سیدعلی صالحی: نزدیک ۷۰ سال دارم، این آثار جزو آخرین کارهایم است / «امید» هم‌قدم من است و بودنش دست خودم نیست

سیدعلی صالحی در گفت‌وگویی به بهانه انتشار اثر تازه‌اش از سوی «بدرقه جاویدان»، اگرچه می‌گوید «این‌ها جزو آخرین کارهایش محسوب می‌شوند اما اشاره می‌کند که «امید» همچنان هم‌قدمش است و بودنش دست خودش نیست.

نیما شهشهانی و محمدحسین اسدی: «طبعا نام حقیقی من سیدعلی پناه‌صالحی است. زاده سرزمین بختیاری آن هم صبح نخست نوروز ۱۳۳۴ خورشیدی. شعرهای اولیه‌ام با صدای مهدی اخوان‌ثالث از رادیو شنیده شد. منوچهر آتشی در مجله تماشا و نصرت رحمانی در رسانه رستاخیز از کلمات ساده من استقبال کردند....» سیدعلی صالحی شاعری که در موردش گفته می‌شود: «نسل‌ها با صدای او زیسته‌اند و واژه‌هایش بر دل شعر معاصر ایران نقش بسته است.» چکیده پشت جلد تازه‌ترین اثرش؛ «طرب‌نامه کائنات» را همین‌قدر ساده شروع می‌کند.  

تازه‌ترین مجموعه شعر سیدعلی صالحی شامل شش دفتر شعر است: «عبور اسم تو از بازار ماه و مزامیر»، «سر و دست هفت دریا در التجابه به کلم‌ِزن»، «آتش در کوهستان»، «خیالی، خسته‌ای، رهگذری…»، «خراب خواب تو می‌روم» و «عهد انگور و داستان عاشقانه دو نفر».  

شعرهایی با تم مشترک

او که «هر دفتر کتابش، جهان شاعرانه‌ای مستقل است که در عین تفاوت، در ریتمی واحد می‌تپد» در مورد اثر تازه‌اش چنین می‌گوید: «من طی سال‌ها بعضی از شعرها را کنار می‌گذاشتم و آن‌ها را به ناشری نمی‌دادم. به خاطر یک چیز؛ اشتراک در تم. در تمام طول این سال‌ها کتاب‌های دیگرم  چاپ می‌شد ولی این جنس شعرها را جدا می‌کردم. این کار تقریبا یک دهه ادامه داشت تا وقتی که احساس کردم آماده چاپ شده است. آن زمان در گیرودار این بودم که کتاب را برای انتشار به کدام ناشر بسپارم. طبیعی است که بسیاری از ناشرین معتبر، از دوستان نزدیک من هستند و مثلاً انتشارات مروارید نسخه جیبی گزینه اشعارم را به چاپ دهم رسانده است. من در این فکر و خیال‌ها بودم که یک روز تصادفا سعیدرضا علمی، مدیریت انتشارات بدرقه جاویدان را در خیابان دیدم. او به من ابراز لطف کرد و من همین را به فال نیک گرفتم و انتخابم را کردم. رابطه و پروژه‌مان را هم بعد از چند تماس تلفنی شروع کردیم. در همین تماس‌ها بود که گفتم پروژه‌ای سنگین دارم و می‌خواهم یک مجموعه ۶ جلدی را که هر جلدش حدوداً ۲۰۰ صفحه است به چاپ برسانم. او با خوش‌رویی استقبال کرد و در اسرع وقت حروف‌چینی شروع شد. من هم با علاقه زیاد کارهای غلط‌گیری و... را انجام دادم. این‌طور شد که کار با کمک به یکدیگر پیش رفت و به مرحله اجرا رسید.»

عبور از بن‌بست و گرفتن مجوز

شاعر «طرب‌نامه کائنات» با اشاره به این که اثر تازه‌اش حدود  ۱۲۰۰ صفحه است تاکید کرد که تمام اشعار این مجموعه نخستین بار است که دیده می‌شوند. طوری که طبق گفته او «حتی یک سطرش هم پیش از این نه در رسانه‌ها آمده و نه در کتب دیگر.»

اما تمام دلواپسی‌ سیدعلی صالحی، آن‌طور که خودش می‌گوید این بود که نکند این کارش هم مثل یکی، دو کار قبلش در ارشاد گیر کند. او با اشاره به نکته ادامه می‌دهد: «اما شعر بنده کوچک، این‌بار این بخت را داشت که از بن‌بست‌ها عبور کند یا در واقع بن‌بست‌ها را بکشد. چیزی که مرا بسیار خوشحال کرد. خوشحال از این که این کتاب به دست مخاطبین حرفه‌ای برسد. فراموش نکنید من نزدیک ۷۰ سالم است و این‌ها جزو آخرین کارهایم محسوب می‌شوند.»

امیدی که مدیون مولاناست

سیدعلی صالحی در پایان در مورد دلیل انتخاب «طرب‌نامه کائنات» به عنوان نام مجموعه تازه‌اش، می‌گوید: «می‌دانید من این اسم را مدیون حضرت مولانا هستم. مدیون قول شریفش که می‌گوید وقتی همه اشیاء در حال رقص و شادی‌اند، انسان که اعظم همه موجودات است چرا شادی را فراموش کند؟»

او صحبت‌های خود را این‌طور پایان می‌دهد که: «البته جواب دارد، یک جوابِ شاید سیاسی. این که مشکلات نمی‌گذارند، فلاک نمی‌گذارد، سانسور نمی‌گذارد ولی شادی  دارویی است که هر بیماری مهلکی را درمان می‌کند. ردپای این امید و شادی نه هم‌اکنون که در نخستین کارهایم هم پیداست. از زمانی که ۱۷ سالم بود. امید هم‌قدم من است، ذاتم است و بودنش دست خودم نیست. دلیل عمده‌اش هم این است که آن‌قدر سختی کشیده‌ام که امروز حتی سختی‌ها برایم شادی می‌آورند چون یقین دارم که از آن‌ها عبور خواهم کرد.»

سیدعلی صالحی در چکیده «طرب‌نامه کائنات» چنین آورده است:

«طبعا نام حقیقی من سیدعلی پناه‌صالحی است. زاده سرزمین بختیاری آن هم صبح نخست نوروز ۱۳۳۴ خورشیدی. شعرهای اولیه‌ام با صدای مهدی اخوان‌ثالث از رادیو شنیده شد. منوچهر آتشی در مجله تماشا و نصرت رحمانی در رسانه رستاخیز از کلمات ساده من استقبال کردند. سال۱۳۵۶ خورشیدی جایزه فروغ به من رسید. سال حمایت دکتر جواد مجابی و سیمین بهبهانی نسبت به شعر من، خاصه در رسانه‌ها و نشست شاعران پایتخت. بعد از انقلاب ورود به دانشگاه و عضویت در کانون نویسندگان ایران  با معرفی از سوی دکتر اسماعیل خویی، دکتر غلامحسین ساعدی و نسیم خاکسار، بعد عبور از زبان موج ناب و تجربه زبان شعر گفتار. سال ۱۳۶۲ اخراج از دانشگاه تهران (دانشکده هنرهای زیبا). انتشار دفترهای شعر، همکاری با مطبوعات مستقل از جمله ماهنامه فردای ایران و... دهه ۷۰ ادامه نشر آثارم، سفرهای فرهنگی به بلاد غرب (به دعوت مطبوعات و دانشگاه‌های کانادا، سپس سوئد، انگلیس تا دهه ۸۰ شب شعر و سخنرانی در آمریکا ) و به مرور سال‌ها: ترجمه مجموعه اشعار به زبان‌های آلمانی، فرانسه، انگلیسی، عربی، روسی، جمهوری آذربایجان، ارمنی و... اعطاء مدرک دکترای افتخاری از جانب رهبران دانشگاه‌های اقلیم (با محوریت سلیمانیه). از ۱۳۵۲ تا امروز (پاییز ۱۴۰۴) همچنان از ادامه جهان کلمات خسته نشده و به راه و به رویاهای خودم ادامه می‌دهم.»

نزدیک ۷۰ سالم است و این‌ها جزو آخرین کارهایم محسوب می‌شوند/ «امید» هم‌قدم من است و بودنش دست خودم نیست

۲۴۲۲۴۲

کد مطلب 2151209

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 13 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین