۰ نفر
۱۲ تیر ۱۳۹۰ - ۱۸:۳۱

نصرت الله تاجیک

 مرگ راه حقی است که همه میرویم. اما شنیدن خبر فوت کسانی که خاطره خوبی از آنان داریم ولی نمی توانیم در کنار بازماندگانشان آرامش یابیم در غربت و اسارت ناگوارتر است.

شاید بیشترین حلقه دوستان دوران دانشگاه من را بچه های یزد تشکیل می دادند و هیچ خاطره ای خوشتر از زندگی و مجالست با آنان از این دوران به یاد ندارم. افرادی مومن ، سلیم النفس، سالم، کوشا، خانواده دار و انقلابی که نسبت به خود و اعمالشان مراقبت داشتند .

 مطلبی که یکی از همین دوستان که همگی مهندسان با تجربه مملکت هستند و هر یک تا مشاغل بالای مدیریتی مملکت نیز حضور داشته و دارند در باره مرحوم صدوقی نوشته بود[1] انگیزه ای شد تا من هم در این زمینه  از فرصت استفاده کنم و چند موضوع را که بخشی از زندگی من است بنویسم.

آشنائی من با شهید صدوقی که قبل از انقلاب نماینده امام خمینی (ره) در یزد بود از طریق همین دوستان -زمانی که از طریق حلقه مسجد روضه محمدیه یا حظیره با وی مرتبط بودند و اخبار تحولات سیاسی اجتماعی رد و بدل می شد- آغاز گردید.

 بعد از آزادی از زندان در سال 1357 اولین فعالیت مهندسی و اجرائی ام شروع و راه اندازی مجموعه مدرسه و حوزه علمیه صدوقی در انتهای بلوار زنبیل آباد در اراضی پای کوه خضر قم بود که در سال 1354 ساواک عملیات ساختمانی آنرا متوقف کرده بود[2]. مجموعه ای شیک و مدرن که اولین در نوع خود در قم و کشور بود[3] و این دلالت بر عمق دید و هوش سیاسی و طرز فکر آن شهید نسبت به امور جامعه داشت

در زمستان سال 1357  کارگاه ساختمانی ( متشکل از یک نگهبانی، انبار و ستونهای اسکلت فلزی ) تحویل من شد . در جریان سرکشی مرتب شهید صدوقی که بعضا" هم آقا محمد علی همراه ایشان بود با این دوبزگوار آشنایی بیشتری پیدا کردم. بسیار   علاقمند به توسعه و ساخت و ساز و پیشرفت بودند و از نظراتی که برای پیشبرد کارها داشتم حمایت می کردند. همان صفات و ویژگیهایی که در دوستان یزدی ام دیده بودم اینبار  برای من بعنوان یک مهندس جوان و تازه کار تجلی بالاتری پیدا کرد.

آنها را روحانیونی روشنفکر و والامنش یافتم. شهید صدوقی طبعی ملایم، زنده دل، شوخ طبع، با حوصله، دور از تکبر، مردمدار و متخلق به صفات حسنه داشت و جدی و اهل کار بود. سی و سه سال از آن ایام گذشته ولی یادم نمی رود وقتی اولین سقف ساختمان ریخته شد ، با آنکه هنوز پله ها احداث نشده بود عبایش را زیر بغل زد و لباده اش را بالا گرفت وبا استفاده از تخته الواری که برای حمل مصالح و تردد کارگران نصب شده بود به طبقه اول رفت تا حاصل پیشرفت کار را ببیند.

حاصل این برخورد صدوقی ها علاقه وافر من به تکمیل و راه اندازی این مجموعه و فعالیت شبانه روزی برای تکمیل آن بود. با آنکه مرحوم خلخالی به واسطه دوستی با فرزندش مهدی در زندان یک اتاقی در بیرونی خانه اش به من داده بود ولی شبها  در همان کارگاه در قسمتی از انبار با کارگران افغانی می خوابیدم. از آنجا که هنوز دیوار کشی دور زمین تکمیل نبود و محوطه سازی آغاز نشده بود یک قلمستان کوچک در کارگاه ایجاد شده بود که تعدادی درختچه برای پرورش و جابجایی و کلا" ایجاد محوطه سبز کاشته شده بود .بعضا" آقا محمد علی همراه مرحوم سید احمدآقا خمینی، آقای خاتمی و بعضی از دوستان دیگر به آنجا می آمدند و یکی دو ساعتی می نشستند و جریان پیشرفت کار را می دیدند و  آشنائی من با سید احمد اقا و آقای خاتمی نیز از این دوران آغاز شد.

یکی از شیرین ترین و قابل ذکرترین خاطرات این ایام از این خانواده بزرگ قبول درخواست من به پرداخت پانصد هزارتومان برای احداث بلواری است که از میان اراضی موقوفه مستقیما جاده قدیم قم را به این مدرسه و صل میکرد . قبلآ باید از طریق سالاریه و زنبیل آباد به این محوطه می رسیدیم و بلوار کنونی شهید صدوقی حاصل همین اخلاص آنان در کار است. با این مبلغ اهدائی که بودجه دولتی هم نبود و استفاده از ماشین الاتی که ارتش در اختیارمان گذاشته بود این جاده و نهری که از بالا وارد این جاده می شد ساخته شد.

تداوم برخورد من با این خانواده در ایام استانداری ام در هرمزگان بود . یزد بعنوان استان معین هرمزگان تعیین شده بود و مخصوصا" در کمکهایی که آنها بعنوان پشتیبانی برای جبهه جمع آوری می کردند و سرکشی آنان به جبهه ها شناخت من از یزد و مردم این خطه را تکمیل کرد (به خصوص که امام جمعه بندرعباس ونماینده امام حاج آقا حسین احمدی نیز خود یزدی و فردی کوشا، دلسوز و اهل توسعه و ابادانی بود).

   و اما نکته اصلی مطلبم به عنوان یک دلسوز مملکت و انقلاب و خطاب به دوستان یزدی و همه کسانیکه در تصمیم گیریهای این منطقه موثرند. من بارها در مطالبی که نوشته ام و حسب تخصص بیشترم در سیاست خارجی به سه نکته اشاره کرده ام. اول پیوستگی سیاست داخلی و خارجی، دوم انسجام داخلی نیروهای سیاسی و مردم و سوم شرایط سخت تری که بدلیل دشمنی و تهدید خارجی احتمالا" متوجه ایران است.

 به عقیده من یزد استان و منطقه بسیار مهمی است. الگوی رفتاری مردم این منطقه به دلیل حضورشان در اقصی نقاط کشور و نیز امنیت و ارامش صحرای مرکزی و تاثیر آن بر مناطق حاشیه ای از جمله کرمان و حتی بلوچستان قابل کتمان نیست. ما در این سی سال هیچ استانی به این آرامی که شاهد توسعه روز افزون باشد نداشته ایم. مردم هیچ قوم و استانی به این اندازه در مملکت به کار و تلاش در در تمامی زمینه ها و در تمامی نقاط کشور نبوده اند. این منطقه دارای مردمی کوشا و همراه با انقلاب و سازنده بوده و علاوه بر اثرات طبیعت سخت این منطقه بر مردمش بی شک نقش شهید صدوقی و مرحوم محمد علی صدوقی در تعادل نیروها و آرامش و تداوم این روحیه موثر بوده است.

 در این میان نیروهای سیاسی یزد با هر طرز تفکری که دارند باید با دیدی حکومتی و رعایت منافع دراز مدت ،مذاکرات بین خود و با مسئولین ذیربط را ادامه دهند، انشاالله.

از همین طرق به کلیه دوستان یزدی ام  و مخصوصا" جناب آقای خاتمی تسلیت میگویم و از خدا وند متعال خواهان اعطای صبر به خانواده و بازماندگان آن مرحوم هستم و از همه التماس دعای خیر دارم. 

 

[1] http://khabaronline.ir/detail/160515/

[2] http://wikimapia.org/11482939/fa/%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%87-%D8%B9%D9%84%D9%85D9%8A%D9%87-%D8%B4%D9%87%D9%8A%D8%AF-%D8%B5%D8%AF%D9%88%D9%82%D9%8A[3]

[3] جا دارد در اینجا از آقایان مهندس قندهاری، مهندس مفتخری و مهندس پدیدار که از مهندسان و مسئولین شرکت مهندسی شهیاد بودند و این پروژه را طراخی و نظارت می کردند یادی بکنم و از زحماتشان و اعتمادی که به من کردند و اجرای این پروژه را به من واگذار کردند تشکر کنم.

کد خبر 160748

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =