دو شب پیش (شنبه 28خرداد)، تلویزیون در گزارشی خودش را به آب و آتش زد که فضای معنوی دانشجویان و جوانان در اعتکاف را به تصویر بکشد اما از آنجا که نه هنرش را داشت و نه سواد رسانهایاش را، تنها توانست روی اعصاب مخاطب رژه برود و باعث بالارفتن آمار بینندگان «منوتو» شود.
داستان خیلی سادهاست، یک خبرنگار به دانشگاه تهران میرود، منتظر مینشیند تا یک دانشجو گریهکند یا گریهاش را در میآورد و بعد...«چه حسی دارین الان؟» و یا یک سوال دیگر که «برای چی به اعتکاف آمدین؟»...این ها یعنی حوزه «دین و آیینهای دینی» در رسانه ملی، رسما یتیم است و برنامهریزان(؟!) این حوزه نهایت زحمتی که به خود میدهند، آمادهکردن بیلان کاری است برای ارائه به مقامهای بالاتر!
خدا بر درجات(!) بیبیسی فارسی بیافزاید که به خوبی از کاه، کوه میسازد و ما هم در عوض از کوه، کاه هم نمیتوانیم بسازیم!
سالهاست که تبلیغ آیینهای دینی - انقلابیمان را با «غم و غصه و گریه» گره زدهایم. حال آنکه «اعتکاف و یا مراسم شب قدر» فصل بینظیر نشاط انسانهایی است که عشقبازی را از خاک به افلاک میرسانند و خود را در آغوش مهربان حضرت دوست، رها میکنند. چنین ارتباط و مرتبهای، نیازمند نمایش تصویری گریان و غمبار است؟ کاش میشد به همکاران رسانهای خود بگوییم، کلا در برخی حوزهها کار نکنند، اینطوری خیال همهمان راحت است که حداقل «دافعه» ایجاد نمیشود.
اینکه چه زمانی قرار است ما در فعالیتهای رسانهای مان، شادی جمعی و نشاط دینیمان را هم به خوبی تصویر کنیم، الله اعلم! به هر حال باید اعتراف کرد که مخاطب امروز، با هیچ رسانهای «عقد اخوت» نبسته، به محض آنکه احساس کند اولا «خود»ش در رسانه جایی ندارد ـ منظور نیازها، حرفها، نقدها و انتظارات و... است ـ و ثانیا «شعور» او از سوی رسانه محترم شمرده نمیشود، به راحتی رسانهاش را عوض میکند.
و در این معامله، هنر استفاده از ابزار رسانهای، برگ برنده هر رسانه است و البته وجه تمایز رسانههای ما با رسانههای دنیا، یدککشیدن نام و البته یاد «اسلام عزیز» است وگرنه کپیکاری و تقلید از رسانههای دیگر که برای تولید بومی (ملی - مذهبی) جواب نمیدهد.
«منوتو» یک رمز ساده است برای مدیران رسانه که به هوش باشند؛ رسانه یک جاده یکطرفه برای مدیران و ورود ممنوع برای مخاطب نیست، رسانه بزرگراهی است که هم برنامهساز و هم مخاطب در آن حضور دارند؛ وای به روزی که رسانهای تبدیل شود به «من و من»!
60
نظر شما