اعتقاد به
ظهور منجی موعود و برقراری حکومت جهانی امام عصر(ع)، از اصلیترین اعتقادات متمایز
مکتب نجاتبخش تشیع به شمار میرود. این موضوع در باورها، مناجاتها و دعاهای شیعی
به بارزترین شکل به چشم میخورد. امروزه این باور، به دلایل مختلفی رفتهرفته در
حال تبدیل شدن به اعتقاد و خواست عمومی جامعه بشری است. بدبختانه، در عصر
فرامدرنیته که علم و فنآوری استیلا دارد و انواع مکاتب به ظاهر عقلانی و پیشرفته
بشری سردمدارند، نه تنها سعادت که صلح، امنیت و آرامش واقعی برای بشر حاصل نیامده
است. بسیاری از انسانها با معضلات بیشماری مانند جنگ، گرسنگی، بیسوادی، عقبماندگی،
جهل و خرافهپرستی مواجهند. جنگها و تهدیدهای بیپایان، همچنان بر فضای زیست
روانی و فیزکی انسانها سایه میافکند. از سوی دیگر، انسان و جامعه به ظاهر
پیشرفته غربی نیز با دوری از تعالیم الهی، سر در گریبان تمایلات نفسانی و مادیت
صرف سوداگرایانه نهاده و در حقیقت معنا وهویت واقعی انسانی خود را از دست داده و
در بحران معنای زندگی و تحیر، گمگشتگی و از خود بیگانگی بیشتری قدم نهاده است.
همین مسئله، رفتهرفته احساس منجیخواهی را در او بیدار کرده و می کند.
خوشبختانه
با ظهور انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره)، توجه به امام عصر(ع) و
آموزه مهدویت، چه در ایران و چه در کشورهای مسلمان و چه در سطح دنیا، افزایش فوقالعادهای
یافته و البته این عنایت در چند سال اخیر بسیار بیشتر شده است؛ بهویژه آنکه طرح اینگونه مسائل از قالبهای سنتی پیشین خارج
گشته و از منظرهای مختلف و تازه، ابعاد آکادمیک گستردهای یافته است. امروزه
مراکز پژوهشی و آموزشی مختلفی در سطح حوزهها، دانشگاهها و رسانههای مکتوب،
دیداری و شنیداری و در پاسخ به خواست و عطش بیپایان عمومی، با نگاهی ژرفاندیشانه
و ملاحظه مقتضیات زمانی و مکانی جدید، در سطوحی به این موضوع گسترده میپردازند.
کتاب نگرشهای نو به آموزه
مهدویت نیز به این
منظور و برای پاسخگویی به این نیاز نوشته شده و از منظرهای جدیدی به مسئله
آموزه مهدویت و حیات طیبه مهدوی میپردازد.
در فصل
نخست، مفهوم و جایگاه و کارآیی آموزه مهدویت و نوع تعامل آن با پارهای از مفاهیم
به ظاهر همپیوند تشریح میگردد؛ فصل دوم در بردارنده مستدلات اهتمام عالی دولت
مهدوی به ارتقاء نهایی کرامت های انسانی و حقوق بشر دوستانه است ؛ در فصل سوم، به
گونهای تفصیلی به دو ارمغان اساسی حکومت طیبه مهدوی یعنی «عدالت» و «امنیت»
پرداخته میشود؛ فصل چهارم، شامل مباحثی تطبیقی در مقایسه دو آموزه جهانیسازی
غربی و جهانیسازی مهدوی است و در آن به طور مستدل و با ذکر معایب و معضلات جهانیسازی
غربی، برتری جهانیسازی مهدوی اثبات میگردد؛ در فصل پنجم، پس از توضیح موضوع با
اهمیت حقوق محیط زیست، رعایت آرمانی این حقوق در آموزه و حیات طیبه مهدوی به بحث
کشیده میشود؛ در فصل ششم، ضمن نقد مبانی لیبرال ـ دموکراسی و تشریح ایرادها بر
این الگو و مدینه فاضله کاذب جهان سرمایهداری غرب، بیست شاخص برتری دینسالاری
سپهری مهدوی (آخرین وجه تکاملی مردم سالاری دینی) بر نظامهای بشری و بهویژه بر
لیبرال ـ دموکراسی تبیین میشود.
نظر شما