صاحبخانه، مستاجر را مقابل سگهای گرسنه قرار داد
روزنامه جامجم نوشت: مسوولان یک کمپ غیرقانونی ترک اعتیاد با ربودن مرد مستاجر او را یک هفته کنار سگهای گرسنه نگهداری میکردند تا به اعتیادش اعتراف کند.
رسیدگی به این پرونده هنگامی در دستور کار ماموران پلیس آگاهی قرار گرفت که مردی با حضور در شعبه اول دادیاری دادسرای جنایی تهران از صاحبخانهاش و مسوولان یک کمپ غیرقانونی ترک اعتیاد شکایت کرد.
شاکی به دادیار هاشمیان گفت: مدتی در یک خانه اجارهای مستاجر بودم تا اینکه با افزایش کرایه خانهها، صاحبخانه مدام از من میخواست خانه را تخلیه کنم یا اجاره را افزایش دهم. وقتی به رفتارهای صاحبخانه اعتراض کردم و گفتم من قرارداد مشخص دارم و تا زمان تعیین شده خانه را تخلیه نخواهم کرد، او تصمیم به انتقام از من گرفت. یک روز پس از مشاجره با صاحبخانه، وقتی در خانه بودم، 3 مرد قویهیکل با ورود به خانه به بهانه این که من اعتیاد دارم و باید به یک کمپ ترک اعتیاد منتقل شوم، مرا با ضرب و شتم ربوده و زمانی به خود آمدم که متوجه شدم در یک کمپ در جاده ساوه قرار دارم.
تهدید برای اعتراف
شاکی گفت: با حضور در این محل و با وجود آن که هیچ اعتیادی حتی به سیگار هم ندارم، مسوولان کمپ مرا کتک میزدند تا اعتراف کنم به شیشه اعتیاد دارم. زمانی که آنها با مقاومت من روبهرو شدند، 2 قلاده سگ گرسنه را به محل نگهداری من آورده و تهدید کردند اگر به اعتیاد اعتراف نکنم، مرا طعمه سگها خواهند کرد. پس از گذشت یک هفته در حالی که هر روز مورد ضرب و شتم و تهدید با سگهای گرسنه قرار میگرفتم، سرانجام مسوولان کمپ متوجه شدند من اعتیاد ندارم و سپس مرا از این محل بیرون انداختند.
در پی این شکایت، دادیار شعبه اول دادسرای جنایی تهران دستور تحقیق در این زمینه را در پلیس آگاهی صادر کرد و ماموران پس از بررسی شکایت و تایید آن، موضوع را به قاضی هاشمیان گزارش کردند.با ارسال گزارش، دستور بازداشت صاحبخانه مرد شاکی و 2 نفر از مسوولان این کمپ صادر شد.
با ارسال دوباره پرونده به پلیس آگاهی، ماموران در اولین اقدام متوجه شدند مرد صاحبخانه پس از ربوده شدن مستاجر توسط اعضای کمپ، بلافاصله اموال باارزش او را سرقت کرده است. با دستگیری متهم و اعتراف وی، متهم با صدور قرار قانونی برای ادامه تحقیقات در اختیار پلیس آگاهی قرار گرفت. بنابراین گزارش، ماموران در مرحله بعدی 3 نفر از اعضای این کمپ غیرقانونی را نیز به اتهام آدمربایی دستگیر کردند و با اعتراف آنها مبنی بر اینکه به دستور مسوولان کمپ، مرد مستاجر را ربودهاند، یکی از مسوولان کمپ نیز بازداشت و دیگر متهم پرونده با اطلاع از دستگیری همدستانش متواری شد.
پلمب محل
در تحقیق از متهمان دستگیر شده، ماموران با عزیمت به محل با دستور قضایی، این کمپ غیرقانونی را بازرسی و چند نفر دیگر را که در این محل در شرایط بسیار سختی زندانی شده بودند، نجات دادند. با پلمب این محل غیرقانونی، تحقیق در این زمینه ادامه دارد.
زن سالخورده شوهرش را با آجر کشت
روزنامه جامجم نوشت: زن سالخورده که در پی مشاجره خانوادگی، شوهرش را با آجر کشته بود، از سوی کارآگاهان جنایی پلیس آگاهی مشهد دستگیر شد.
چند روز پیش مردی با پلیس 110 مشهد تماس گرفت و از قتل مرد سالخورده همسایهاش خبر داد. کارآگاهان جنایی با اعزام به محل حادثه ـ در بلوار توس ـ مشاهده کردند، مرد صاحبخانه بر اثر ضربه به سر کشته شده و همسرش نیز در کنار وی ایستاده و گریه میکند.
با هماهنگی قضایی، جسد مرد سالخورده به پزشکی قانونی و همسرش به عنوان تنها مظنون پرونده به پلیس آگاهی مشهد منتقل شد. زن سالخورده در بازجوییهای پلیسی اظهارات متناقضی را بیان کرد. به این ترتیب ماموران با حضور دوباره در محل حادثه و تحقیق از همسایهها متوجه شدند مقتول و همسرش با هم اختلاف داشتهاند و بارها صدای مشاجره آنها را شنیدهاند. در مرحله دیگری از تحقیقات معلوم شد، روز حادثه نیز همسایهها با شنیدن صدای کمکخواهی و نالههای مرد صاحبخانه به خانهاش مراجعه کردهاند اما زن صاحبخانه مانع ورود همسایهها به منزلش شده است.
با مشخص شدن این موضوع، زن سالخورده در تحقیقات بعدی به قتل همسرش اعتراف کرد. وی گفت: از چندی پیش با شوهرم اختلاف داشتم و او به خانوادهام ناسزا میگفت. دعوا و اختلافهایمان همچنان ادامه داشت تا این که روز حادثه به خانوادهام ناسزا گفت و من نیز عصبانی شدم و به سویش حمله کردم. پس از مشاجره سراسیمه به حیاط خانه رفتم و با برداشتن یک آجر آن را به سر شوهرم کوبیدم و زمانی به خود آمدم که متوجه شدم او جان باخته است.
چرا خواهر و برادرم را کشتم
روزنامه ایران نوشت: پسر جنایتکار که در اقدامی جنونآمیز خواهر و برادرش را به قتل رسانده در اعترافهای تکاندهنده، جزئیات حادثه هولناک را تشریح کرد.
مجید - 25 ساله- که شامگاه چهارشنبه 8 تیر، پس از قتل برادرش مهدی - 30 ساله - و خواهرش زهرا - 20 ساله - و مجروح کردن زهره - 22 ساله - بازداشت شد در حضور بازپرس روشن از شعبه سوم بازپرسی دادسرای جنایی تهران گفت «از بچگی پدر و مادرم بین من و بقیه خواهر و برادرهایم فرق میگذاشتند. من 2 برادر و 4 خواهر دارم. خودم کارگر تراشکاری هستم که همراه پدر، مادر، خواهر و برادرانم در یک خانه دو طبقه در خیابان خلیج - جنوب غرب تهران - زندگی میکردیم اما هیچ وقت خانوادهام مرا به چشم یک عضو خانواده نگاه نمیکردند. همیشه خواهران و برادرم مهدی را بیش از من دوست داشتند.
اما درگیری من و خواهرانم از روزی شدت گرفت که خواهر کوچکم در جریان یک دعوای ساده ناگهان با داد و فریاد و مقابل همسایهها به من تهمت ناروایی زد که به شدت عصبی شدم. چرا که هرگز فکر نمیکردم خواهرم چنین اتهامی به من بزند. حتی وقتی به دادسرای یافتآباد رفته و علیه او شکایت کردم دادگاه از پدر و مادرم خواست برای تحقیق و شهادت بروند اما آنها نه تنها از من حمایت نکردند بلکه مرا مقصر دانستند. همین برخوردها باعث شد کینه عجیبی از آنها به دل بگیرم.
کمکم از خواهر و برادرم متنفر شده و دنبال بهانهای برای انتقام بودم. تا اینکه چهارشنبه شب در اتاق نشسته بودیم که دوباره با خواهرم زهرا جر و بحثمان شد. بلافاصله در اتاق را قفل کرده و با کاردی که از قبل تهیه کرده بودم اول زهره را زدم بعد به سراغ زهرا رفتم. داشتم او را میزدم که مهدی وارد درگیری شد که او را هم زدم. بعد به حیاط خانه رفتم و منتظر نشستم تا مأموران پلیس بیایند و دستگیرم کنند.
مجید که از این جنایت احساس پشیمانی نداشت، در ادامه گفت: مقصر تمام این اتفاقات پدر و مادرم هستند. آنها فکر میکردند من احساس و عاطفه ندارم و متوجه تفاوتهایی که بین من و برادران و خواهرانم میگذاشتند نیستم. آنها بذر کینه و نفرت را در قلب من کاشتند و رفتار خواهران و برادرانم این کینه را پرورش داد.
بازپرس جنایی پس از شنیدن اظهارات متهم، وی را برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار داد.
گفتوگو با مادر متهم و قربانیان
مجید فرزند چندم شما بود؟
فرزند سوم.
آیا سابقه چنین رفتاری را داشت؟
به هیچ عنوان. او پسر خوب و آرامی بود. البته در خانوادههایی که بچه زیاد دارند خواهناخواه بینشان درگیری و جر و بحث رخ میدهد او هم اغلب با خواهرانش درگیری لفظی داشت.
با مهدی چطور؟
مهدی پسر بسیار مؤدب و آرامی بود و همیشه سرش به کار و زندگی خودش بود. او یکی از بهترین جوانان این منطقه بود سالم و با خدا. همیشه در هیأتهای مذهبی شرکت میکرد و زیر علم امام حسین(ع) عزاداری میکرد. مرگ مهدی کمر من و پدرش را شکست.
از شب حادثه بگویید.
آن شب همه در خانه بودیم و مهدی پای رایانه نشسته و کار میکرد. زهره و زهرا هم در اتاق بودند. من و شوهرم هم در سالن پذیرایی نشسته بودیم که ناگهان مجید در اتاق را قفل کرد و بعد صدای فریادهای دخترانم را شنیدم فکر میکردم جروبحثشان مثل همیشه چند دقیقه بعد تمام میشود. اما صداها هر لحظه بلندتر میشد. نمیدانم چقدر طول کشید اما همزمان با بازشدن در فقط خون دیدم. مهدی، زهره و زهرا غرق در خون روی زمین افتاده بودند. شوکه شده بودیم نمیدانستیم باید چه کار کنیم فقط فریاد میکشیدیم و کمک میخواستیم. وقتی همسایهها اورژانس و پلیس را خبر کردند مجید آرام در حیاط نشسته بود و نگاه میکرد. هنوز هم من و پدرش شوکه هستیم. تا دیشب در بیمارستان بستری بودیم. دخترم زهره هنوز در بیمارستان است نمیدانم خوب میشود یا نه؟
حالا میخواهید با مجید چه کار کنید؟
مجید دیگر برای ما مرده است. او کمر ما را شکست!
بازگشت هزار میلیارد تومان به بیتالمال
روزنامه ایران نوشت: معاون مبارزه با جرایم اقتصادی پلیس آگاهی از بازگشت بیش از هزار میلیارد تومان به بیتالمال در زمینه جرایم اقتصادی خبر داد.
سرهنگ محمدرضا مقیمی با اعلام این خبر گفت: این مبلغ مربوط به بخش جرایم اقتصادی از جمله تقلب و تبانی در مناقصه ها و مزایدههای دولتی و اختلاس در سال گذشته بوده است.
وی نبود دادگاه ویژه تخصصی برای رسیدگی به تخلفات صورت گرفته در برگزاری مناقصات، صلاحیت نداشتن برخی برندگان مناقصهها، مبهم بودن رقم برخی قراردادهای مناقصات، وجود شرکتهای کاغذی که تنها برای شرکت در مناقصه به صورت صوری تأسیس میشوند و موارد مشابه را به عنوان چند چالش اساسی مناقصات دولتی در کشور برشمرد.
سرهنگ مقیمی با اشاره به پیچیدهتر شدن شیوههای مجرمانه در اجرای مناقصات گفت: متأسفانه شیوههای متقلبانه از گسترش زیادی برخوردار شده است. از سوی دیگر شرکتکنندگان در مناقصات دولتی، تعیین صلاحیت نمیشوند و قدیمی بودن قانون مجازات تبانی در معاملات دولتی که مربوط به سال 1348 خورشیدی است، مزید بر علت شده است.
وی ادامه داد: متأسفانه پشت برخی از مناقصات بزرگی که در کشور برگزار میشود، رانت وجود دارد، تنها با طرح مسئله و دریافت نظرهای ارگانهای مختلف دخیل در این امر از قبیل مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی که در حال حاضر در حال تحقیق روی قانون و آئیننامههای مربوط به برگزاری مناقصات است، میتوان ابتدا سرفصل چالشهای پیشروی مناقصهگذاران و ذینفعان در مناقصات را تعیین کرد و سپس درصدد رفع آنها برآمد.
انفجار مهیب و تخریب 2 ساختمان
روزنامه ایران نوشت: انفجار در شرق تهران، تخریب دو ساختمان سه طبقه و دستکم یک کشته و دو مجروح برجا گذاشت.
ساعت 11 و 40 دقیقه شنبه - 11 تیر - انفجاری در خیابان 37 فرجام به آتشنشانی اعلام شد و بلافاصله آتشنشانان ایستگاه 17 و گروه نجات 12 با تجهیزات ایمنی و نجات راهی محل حادثه شدند.
در نخستین بررسیها مشخص شد به دنبال انفجار مهیب، دو آپارتمان سه طبقه تخریب شده و چند خودرو نیز زیر آوار ماندهاند. آتشنشانان در ادامه به جستوجو برای یافتن قربانیان یا مصدومان احتمالی پرداختند که تا عصر دیروز جسد مرد 70 ساله و پیکرهای مجروح دو زن از زیر آوار بیرون کشیده شد.
جزئیات تازه مرگ 5 عضو خانواده در بندرعباس
روزنامه ایران نوشت: رئیس بیمارستان خاتمالانبیای نیروی انتظامی هرمزگان و مردی که پنج عضو خانوادهاش به طرز مرموزی جان باختهاند، جزئیات تازهای از این ماجرا را تشریح کردند.
سرهنگ دکتر محمدرضا حسینی در اینباره گفت: 28 خرداد امسال اعضای یک خانواده ساکن بندرعباس به دنبال بازگشت از جیرفت چند عدد کنسرو ماهی، بادمجان و مقداری سوسیس خریده و غذاهای مخلوط را صرف کردند. چند ساعت بعد هم مرد خانواده همراه پدر زن و خواهر زنش راهی محل کارشان شدند.
اما ساعت 10 صبح 29 خرداد، «کلثوم» و سه فرزندش به نامهای مهدی - یک ساله - ، فاطمه و علیرضا - شش ساله - به خاطر حالت تهوع به بیمارستان خاتمالانبیا منتقل شدند که پس از مداوا و طی مراحل درمانی و بهبود نسبی از بیمارستان مرخص شدند. با این وجود ساعت 11 و 50 دقیقه همان شب هر چهار نفر دوباره به بیمارستان انتقال یافتند که «علیرضا» به محض ورود دچار اختلال قلبی شد و جان سپرد. دو کودک دیگر هم برای مداوا به بیمارستان کودکان منتقل شدند، اما تلاش پزشکان برای نجات جانشان مؤثر واقع نشد و آنها نیز فوت کردند. مادر خانواده هم به دلیل افت فشار خون و نارسایی قلبی در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان بستری شد.
ساعت 14 همان روز «خویبار» - پدر 70 ساله کلثوم - نیز به دلیل افت فشار خون و تهوع به بیمارستان انتقال یافت که ساعت 10 شب به دلیل اختلال تنفسی و ایست قلبی جان باخت. «کلثوم» هم پس از یک هفته روی تخت بیمارستان فوت کرد.
رئیس بیمارستان خاتمالانبیای نیروی انتظامی در پایان تأکید کرد: اجساد فوتشدگان برای طی مراحل قانونی و بررسیهای لازم به پزشکی قانونی انتقال یافت. همچنین باقیمانده تمام مواد غذایی و جعبه کنسروهای مصرف شده از سوی مرکز بهداشت استان جمعآوری و برای بررسی و انجام آزمایشات سمشناسی به معاونت غذا و داروی وزارت بهداشت فرستاده شد. بررسیها هم نشان میدهد همه اعضای خانواده بجز خواهر «کلثوم» از این غذا خورده بودند.
از هیچکس شکایت ندارم
اسلام رئیسینژاد - پدر خانواده - که از کارکنان نیروی انتظامی است، در اینباره گفت: از کسی شکایت ندارم، اما از بخشهایی مانند کالبدشکافی به دلیل کندی در اعلام نتایج آزمایشها گلایه دارم. هرچند سه فرزندم در نخستین روزها در بیمارستان جان باختند، اما باید از گروه پزشکی پرسید چرا نتوانستند همسرم که یک هفته در بیمارستان بستری بود را نجات دهند و سم را از بدنش خارج نمایند. همچنین باید از پزشکان پرسید چرا در نخستین مراجعه همسر و فرزندانم به بیمارستان به خاطر تشخیص نادرست آنها را مرخص کردند.
وی در ادامه از تنظیم پروندهای برای بررسی دلیل مرگ اعضای خانوادهاش خبر داد و افزود: باقیمانده غذای مصرفی، تمامی محتویات یخچال، اقلام غذایی موجود در آشپزخانه و حتی نمکدانها مورد آزمایش قرار گرفته که نتایج بهدست آمده مسمومیت غذایی را رد میکند. مغازهای هم که اقلام غذایی از آن خریداری شده نیز پلمب و مورد بررسی کامل قرار گرفته است.
رئیسینژاد خاطرنشان کرد: در همان نخستین ساعات که به خانه آمدم و دلیل بیحالی فرزندان را از همسرم پرسیدم، او از مشاهده غباری در آشپزخانه صحبت کرد. حتی خواهرزنم پس از ورود به خانه در نخستین فرصت پنجرهها را باز کرد و با روشن نمودن پنکه سعی در برطرف کردن غبار کرده بود. برخی از همسایهها نیز که برای تسلی خاطر به خانهام آمده بودند، از وجود بویی نامطبوع صحبت میکردند.
وی در پایان گفت: اگر مسبب و بانی این اتفاق و دلیل مرگ اعضای خانوادهام مشخص شود، برای آرامش بیشتر همسر و فرزندانم مجرمان احتمالی را میبخشم.
56282
نظر شما