کلاً حرف زدن چیز خوبی است و حرف نزدن چیزی بهتر! بدترین راه حل این است که شما درباره یک چیز حرف بزنید و مخاطبتان چیز دیگری درک کند؛ مثلاً شما درباره باران تابستانی و چتر و کولر و هوای لندن و مد لباس پاریس در 1895 و نقش «سبکی تحمل ناپذیر هستی» کوندرا در بهار کریستالهای چک و «دانتون» آندره وایدا و دالتون ترومبو [به عنوان فیلمنامهنویس «اسپارتاکوس» و «شجاعان تنها هستند»] و اخراج چاپلین از خاک آمریکای مک کارتی و وودی آلن در «جلودار» مارتین ریت و محبوبیت اوا پرون در آرژانتین خوان پرون و «پاییز پدرسالار » مارکز و «دیگر کسی به سرهنگ نامه نمینویسد» و «گزارش یک مرگ» فرانچسکو روزی و «مصائب ژاندارک» کارل تئودور درایر [و تفاوتاش با «ژاندارک »بسون] و «دوازده مرد خشمگین» سیدنی لومت حرف بزنید و مخاطبتان تصور کند که شما نقدی درباره «جدایی اخراجیها از ورود آقایان ممنوع» نوشتهاید!
به هر حال همین هست که هست!
اگر فکر کردهاید که یک نویسنده سینمایی از بس که چهار فصل سریال «فرار از زندان » را دیده بدل شده به مایکل اسکافیلد، سخت در اشتباهید!
این گروه از نویسندگان خیلی که هنر کنند میتوانند در یکی از قسمتهای «24» هدف قرار بگیرند و نقش جسد را بازی کنند نه بیشتر! بنابراین توصیه میکنم که به چند چیز اعتراف کنیم:؟
الف. برنامه 90 بهترین برنامه هفتگی تلویزیون ایران است.
ب. فوتبال، پرجاذبهترین ورزش جهان است.
ج. فردوسیپور خیلی عادل است که هر هفته درباره این ورزش که بازیهایاش خیلی «مردانه» است ، بدون هیچ «تعصب خاصی» نظر میدهد.
د.«مختارنامه» سریال موفقی است که هیچ شخصیت زن محوری ندارد.
ه. ویشکا آسایش با بازی در سریال قبلی کارگردان «مختارنامه» به شهرت رسیده است.
و. ویشکا آسایش برای بازی در «ورود آقایان ممنوع» از جشنواره 89 جایزه گرفته است.
ز. معاون پارلمانی رییس جمهور- حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمدرضا میرتاجالدینی - با اشاره به تاثیرگذاری فوق العاده سریال «مختارنامه» بر مخاطبان داخل و خارج از کشور خاطرنشان کرده است[به نقل از ایسنا در حوالی 12 تیرماه]: «حتی میتوان گفت این سریال در تحولات اخیر منطقه نیز نقش داشته است، به این معنا که در جهت ایجاد روحیه مقاومت و پایداری و آمادگی برای شهادت و در تبیین این مفاهیم ارزشی سهیم بوده، زیرا اگر در ملتی این روحیه و این مفاهیم زنده شود عزت و بیداری آن ملت را موجب میشود به خصوص اینکه «مختارنامه» در سایتها و شبکههای ماهوارهای به زبانهای مختلف پخش میشود.»
[احتمالاً حالا یکی از مخاطبانی که این متن را میخواند یا همه آنها، به این نتیجه میرسند که این متن ، نه تنها مخشوش، که مخدوش است و این را هم خواهند نوشت! حق با آنهاست بیشتر از این نظر که گراهام گرین روزگاری رمانی نوشت به نام «وضعیت انسانی» و کاترین هیبورن در فیلمی بازی کرد به نام«میخواهم زنده بمانم» و البته یادمان نرود که یک نویسنده ، هودینی نیست که با دست وپای بسته، توی محفظه آب برود و خودش را آزاد کند و از جای دیگری سر در بیاورد؛ هیچ شباهتی هم ندارد به شخصیتی که جکسون در «شخصیت» نولان بازی کرد. یک نویسنده نمیتواند بدل به چند نفر شود و بعد با کشتن «من»های متعددش نمایش بدهد. بنابراین هر کس هر چه میخواهد بگوید! نان چیز خوبی است... جان مهمتر است!]
5858
نظر شما