یکی از موفق ترین فیلمسازان نسل دوم نئورالیسم ایتالیا؛فرانچسکو رزی است. اوکه جوایز جشنواره های معتبری مثل کن ؛ ونیز و برلین را بدست آورده در طی دوره کاری اش بسیار وسواس به خرج می داد و بسیار گزیده کار بود و درنهایت تا پیش از اعلام بازنشستگی در سال 1997 ؛ تنها 19 فیلم ساخت.

رزی در 1922 در جنوب ایتالیا و در شهر ناپل بدنیا آمد. اوکه تحصیلات خود را در رشته حقوق دنبال کرده بود ابتدا در رادیو به کار مشغول شد و درنهایت به تلویزیون و سینما نیز وارد گردید. در اواخر دهه چهل و درآستانه شکل گیری نئورالیسم ایتالیا ؛ رزی این شانس را بدست آورد تا با لوکینو ویسکونتی فیلمساز فقید و صاحب نام  ایتالیایی آشنا شود و درس های اصلی را از او بیاموزد. او در 1948 دستیار ویسکونتی در فیلم ماندگار و خوش ساخت زمین می لرزد است و ده سال بعد در 1958 به عنوان کارگردان، اولین اثرش را روانه اکران می کند. رزی که اولین فیلمش را بسیار دیر و در 36 سالگی ساخت در ادامه ثابت کرد چقدر تحصیلات و مطالعاتش و معاشرت های او با جاودانه هایی مانند آنتونیونی و ویسکونتی در ساخت او به عنوان کارگردانی گزیده کار اما عاشق سینما و معناشناختی آن ، تاثیر گذار بوده است. بین این سالها ویسکونتی با فیلم سالواتوره جولیانو در سال 1961 دیگر خود را تثبیت کرد و همگان یا امضای سینمایی او آشنا شدند: روایت یک قصه برای دریافت حقیقتی که کتمان شده است.

رزی کارگردانی واقعگرا است و به تعبیری یکی از واقعگراترین فیلمسازان تاریخ سینما شناخته شده است. او در تمام دوران کاری اش بدنبال ذات اصلی سینما بود و در این میان معنا شناختی فیلم هایش به کار تماشاگر ساده پسند و خواهان قصه های تجاری هم می آمد چرا که رزی بدرون حقیقت های جاری نفوذ می کرد و تماشاگر را به دنبال معنا می کشانید.

او اگرچه فیلمسازی روشنفکر بود ولی هرگز از قر و پز روشنفکری در داستان های فیلم هایش خبری نیست. مقابله و جدال توامان او با سوسیالیسم مطلق و امپریالیسم نمایی از معناگرایی حقیقی اوست. در زمانی که رسم شده بود همه کارگردان های اروپایی ادای روشنفکران چپی را در بیاورند او عیب ها و ایرادهای خود را به این مسائل سیاسی در فیلم هایش به عینه نشان می داد. ضمن اینکه بارها اعلام کرد سینما نه جای کمونیست هاست و نه جای لیبرال ها و طرفداران سرمایه داری. سینما به زعم او محل پیوند های هنرهای متفاوت به ویژه سینما و ادبیات است و نه چیز دیگر.

پیش بینی فرانچسکو رزی در سال 1992 در باره سینمای 30 سال بعد واقعا قابل توجه است. رزی در مصاحبه ای پیش بینی کرده بود در سه دهه ی آینده ؛ دیگر نه سینمای معنا شناختی و حقیقی وجود خواهد داشت و نه تماشاگر معناپسند. فقط سینماگران مستقل و عاشق ذات سینما می توانند معدود تماشاگر واقعی را سیراب کنند...

آنچه در پی آید نقد و معرفی کوتاهی از فیلم های دست ها روی شهر ؛ ماجرای ماتئی و لاکی لوچیانو می باشد:

 

دست ها روی شهر 

محصول 1963 ؛کارگردان : فرانچسکو رزی

فیلمنامه : انزو پروونساله ؛ انزو فولا چلا ؛ رافائله لاکاپریا و فرانچسکو رزی ،فیلمبردار : جانی دی ونانتسو ،موسیقی : پیرو پیچونی ،تهیه کننده : لیونلو سانتی ،زمان : 105 دقیقه

محصول ایتالیا و فرانسه ، جوایز: برنده جایزه بهترین فیلم در جشنواره فیلم ونیز 1963

بازیگران : راد استایگر ، سالوو راندونه ، گوئیدو آلبرتی ، آنجلو دالساندرو ، کارلو فرماریلو و مارچلو کاناواله

 

 پنجمین ساخته ی رزی یعنی دست ها روی شهر یکی از ماندگار ترین آثار اوست . به تعبیری بعد از ساخت فیلم سالواره جولیانو فرانچسکو رزی فیلم دست ها روی شهر را ساخت که دقیقا به لحاظ فرم و فضا و ذات قصه امضای اثر پیشین سازند را برخود داشت : روایت یک واقعه حقیقی برای کشف حقیقت و برملا شدن چهره کسانی که حقیقت را در خاک دفن کرده اند.

دست ها روی شهر داستان تسلط ثروتمندان بر اهالی فقیری است که با دادن رشوه به سیاستمدران محلی هر چه میخواهند انجام می دهند و کسی جلودارشان نیست. این افراد خودشان به یک مالک بسیار متمول مربوطند که همه راهها را برای افزوده کردن ثروتش بلد است. او می خواهد مستقلات اطراف شهر را با کمترین مبلغ از دست اهالی خارج کند و در این راستا چه چیزی بهتر از همراه کردن نمایندگان و سیاسیون محلی همین مردم؟

اما وقوع اتفاقاتی از جمله ریزش یک ساختمان بزرگ و کشته شدن مردم منجر به بروز واکنش عظیم از سوی مردم محلی می شود .این مالک ثروتمند که یک بسازبفروش زیرک  است درشهرداری ناپل دوستان قابل نفوذی دارد . در پی اعلام نو سازی شهر او به کمک همین اعمال نفوذ دوستان فاسدش و با دادن رشوه به مقامات شهر ی ؛ متولی اجرای نوسازی می شود و در این راستا نقشه گسترش شهر را به نحوی طراحی کرده است که توسعه منطقه بازسازی شده به سمت زمینه های او و دوستانش در شمال شهر باشد.

 مدتی بعد و در حین ساخت و ساز های غیر ایمن درمحله فقیرنشین شهر ناپل یک ساختمان بسیار قدیمی و عظیم بر اثر رانش ها و لرزش های حادث شده از ساخت و ساز ها فرو می ریزد و با کشته شدن چندین نفر از اهالی  خشم اهالی به اوج می رساند و همگی بدنبال مسبب اصلی این فاجعه دست به کار شده و برای پیدا کردن او و به مجازات رسانیدنش هم قسم می شوند...

اثر واقعگرا و سرشار از آیتم های معنا شناختی دست ها روی شهر ؛ روایت داستانی واقعی از یک ظلم ، شخص ظالم و قربانیان آن است.فیلم را اگرچه میتوان کاری سیاسی نیز نامید اما ملودرام اجتماعی فرانچسکو رزی بیش از هر چیز یک روایت تلخ از جامعه است تا اینکه اثری صرفا سیاسی مربوط به جنوب ایتالیا و شهرداری شهر ناپل باشد.

 زیر ساخت دست ها روی شهر  بر روی واقعیت های کوچک و بزرگ شکل گرفته اما جذابیت این داستان تنها به رونمایی این واقعیت ها نیست. مهمترین چیز در جذابیت این فیلم، نحوه روایت برای دریافت حقیقت است. چنانکه تماشاگر هم ازحال و روز مردم فقیر و اهالی جنوب شهر ناپل آگاه می شود و هم از حرص و طمع نابجا و پست فطری متمولین این شهر. سهم روایت از هر کدام از این مردم نیز با ظرافت بیان شده. و نقطه ی عطف فیلم ، یعنی ریزش ساختمان عظیم و چندین طبقه محله فقیر نشین و کشته شدن اهالی در بهترین زمان به تصویر کشیده می شود.

یک نکته جالب دیگر در باره فیلم دست ها روی شهر بازی گرفتن روزی از هنرپیشه های غیر حرفه ای است. در واقع به جز دو شخصیت اصلی فیلم یعنی راد استایگر و گوئیدو آلبرتی بقیه بازیگران از مردم محلی انتخاب شده بودند و همین مهم باعث شده است تا ماجرا بسیار واقعی به نظر برسد و به زعم کارگردان فیلم ، حق مطلب این ماجرا و رویداد واقعی ادا گردد.

دست ها روی شهر باعث تثبیت فرانچسکو روزی نیز گردید و فیلمش بهترین اثر در جشنواره فیلم ونیز 1963 نام گرفت.

این مطلب امروز در روز نامه جام جم ؛ وی‍ژه نامه قاب کوچک چاپ شده است.

کد خبر 163921

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 12 =