حضرت خدیجه(س)، نخستین زنی بود که رسول خدا(ص) با او ازدواج کرد؛(مسعودی، مروج الذهب، قم: موسسه دارالهجرة، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۲۸۳). جلد هشتم طبقات الکبری به معرفی زنان صحابه اختصاص دارد. در این بخش از کتاب مزبور، ابن سعد ابتدا شرح حال خدیجه و در ادامه، شرح حال دختران آن حضرت را آورده است. یعقوبی به نقل از عمار بن یاسر درباره خواستگاری رسول خدا (ص) از خدیجه گوید: «من آگاهترین مردم به ازدواج خدیجه با رسول خدا(ص) هستم؛ زیرا من دوست پیامبر بودم. روزی من و پیامبر(ص) میان صفا و مروه راه میرفتیم. در راه به خدیجه دختر خویلد و خواهرش هاله برخوردیم. هاله پیش من آمده، گفت: ای عمار، آیا دوست تو علاقهای به خدیجه دارد؟ گفتم: به خدا سوگند نمیدانم! خود را به پیامبر که از من دور شده بود، رساندم و سخنان هاله را به او بازگفتم. فرمود: «بازگرد و با او روزی را برای خواستگاری قرار بگذار.» من چنان کردم. چونه آن روز فرارسید، خدیجه پدرش مرده بود. پس، به سراغ عمویش عمرو بن اسد فرستاد. محمد(ص) نیز به همراه چند تن از عموهایش که ابوطالب پیشاپیش آنان حرکت میکرد، آمدند. ابوطالب در جلسه خواستگاری ضمن ستایش خداوند متعال و معرفی خاندان خود، گفت: همانا برادرزاده من، محمد بن عبدالله با مردی از قریش سنجیده نمیشود؛ مگر آنکه بر وی برتری مییابد و با کسی مقایسه نمیگردد؛ مگر آنکه از او بزرگتر است. و اگر به مال اندک است، مال، روزی دگرگون شونده و سایهرونده است. او به خدیجه مایل و خدیجه نیز به او علاقهمند است و کابینی که از او میخواهید، از مال من پرداخت خواهد شد. سپس مهریه ایشان را دوازده اوقیه (چهل درهم) قرار داد.»(ابن سعد،الطبقات الکبری، پیشین، ج۸، ص۱۴)
رسول خدا(ص) از سن ۲۵ تا ۵۰سالگی، یعنی قریب ۲۵سال از عمرش را که تمام دوران جوانی آن حضرت بود، با خدیجه گذراند و تا خدیجه زنده بود، با زن دیگری ازدواج نکرد. بعد از درگذشت آن بانوی مکرمه نیز همیشه از او یاد میکرد و او را بهترین همسرش میدانست. در منابع تاریخی فرزندانی برای رسول خدا(ص) از حضرت خدیجه ذکر شده است که همگی آنان قبل از اسلام درگذشتند.( همان، ج۱، ص۱۰۶؛ یعقوبی، احمد بن واضح، تاریخ یعقوبی، بیروت: دار صادر، ج ۲، ص ۳۲؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، پیشین، ج۴، ص۳۷۹)؛ فاطمه زهرا(س)، تنها یادگار باقیمانده از رسول خدا (ص) و خدیجه بود که خداوند متعال امامت را در نسل او قرارداد.
در روایتی رسول خدا(ص)، خدیجه از زنان بهشتی و از بهترین زنان و در کنار حضرت مریم بن عمران، و آسیه که قرآن کریم به بهشتی بودن آنان بشارت داده، یاد شده است.(بخاری، صحیح بخاری، پیشین، ج۴، ص۲۷۸؛ طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، تحقیق: حمدی عبدالمجید السلفی، قاهرة: مکتبة ابن تیمیة، ج۱۱، ص۲۶۶.) در ثنای او همین بس که رسول خدا(ص) فرمود:«سوگند به خدا که حق تعالی بهتر از او به من نداد. وی ایمان آورد؛ در حالی مردم کافر بودند. مرا تصدیق کرد؛ زمانی که مردم مرا تکذیب کردند. مرا با اموالش همراهی کرد. خداوند مرا از او به فرزندانی روزی داد؛ هنگامی که مرا از فرزندان زنان دیگر محروم کرد.»(طبری، محب الدین، الریاض النضرة، بیروت: دارالغرب الاسلامی، ۱۹۹۶م، ج۱، ص۱۰۹)
در روایتی دیگر، چنین آمده است که: «ان جبرئیل اتی رسول الله (ص) فقال: اقرا خدیجه السلام من ربها، فقال رسول الله(ص): یا خدیجه! هذا جبرئیل یقرئک السلام من ربک، فقالت خدیجه: الله السلام و منه السلام و علی جبرئیل السلام؛ (ابن حجر، الاصابه، پیشین، ج۸،ص۱۰۲) جبرئیل نزد رسول خدا (ص) آمد و گفت: از طرف خدای بلندمرتبه به خدیجه سلام میرسانم. آن حضرت فرمود: ای خدیجه! این جبرئیل است که از طرف خداوند به شما سلام میرساند. خدیجه فرمود: خداوند متعال، خود سلام است. سلام، از اوست و بر جبرئیل نیز سلام باد.»
در روایات بسیاری حضرت خدیجه از زبان رسول خدا(ص) مدح شده است؛ چنان که روایت شده پیامبر فرمود: « جبرئیل نزد من آمد و گفت: خدیجه را به خانهای مرصّع به یاقوت و زبرجد (در بهشت) مژده ده که نه صدایی در آن است و نه بیماری و سختی.»ابن قانع، معجم الصحابة، تحقیق: صلاح بن سالم مصراتی، مدینه منوره: مکتبة الغرباء الاثریة،۱۴۱۸ق، ج۱، ص۱۳۹؛ طبرانی، المعجم الکبیر، پیشین، ج۲، ص۱۸۸) علاوه بر مدح شخص حضرت خدیجه، از خانه وی، پس از مسجدالحرام، به عنوان برترین خانههای مکه یاد شده است و این فضیلت خانه خدیجه از آن رو میباشد که آیات بسیاری از قرآن کریم در این خانه بر پیامبر اکرم(ص) نازل شد و فرزندان خدیجه در این خانه به دنیا آمدهاند.(سندی، رحمتآلله، لباب المناسک و عباب المسالک، تحقیق: عبدالرحمن بن محمد، بیروت: دار قرطبة، ۱۴۲۱ق، ص ۲۹۴-۲۹۷)
علاوه بر رسول خدا(ص) اهلبیت آن حضرت نیز همواره افتخار میکردند که مادرشان خدیجه است. امام حسین(ع) در مقابل لشکر ابن زیاد در خطابهای فرمود: «هل تعلمون انّ جدتی خدیجه بنت خویلد...؛(فتال النیشابوری، روضة الواعظین، تحقیق: سیدحسن الخرسان، قم: منشورات الرضی، ج۱، ص۴۲۱) آیا میدانید که مادربزرگ من، خدیجه دختر خویلد است... .» در بین زنان رسول خدا(ص) ، این افتخار نصیب حضرت خدیجه شد که نسل پیامبر(ص) از طریق او باقی بماند و یازده امام معصوم از نسل او و از طریق فاطمه (س) به وجود بیاید.
ابتدای بعثت رسول خدا(ص) و در مدت سه سال دعوت پنهانی آن حضرت، تنها چند نفر از خاندان ایشان مسلمان شدند. در میان مردان، نخستین شخص، حضرت علی(ع) و از بین زنان، خدیجه بود.( قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، قم: دارالکتاب، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۳۷۸؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، پیشین، ج۸، ص۱۵)
بر اساس شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر جامعه عصر جاهلی، اسلام حضرت خدیجه میتوانست، توان تبلیغی رسول خدا(ص) را بالا برده و راهکاری مناسب برای برونرفت از مشکلاتی باشد که اسلام نیاوردن برخی نزدیکان پیامبر(ص) برای آن حضرت بوجود آورد. کیفیت حضور خدیجه در نماز همراه رسول خدا(ص) علاوه بر آن که مایه خوشحالی و آرامش خاطر پیامبر(ص۹ بود، زمینه توسعه و ترویج فرهنگ اسلام در بین خوشحالی و آرامش خاطر پیامبر(ص) بود، زمینه توسعه و ترویج فرهنگ اسلام در بین زنان را نیز فراهم ساخت. عفیف کندی در چگونگی این حضور گوید: «من مرد تاجری بودم و در یکی از روزها با عباس بن عبدالمطلب که به تجارت اشتغال داشت، به قصد خرید و فروش وارد گفت و گو شدم. ناگهان مردی از گوشه در وارد شد و در مقابل کعبه ایستاد و به نماز مشغول شد. پس از او، زنی و بعد، جوانی آمدند و با او به نماز مشغول گردیدند. از عباس درباره این دین پرسیدم؟ عباس گفت: این محمد بن عبدالله است که گمان میکند رسول خداوند است و به همین زودیها، گنجهای کسری و قیصر به روی او گشوده میگردد! او نیز خدیجه دختر خویلد، همسر او است که به وی ایمان آورده و آن جوان هم پسرعمویش علی بن ابی طالب است که به او گرویده است.» عفیف گوید: «کاش من آن روز به او ایمان آؤرده بودم و از وی پیروی میکردم!»(بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، بیروت: دارالکر، ۱۴۰۱ق، ج۷، ص۷۴).
خدیجه(س) قبل از اینکه با رسولخدا(ص) ازدواج کند، از ثروتمندترین زنان جزیرةالعرب بود. بخش مهم ثروت او، از طریق تجارت به دست آمده بود به نظر میرسد، دستکم بخشی از ثروت حضرت خدیجه(س) از طریق پدرش به وی به ارث رسیده باشد حضرت خدیجه(س) اموالش را به مضاربه به مردان امینی میسپرد تا به سفرهای تجارتی بروند و بعد از بازگشت، سود حاصله را برابر قانون مضاربه تقسیم کنند از این رو، با شناختی که قبل از بعثت از درایت، راستگویی،امانتداری و اخلاق نیکوی رسول خدا(ص) داشت از او خواست تا به همراه غلامش میسر، برای تجارت به شام برود.( ابن کثیر، ابوالفداء، حافظ، البدایة و النهایة، بیروت: دارالکفر، ۱۳۹۸ ق، ج ۲، ص۲۹۴.)
رسول خدا(ص) با پذیرفتن پیشنهاد خدیجه(س) کاروان را تا شام همراهی کرد و با داد و ستدهای خود، کاروان را از سود سرشای بهرهمند ساخت. خدیجه(س) نیز آنچه را که وعده کرده بود، به آن حضرت پرداخت.(ابن سعد، الطبقات الکبری، پیشین، ج ۸، ص۱۳.)
راز موفقیت خدیجه(س) در تجارت، به کارگیری مردان امین و با درایت بود درباره مقدار دقیق اموال این بانوی بزرگوار به هنگام ظهور اسلام،سندی در دست نیست؛ ولی از آنجا که قریش تشکیلات اقتصادی کارآمدی داشت و تجارت نقش اصلی را در اقتصاد آنان ایفا میکرد،میتوان تخمین زد که ثروت بازرگانی خدیجه(س) در منطقه حجاز، نقش موثر و پراهمیتی را برای معرفی و پیشبرد اسلام ایفاد کرده و در جاهای مختلف، غبار غم از چهره مبارک رسول خدا(ص) زدوده است.
حضرت خدیجه به جهت انفاق اموال خود،مصداق کامل و بارز آیه شریفه ۲۶۲ سوره بقره(الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ ثُمَّ لاَ یُتْبِعُونَ مَا أَنفَقُواُ مَنًّا وَلاَ أَذًی لَّهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ) است که میفرماید: آنان داراییهای خویش را در راه خدا انفاق میکنند. آنگاه از پی آنچه انفاق نمودهاند، نه منتی میگذارند و نه آزاری می رسانند (اینان) پاداششان نزد پروردگارشان محفوظ است و آنان نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میشوند.
آن حضرت بدون هیچگونه چشمداشتی، همه اموال خویش را در راه اقامه توحید در جامعه شرکآلود جهان عصر بعثت، در اختیار آخرین فرستاده الهی گذاشت. رسول خدا(ص) فرمود: ما نفعنی مال قط مثل ما نفعنی مال خدیجه؛(صدوق، محمد بن علی، امالی، قم: موسسه البعثه، ۱۴۱۷ ق، ص۴۶۸) هرگز هیچ ثروتی همانند ثروت خدیجه، به من سود نبخشید.
اموال خدیجه(س) به قدری زیاد بود که ظاهرا تا هجرت رسول خدا(ص) به مدینه، توسط آن حضرت صرف تقویت اسلام شد رسولخدا(ص) در واپسین روزهای خود در مکه، به حضرت علی(ع) دستور داد به کمک اموال باقی مانده خدیجه(س) برای هجرت خود و فواطم (فاطمه بنت اسد، فاطمه بنت محمد و فاطمه بنت زبیر بن عبدالمطلب) و کسانی از بنیهاشم که همراه او هجرت کنند، چند عدد شتر بخرد ابوعبیده گوید: به عبدالله بن ابیرافع، گفتند آیا رسول خدا(ص) چیزی داشت که اینگونه خرج کند؟ گفت: من از پدرم درباره همین موضوع پرسیدم. گفت: مگر از ثروت خدیجه(س) خبر نداری؟ رسول خدا(ص) فرمود: هیچ مالی به اندازه ثروت خدیجه(س) مرا نفع نداد تا زمانی که رسولخدا(ص) در مکه بود، با مال خدیجه(س) بدهکار و اسیر را آزاد و از ناتوان دستگیری میکرد و به نیازمندان میبخشید و فقرای اصحاب خود را مهمان میکرد و هزینه آنان را که میخواستند هجرت کنند، میپرداخت. خدیجه(س) علاوه بر وقف اموال خود، بهترین یار صمیمی او در خانه و در برابر فشارهای روانی قریش بر رسول خدا(ص) بود.(مجلسی، بحارالانوار، پیشین، ج ۱۹، ص۶۳)
بدین ترتیب، ثروت خدیجه(س) در راه گسترش اسلام نقش موثری را ایفا کرد؛ به ویژه زمانی که قریش با به کارگیری همه توان خود، از حربه اقتصاد نیز غافل نماند و با ایجاد تنگناهای مالی، مدت سه سال پیامبر(ص) و یارانش را محاصره کامل اقتصادی قرار داد در چنین شرایطی، اموال خدیجه توانست در راه پیشرفت و تقویت اسلام بخش مهمی از توطئههای اقتصادی قریش را خنثی نماید و کمک شایستهای به مسلمانان در این زمینه باشد.
حضرت خدیجه(س) علاوه بر کمک به اهداف دعوت پیامبر(ص) به عواطف آن حضرت نیز همواره پاسخ مثبت میداد؛ چنانکه وقتی حلمیه سعدیه، دایه رسول خدا(ص) نزد آن حضرت آمد و حلیمه از خشکسالی و هلاکت چهارپایش شکات کرد، رسول خدا(ص) با خدیجه(س) در این باره سخن گفت و آن حضرت، چهل گوسفند و یک شتر بارکش به او داد و با نیکی او را به خانوادهاش باز گرداند.(بلاذری، انساب الاشراف، پیشین، ج۱، ص۱۰۵)
منتشر شده در خبرگزاری حوزه
/6262
نظر شما