خود برای تصرف جنوب خوزستان و دزفول دست پیداکند. باید توجه کنیم که خلبانان ایرانی باعث شدند تا صادرات نفت عراق از حدود دو میلیون بشکه به ۸۰۰ هزار بشکه در روز کاهش یافت.
نبردهای هوایی خلبانان ایران اسلامی علیه رژیم بعثی عراق نیز بخشی جذاب از جنگ است که کمتر به آن پرداخته شده است. F-۱۴های ایران در دست خلبانانی همچون امیران؛ یدالله خلیلی، اسدالله عادلی، حسین خلیلی، جلیل زندی، فضلاله جاویدنیا و دهها مرد بزرگ دیگر، نه تنها هشت سال مانع تسلط هوایی دشمن بر آسمان ایران شدند، بلکه بین ۱۳۰ (پیروزی هوایی ثبت شده) تا ۱۹۰ (پیروزی غیررسمی) را کسب کردند. در حالی که دشمن تنها توانست پنج فروند F-۱۴ ایران را ساقط کند.
نیروی هوایی ارتش در دفاع مقدس به طور کلی چهار وظیفه اصلی را انجام میداد که عبارتند از؛ شناسایی هوایی، ترابری هوایی تاکتیکی، انهدام زیرساختهای اقتصادی و نظامی رژیم بعث عراق و دفاع از تاسیسات زیربنایی کشور. در این بین، اما یکی از مهمترین وظایف این نیرو در دفاع مقدس، انهدام و نابودی مقرهای استقرار نیروهای بعثی بود. یعنی همان نقاطی که باید منهدم میشدند تا در موج حملات دشمن بعثی علیه کشورمان وقفه ایجاد شود. در این میان نقش جنگندههای تایگر یا F-۵ و خلبانان آن در اجرای این وظیفه بسیار مهمی و حیاتی بود.
کدام خلبان در ناوچه پیکان حضور داشت؟
امیر سرلشکر خلبان شهید ابراهیم شریفی یکی از خلبانان شهید نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران است که در نخستین روز از مهرماه سال ۱۳۲۹ چشم به جهان گشود. سالهای کودکی را در محله مسجد الرضا در خیابان قصرالدشت شیراز سپری کرد و تحصیلات ابتدایی را در کازرون و در دبستان مرآت پشت سر گذاشت. ابراهیم به مطالعه و علمآموزی علاقه بسیاری داشت و شعر و خوشنویسی را هم دنبال میکرد؛ به نحوی که با انشاءهای خوب در میان مردم معروف بود.
دیپلم خودش را در سال ۱۳۴۹ از دبیرستان خردِ شیراز دریافت کرد، پرواز را از کودکی دوست داشت. به همین دلیل با پیگیری علاقهاش توانست در آزمون خلبانی شرکت کند. از بین ۳۰۰ نفر داوطلب، ۱۲ نفر قبول شدند که ابراهیم جزء نفرات برتر بود. پس از این بود که در سالهای ابتدایی دهه ۵۰ آموزشهای مقدماتی را در تهران گذراند. اما باید برای طی دورههای پیشرفته به آمریکا میرفت، به همین دلیل او را به ایالت میسی سی پی اعزام کردند.
به آمریکا که رفت، دورههای پیشرفته خلبانی با جنگنده F-۴ را در سه سال طی کرد. همین شد که توانست با کسب رتبههای عالی شاخص شود. وینگ خلبانی را که دریافت کرد به آشیانه بازگشت. ابراهیم پیش از حمله بعثیها علاقمند بود تا با هواپیمای مسافربری پرواز کند. اما انقلاب اسلامی تصمیمش را تغیر داد. وقوع جنگ تحمیلی نیز او را مصمم کرد برای پرواز با جنگنده.
انقلاب اسلامی مانند همه مردم ابراهیم را هم برانگیخت. او با کارکنان نیروی هوایی ارتش در تظاهرات علیه رژیم ستمشاهی حضور پیدا میکرد. اما در این حین سعی میکرد تا بقیه را نیز با خود همراه کند. همکاران، دوستان، اقوام و آشنایان او افرادی بودند که از سوی ابراهیم به تظاهرات دعوت میشدند. انقلاب اسلامی که به پیروزی رسید. او ازدواج کرد و صاحب یک فرزند دختر شد.
بعثیها در اواخر تابستان سال ۱۳۵۹ به ایران حمله کردند. وقتی متوجه تهاجم به خانهاش شد، لباسش را پوشید. با همرزمانش همچون شهید عباس دوران و محمد پیروان به بوشهر پرواز کرد. ۴۵ روز بیشتر از جنگ نگذشته بود که امیر شهید جواد فکوری فرمانده نیروی هوایی ارتش به بوشهر رفت. اما با هدایایی ویژه و خاص. ابراهیم و خلبانانی با بیش از ۵۰ سورتی پرواز برون مرزی تقدیر شدند.
در یکی از پروازهایش در خاک عراق هدف ضد هوایی دشمن قرار گرفت. مهارتش اجازه نداد اتفاقی برای جنگنده رخ دهد و در دزفول فرود آمد. بار دیگر نیز همین حادثه رخ داد و این بار جنگنده را با موفقیت در پایگاه حمید به زمین نشاند. دو ماه بیشتر از آغاز جنگ نگذشته بود. فرمانده نیروی هوایی دستور مهمی را صادر کرد. در آن دستور گفته شده بود که باید هر ناوی که به دریا میرود یک خلبان شناسایی به همراه داشته باشد. یک هفته ای از آذرماه ۱۳۵۹ گذشته است. یکی از خلبانان نیروی هوایی باید به یک ماموریت برود اما این نه بار با جنگنده.
خلبانی که باید به ماموریت میرفت درگیر بیماری همسرش بود. ابراهیم با مشاهده این مشکل بجای او به ماموریت رفت. نیروی دریایی و نیروی هوایی ارتش در این روز توانستند ضمن نابودی سکوهای «البکر» و «العمیه»، نیروی دریایی بعثیها را منهدم کنند. همه فکر می کردند که ایران در این عملیات که مروارید نام داشت، تلفاتی ندارد. همه توان بعثیها نابود شد و ایران پیروز نبرد. اما یک ناوچه بعثی زیر یکی از سکوها مخفی شده بود. او به تلافی پیروزی ایران در این نبرد ناوچه پیکان را هدف قرار داد. ناوچه پیکان با همه ۳۴ نفر نیرویش غرق شد. نیروها به شهادت رسیدند و ناخدا همتی هم. دو خلبان نیروی هوایی به نامهای ستوان مفتخری و سروان روستا نیز آسمانی شدند.
خلبان ابراهیم هم آنجا بود و آسمانی شد. لحظاتی بعد یک شبح در آسمان ظاهر شد و او را را قبض روح کرد.
گفتنی است، پیروزیهای بزرگ هفتم آذرماه سال ۱۳۵۹، همچون منهدم کردن بزرگترین اسکلههای نفتی عراق به نامهای «البکر» و «العمیه» و شکار چندین ناو عراقی، ضربات شدیدی بر پیکر نیروی دریایی عراق وارد کرد و صدام تا آخر جنگ نتوانست نیروی دریایی خود را به حالت اول برگرداند.این عملیات که عملیات مروارید نامگذاری شده بود،در پایان مأموریت خود به سر میبرد که ناوچه پیکان مورد هدف چند موشک ناوچه اوزای رژیم بعث عراق قرار گرفته و برای همیشه در اعماق آبهای خلیج همیشه فارس، آرام گرفت.
23219
نظر شما