خاطرات آموزش پاراگلایدر و حضور من در آسمان

خواب پرواز رویای زیباییست که شاید هر دوست و آشنایی حداقل یکبار تجربه کرده باشد، اما در مورد من این خواب ها توالی یک رویای دوست داشتنی بود. حسی که شب های زیادی از دنیای کودکی من را پر از هیجان و بی قراری کرده بود. هر صبحی برای من نگران کننده بود که شاید توقفگاه خواب های من باشد تا ابد. اما نه، انگار پروازهای من در خواب تمامی نداشت حسی که هیچ گاه همان طور که بود قابل وصف نبود اوج گرفتن و سفرهای من میان کوهها و گاهی وحشتناک ترین جاهای طبیعت فقط با دست های باز من که بال های من بودند.

 بزرگ شدم و واقعیت های دردناک دنیا جایگزین رویاهای شیرین کودکی من شد، مدت ها گذشت تا اینکه دیدن پرنده های انسانی زیر بال پاراگلایدر در شبکه های اجتماعی یادآور خواب های پرواز من شد. هر بار با دیدن فیلمی از پرواز لبخند می زدم. بالاخره تصمیم گرفتم اونو تجربه کنم. با اینکه هیچ اطلاعاتی از پرواز با پاراگلایدر نداشتم و حتی نمی دونستم می تونم کنار یک خلبان ماهر پرواز تفریحی داشته باشم. من فقط به بودن در آسمان فکر می کردم.

انتخاب تیم آموزش پاراگلایدر

آموزش پاراگلایدر را در گوگل جستجو کردم با تیم ایران ری اکشن آشنا شدم و شماره تلفن شون رو پیدا کردم. هیچ ایده ای نداشتم که شروع کلاس های من به چه صورت خواهد بود و برای شروع به چه چیزهایی نیاز دارم راستش برای من مهم هم نبود. فقط می خواستم شروع کنم. اساتید من خلبانانی ماهر با تجربه ای طولانی مدت در پرواز بودند که توانایی خاصی در آموزش دادن آنچه می دانستند داشتند. با تحقیقی که کردم متوجه شدم که بهترین کاد ر آموزشی پاراگلایدر تهران هستند. وقتی باهاشون تماس گرفتم در تماس اول بدون هیچ مانعی جلسه اول تمرینات را با توجه به زمان بی کاری من مشخص کردند و خواستند برای آماده سازی ذهن من فیلمی از شروع آموزش رو در وب سایت ایران ری اکشن ببینم.

مراحل تمرینات دوره آموزش پاراگلایدر 

هر لحظه من با هیجان بسیاری سپری می شد، من از روزمرگی ها جدا شده بودم و جلسات تمرین من با سرعت زمان بندی و انجام شد. هیچ مانعی برای رسیدن من به ارتفاع وجود نداشت ، برای من که وحشت از ارتفاع حتی منو به بالای پشت بام هم نمی برد. اما من تو خواب دیده بودم که حس پرواز کاملا با قرار گرفتن در جاهای مرتفع متفاوت هست. البته اساتیدم با چنان آرامشی کنارم بودند که هر ترسی رو مهار می کردم و فقط در فکر هدفم بودم.

روز پروازهای کوتاه من بعد از پنج جلسه بال کشی روی زمین و یک جلسه کلاس تئوری پرواز که با بیان فوق العاده استادم برگزار شد فرا رسید، تیم آموزش تجهیزات مورد نیاز من و دوستانم رو در اختیارمون گذاشتن، برای رها شدن از استرس پروازهای اول تصمیم گرفتم هر چه سریعتر انجامش بدم. پس داوطلب نفر اول شدم و با موفقیت پاهایم از بالای تپه جدا شد، من حالا در آسمان بودم و یک تجربه خیلی کوتاه از پرواز داشتم. یک پرواز کوتاه با حداقل ریسک و پر از حس گنگی از جنس لذت.

حدود 7 پرواز کوتاه در اون روز انجام دادم تا آماده یک پرواز بلند از روی یک کوه مرتفع بشم. همون آرزوی همیشگیم.

پرواز کوتاه

در طول مدت آموزش متوجه شدم پروازهایی به صورت دو نفره انجام میشه و کسانی که علاقمند به پرواز هستند میتونن اونو به صورت تفریحی و همراه یک خلبان ماهر تجربه کنند. البته قبل از اولین پرواز بلند من به تنهایی ،قرار بود یک پرواز بلند همراه استادم به صورت تندم یا دو نفره انجام بدم که بخشی از دوره مبتدی پرواز بود.

همراه استادم پرواز کردم. بدنم به ارتفاع عادت نداشت و تغییرات بدنی ناشی از تغییر ارتفاع، هیجان پرواز رو برای من تحت تاثیر قرار داد. من در آسمان بودم مات و مبهوت، برنامه ریزی استادم کاملا حرفه ای بود. من به حضور یک خلبان مطمئن کنارم در اولین پرواز نیاز داشتم تا آمادگی بودن در آسمان رو پیدا کنم. بعد از چند دقیقه که به خودم اومدم دیدم که مثل یک پرنده تو آسمونم. نمیدونستم از شدت ذوقم چی بگم و بیشتر از هر وقتی دلم میخواست سولو بشم و خودم پرواز کنم.

هنوز یک ماه از شروع آموزش های من نگذشته بود که روز اولین پرواز بلند من به تنهایی (سولویی) فرا رسید، همه وجودم ترس بود ولی برای رسیدن به هدفم باید با ترسم مواجه می شدم. همراهی استادم و خلبان همراه ایشان تا رسیدن به بالای کوه تنها عامل برطرف کننده استرس من بود ، چطور امکان داشت آرامشی از صحبت هاشون بگیرم که لحظه تیک آف من میسر بشه.

با راهنمایی های استاد بالاخره فریاد زدم تیک آف. و بعدش من در آسمان بودم. تنها

همه استرس و ترس من با آرامشی عمیق جایگزین شد. من بودم و یک آسمان آبی تر از همیشه،  ابرهای زیبا و البته حس بی نظیر شنیدن صدای پرنده ها در پرواز. همه این ها برای من پر بود از عشق و احساسی که تا ابد فراموشش نخواهم کرد.

البته که صدای استادم از لحظه تیک آف تا فرودی امن و نرم هدایتگر من بود و در نهایت جمله آخر استادم که گفت: عالی بودی، بهت افتخار میکنم

پرواز سولویی دوره آموزش پاراگلایدر مبتدی

من پرواز کردم و به آرزوم رسیدم و همه اون ترس ها برام به لذت تبدیل شد. الان دیگه میدونم که این همون چیزی هست که همیشه میخواستم. بعد از انجام پرواز های دوره مبتدی تجهیزاتم رو با راهنمایی استادم خریدم. بالمو خیلی دوست داشتم. یه بال نارنجی رنگ. اسمش رو نارنج گذاشتم. حس خوبی داشتم از داشتنش. وقتی اولین بار باهاش پرواز کردم احساس میکردم که این بال منه و متصل به من. نمیتونم وصفش کنم ولی حس کسی رو داشتم که یک از بزرگترین آرزوهاش بر آورده شده. امروز بعد از گذشت یک سال از اون موقع من خلبان دوره اینترمدیت هستم و همچنان با علاقه و جدیت دارم آموزش پاراگلایدر رو با راهنمایی های اساتیدم در تیم ایران ری اکشن دنبال میکنم.

توصیه من به علاقمندان دوره آموزش پاراگلایدر

به جرات میتونم بگم که وجود یک استاد خوب بزرگترین رمز موفقیت تو پرواز هست. برخورد خوب و محترمانه کادر آموزش پاراگلایدر ری اکشن، مسئولیت پذیری و نظم و از همه مهمتر دادن قوت قلب و آرامش به من باعث شد تا این مسیر رو با علاقه ادامه بدم. یادم نمیره اولین تجربه حضورم در دوره امنیت پرواز رو در ساحل دریای شمال. یه تجربه متفاوت و هیجان انگیز که باید در این دوره باید انواع خرابی های بال رو حین پرواز ریکاوری میکردم و مانوورهای کاهش ارتفاع رو انجام میدادم. یادمه وقتی که داشتم مانوور اسپیرال رو انجام میدادم و با سرعت چرخش 70 کیلومتر بر ساعت می چرخیدم و در ثانیه 15 متر ارتفاع کم میکردم بعدش به خودم گفتم باورم نمیشه که من همونی هستم که از یه پرواز کوتاه می ترسیدم. مطمئنم که اگر آموزش ها اصولی باشه و تمرینات منظم انجام بشه به راحتی می توانید یه خلبان خوب بشید. تیم ایران ری اکشن برای من پلی بود به آرزوی پرواز با پاراگلایدر. ممنونم ازتون استاد غلامی و استاد اصغری برای تموم زحماتتون.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 1602209

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 8 =