سوالاتی که این روزها ذهن تحلیلگران عرب را به خود مشغول داشته، اینست که چگونه ترکیه در یک چرخش 180 درجه ای توانست در رخدادهای جهان عرب نقش فعالی ایفا کند؟
آیا ترکیه که درعهد عثمانی در جریان انقلاب بزرگ عربی سال 1916 میلادی دچار شکست بزرگی شد درصدد بازسازی این دوران برآمده است؟چگونه ترکیه لائیک و سکولار که سالها در قرنطینه ورود به اتحادیه اروپا لحظه شماری می کرده، امروزدست دوستی به سوی ملتهای عرب دراز کرده است؟
شکی نیست که ترکیه به عنوان یک کشور بزرگ اسلامی با ظرفیت های مهم سیاسی و فرهنگی جایگاه ویژه ای در منطقه دارد.
این کشور با داشتن ظرفیت های بالای سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی می تواند نقش تاثیر گذاری در مهار بحران های منطقه ای ایفا کند. اما آیا چرخش ترکیه از غرب به شرق معلول نا امیدی ترکیه از ورود به اتحادیه اروپا است یا راهبردهای منطقه ای و موازنه های سیاسی منطقه ای است که این کشور را به سمت چرخش به شرق وادار کرده؟
قطعا هیچ کشوری در منطقه نیست که از به قدرت رسیدن حزب اسلام گرای عدالت و توسعه به رهبری رجب طیب اردوغان خوشحال نشود اما چه عاملی باعث پیروزی این حزب شد؟
به طور اصولی ادبیات انقلاب اسلامی ایران در طول 3 دهه گذشته همواره تاثیر سیاسی، فرهنگی و روانی خود را بر ملتهای مسلمان و عرب منطقه باقی گذاشته است. این ادبیات بسیاری از معادلات سیاسی منطقه را بر هم زد و نگرانی هائی برای آمریکا، غرب و برخی کشورهای عرب منطقه به دنبال داشت.
یکی از کشورهائی که به شدت از گسترش ادبیات انقلاب اسلامی وتاثیر گذاری الگوهای رفتاری ایران بر ملتهای عرب بیم دارد، عربستان سعودی است.این کشور به دلیل برخورداری از یک نظام قرون وسطائی، غیر دموکراتیک و به شدت قبیله ای ظرفیت های لازم رابرای رقابت سیاسی با ایران ندارد.
لذا وجود یک کشور همسان با ایران که بتواند الگوهای انقلاب اسلامی ایران را کمرنگ کند می تواند اهداف عربستان را در دراز مدت تامین کند.ترکیه یکی از این گزینه هاست که بنا به دلایل سیاسی ، فرهنگی و مذهبی قادر است نقش تاثیر گذار ایران را در شکل دهی رخدادهای منطقه ای کمرنگ کند.اما به دلیل سابقه سیاسی ترکیه و رویکردهای سکولاریسم رهبران پان ترکیست، این کشور بدون مقدمه نخواهد توانست نقش ایران را تحت تاثیر قرار دهد.لذا عربستان سعودی از ابزارهای رسانه ای و پترودلارهای خود برای ایجاد پیش زمینه چرخش ترکیه از غرب به شرق استفاده کرد.
این که حزب عدالت و توسعه بدون تکیه به کمک های خارجی و منطقه ای توانست در انتخابات سال 2002 ترکیه پیروز شود جای تردید وجود دارد.عربستان در گام بعدی اقدامات گسترده ای برای ارائه یک چهره دلپذیر از جامعه ترکیه به جوانان عرب انجام داد.دهها سریال تلویزیونی ترک که با ذائقه بینندگان عرب همسوئی داشته باشد با کمک مالی عربستان تهیه و پس از دوبله به زبان عربی از شبکه های گسترده عربستان پخش شد.
در یک فرایند زمانی مشخص، سریال های ترکی به شدت مورد توجه نسل جوان عرب و خانواده ها قرار گرفت که این امر به افزایش میل گردشگران عرب برای سفر به ترکیه کمک کرد.
حرکت بعدی که بر افکار عمومی جهان عرب تاثیر قابل قبولی باقی گذاشت مناظره رجب طیب اردوغان با شیمون پرز رئیس رژیم صهیونیستی در داووس سوئیس بود.نخست وزیر ترکیه در برابر دوربین های تلویزیونی ناگهان سیاست های رژیم صهیونیستی در قبال ملت فلسطین را به شدت مورد انتقاد قرار داد و به عنوان اعتراض صحنه مناظره را ترک کرد.
طبیعی است این حرکت تاثیر روانی خوبی بر روحیه ملتهای عرب باقی گذاشت و از رجب طیب اردوغان یک " رامبو" نزد افکار جوانان عرب ترسیم کرد. این صحنه صدهابار از شبکه های عربی پخش شد و نخست وزیر ترکیه در مدت کوتاهی به چهره محبوب اعراب و بنا به تعبیری به "رامبوی " خاور میانه تبدیل شد.
آیا مناظره رجب طیب اردوغان با شیمون پرز وعصبانیت نخست وزیر ترکیه، یک حرکت طبیعی و اتفاقی بود یا یک سناریوی عربی - هالیوودی است که با هدف تبدیل کردن رجب طیب اردوغان به "المعتصم " اعراب صورت گرفته؟ حرکت بعدی ترکیه، ارسال کمک های انسان دوستانه در قالب کاروان آزادی به غزه بود که رژیم صهیونیستی در یک حماقت آشکار به این کاروان حمله کرد و 10 تن از اتباع ترک را به شهادت رساند. تا قبل از آن کشورهای دیگری بودند که سال ها به مردم فلسطین کمک مالی و سیاسی می کردند اما این کمک ها هرگز رسانه ای نشده بود.
در هر حال مجموعه این رخدادها به ترکیه این فرصت را داد که در همه انقلاب های عربی به نوعی دخالت کند و سهمی از این " کیک عربی" را به خود اختصاص دهد.کار به جائی رسیده که رهبران ترکیه میزبانی گروه های اپوزسیون نظام سوریه را به عهده می گیرند و بیش از 15 هزار پناهنده سوری را در ترکیه راه می دهند.
شهر مرزی آنتالیای ترکیه در ماه گذشته میزبان گروه های اپوزسیون سوریه بود که اغلب شرکت کنندگان ازجریان اخوان المسلمین سوریه بودند.
هر چند پناهندگی سوری های مقیم شهرهای ادلب ، درعا ، حماء و جسر الشغور به ترکیه یک نمایش سیاسی تبلیغاتی برای تحت فشار قرار دادن دولت بشار اسد تلقی می شود اما مقامات ترکیه بهانه مناسبی برای فشار به دولت سوریه بدست آورده اند.
هدف ترکیه این است که بشار اسد رئیس جمهوری سوریه ناچار شود از استان اسکندرون برای همیشه به نفع ترکیه چشم پوشی کند.استان اسکندرون در سال 1939 توسط استعمار گران فرانسوی از سوریه جدا و به ترکیه واگذار شد اما سوریه همواره این استان را بخشی از خاک خود می داند. لذا در جریان تظاهرات اخیر مردم سوریه علیه دولت علوی سوریه که از سوی سلفی ها و اخوان المسلمین هدایت می شود، مردم در شعارهای خود از رجب طیب اردوغان برای دخالت در مسائل سوریه دعوت می کردند.
تعیین یک ضرب الاجل یک هفته ای از سوی عبدالله گل رئیس جمهوری ترکیه برای بشار اسد در راستای انجام اصلاحات اساسی، درچارچوب دخالت ترکیه در امور سوریه قابل ارزیابی است.
بنابراین در مجموع، ورود ترکیه به مسائل جهان عرب در واقع سناریوئی است که توسط عربستان و آمریکا برای کاهش نفوذ کشورهای هم وزن ترکیه در منطقه صورت گرفته است.ترکیه نیز هوشمندانه از رخدادهای جهان عرب برای بهره برداری های بعدی به نفع خود استفاده می کند زیرا اگر حقیقتا ترکیه به سود ملت فلسطین تغییر موضع داده چرا همچنان با رژیم صهیونیستی رابطه سیاسی دارد؟
آیا وقت آن نرسیده که دولت اسلام گرای ترکیه رابطه سیاسی خود را با رژیم اسرائیل قطع کند و رسما سفارت فلسطین را در آنکارا افتتاح کند.این کوچکترین انتظاری است که جوانان انقلابی عرب از رجب طیب اردوغاندارند و گرنه تنها شعاردادن ،مشکل ملت فلسطین را حل نخواهد کرد.
نظر شما