رئیس گروهک منحله فدائیان خلق با اعلام فرو ریختن تمام کاخ رویاهای گروهک منافقین تاکید کرد: مجمع روحانیون و سازمان مجاهدین انقلاب بدیل واقعی همان تولیداتی هستند که سازمان مجاهدین (منافقین) عرضه کرد.
فرخ نگهدار پس از فروپاشی کمونیسم و ورشکستگی کامل گروهک فدائیان خلق، از مارکسیسم جدا شد و در کسوت چپ های پشیمان آمریکایی درآمد. او اکنون در لندن اقامت دارد و با حلقه لندن و کسانی چون بهنود و مهاجرانی و محسن کدیور در ارتباط است. اعضای اپوزیسیون از نگهدار به عنوان فردی جاه طلب، متلون مزاج و فرصت طلب یاد می کنند.
نامبرده چند روز پیش در سی امین سالگرد ورود گروهک منافقین به فاز نظامی و ترور تحلیلی منتشر کرد که حاوی نکات خواندنی است. «نگهدار» در این تحلیل می نویسد: «من و مسعود رجوی طی سالهای 58 و 59 بارها رو در رو پیرامون پاسخ به این سؤال که «با روند استقرار حکومت اسلامی چه باید کرد؟» گفتگو کردیم. در آن برهه از زمان هر دو پیش بینی می کردیم که فعالیت سازمان یافته از فدائیان و مجاهدین و دیگر احزاب و سازمانها سلب و یا به شدت محدود خواهد شد. در آن زمان اما، مجاهدین بر این باور بودند که سرعت ریزش نیروی اجتماعی حکومت بسیار سریع است و تهاجم ما علیه «آنها» به این ریزش سرعت بیشتری می دهد. رجوی یقین داشت که حکومت به سرعت قدرت بسیج و نیز مشروعیت خود را از دست می دهد و همراهی ما با حکومت باعث دوام «توهم توده» خواهد شد. او اینگونه استدلال می کرد که ما نباید تعرض علیه حکومت را به بعد از استقرار آن موکول کنیم. در مقابل، ما فدائیان قبول نداشتیم که ریزش نیروهای طرفدار حکومت فوری یا بسیار سریع است.هرچه زمان گذشت، ما بیشتر دریافتیم که حکومت یکدست نیست و همه نیروهای دگراندیش شرکت کننده در انقلاب با بخش هایی از حکومت واقعا مقاصد مشترک دارند.»
وی خروج مسلحانه منافقین در خرداد 1360 را شکست فاجعه بار توصیف کرده و سپس به دنباله روی سازمان مجاهدین انقلاب و مجمع روحانیون از تولیدات فکری منافقین می پردازد: «10 سال بعد از 30 خرداد 60 دیگر کاملا آشکار شده بود که دو محفل ایران فردا و کیان از یک سو و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و مجمع روحانیون مبارز از سوی دیگر تولیدکننده و سازمانگر اصلی مولفه های فکری، فرهنگی و سیاسی جناح چپ اسلامی و بدیل واقعی همان تولیداتی هستند که سازمان مجاهدین طی دهه اول حیات خود عرضه می کرد.»
وی با اشاره به فرار منافقین از کشور و پناه گرفتن زیر پر و بال رژیم های بیگانه می نویسد: خروج سران و بخش عمده ای از کادرهای مجاهد از کشور البته دریچه های تازه ای برای جبران قدرت اجتماعی از دست رفته به روی آنان گشود. در این میان حکومت وقت عراق، که با ایران در حال جنگ بود، دولت های محافظه کار و غربگرای عرب و نیز ایالات متحده آمریکا و متحدان، به حامیان گشاده دست و قدرتمند مجاهدین بدل شدند و سازمان آنان در عرصه بین المللی به سرعت به عنوان پرنفوذترین سازمان سیاسی اپوزیسیون ایرانی شناخته شد. چرخش تند مجاهدین به سوی جلب حمایت قدرت های خارجی که مناسباتی خصمانه با حکومت ایران داشته اند، مشارکت آنان در جنگ عراق علیه ایران و به خصوص حمله به کشور پس از پایان جنگ، و بالاخره تحولات داخلی سازمان، از جمله ماجرای انقلاب ایدئولوژیک، نه تنها تتمه نفوذ اجتماعی و محبوبیت ناشی از قهرمانی، جانبازی و مقاومت علیه سرکوب را بی بها کرد، بلکه در مواردی گسترده حسی منفی و تلخ را درباره آنان در میان تمام اقشار جامعه رواج داد. در آستانه دوم خرداد 76 سازمان مجاهدین در حالی که یک سازمان واقعا گسترده مسلح و ثروتمند سیاسی با نفوذ جهانی خیره کننده به شمار می آمد، در میان اقشار جامعه به سازمانی واقعا مطرود و منزوی تبدیل شده بود.
/29217
نظر شما