حامد ثابت آهنگساز و نوازنده معتقد است که کار موسیقی ‌در فیلم تکرار بازیگر نیست بلکه کمک به روایت فیلم است.

 سمیه قاضیزاده:  حامد ثابت متولد 1359 است. او از 18سالگی آهنگ‌سازی کرده و به شکل مشخص معلم موسیقی نداشته است، اما محمدرضا درویشی و محمود محقق بسیار به او کمک کرده​اند. درویشی در شناخت موسیقی ایران اور را یاری داده و محقق در زمینه موسیقی کلاسیک.

ثابت سال‌هاست که پیانو می‌نوازد و تجربه‌های مختلفی از جمله حضور در ارکسترهای مختلف در مقام پیانیست داشته است. ثابت پیش از این موسیقی فیلم‌های «رامی»(بابک شیرین صفت)، «سال​های عمر یک شب» ( مهدی امید)، «وقتی‌آقای رایک خواب بود» (ویدئو آرت)، «آتش​نشان کوچک» ( مهران ملکوتی) و موسیقی چندین انیمیشن و فیلم کوتاه را ساخته بود. با این همه بی​‌شک مهم‌ترین فیلمی که او برای آن موسیقی نوشته «پرسه در مه»ساخته بهرام توکلی است. موسیقی متفاوت و بسیار خلاقانه که توجه خیلی‌ها را به ظهور بک آهنگ‌ساز جوان ایرانی جلب کرد. او نه تنها نامزد دریافت سیمرغ بهترین موسیقی فیلم از جشنواره فجر شد که منتقدان هم در نظرسنجی‌های مختلف موسیقی «پرسه در مه» را به عنوان بهترین موسیقی متن انتخاب کردند و جایزه استفاده خلاقه از فناوری‌های نوین را به او اهدا کردند.  در موسیقی «پرسه در مه» خلاقیتی به چشم می‌خورد که نه تنها ناشی از درک عمیق آهنگ‌ساز از فیلم و داستان آن بود که آنچه به عنوان تبدیل تصاویر به موسیقی روی داد، باعث می‌شد تا ورود یک آهنگ‌ساز خوش قریحه را به حیطه موسیقی فیلم ​خوشامد بگوئیم.

ثابت بعد از ساخت موسیقی موفق «پرسه در مه» باز هم همکاری دیگری با بهرام توکلی داشت. فیلم «اینجا بدون من» که این روزها روی اکران است و باز هم موسیقی بسیار موفقی دارد تا آنجا که برای دومین سال پیاپی، جایزه بهترین موسیقی فیلم را از هیات داوران نویسندگان و منتقدان سینمایی ایران از آن خود کرد. به بهانه ساخت موسیقی اینجا بدون من سراغ او رفته‌ایم:

 مخاطبان سینما، موسیقی شما را با «پرسه در مه» می​شناسند. موسیقی بسیار موفقی که نظر همه را جلب کرد. آن موسیقی بیشتر در حال و هوای موسیقی غربی مدرن گام بر می​داشت، در حالی​که در «اینجا بدون من» حال و هوای موسیقی ایرانی است. این تفاوت ناشی از چیست؟
خب بنا بود که فیلمِ اینجا بدون من فضای ایرانی‌تری داشته باشد ، با وجود این که در اصل فیلمنامه بر اساس داستانی از تنسی ویلیامز بود اما تلاش شده بود که حال و‌هوای ایرانی‌پیدا کند ، از طرفی‌دیگر «پرسه در مه» ‌داستانِ یک آهنگساز جوان بود که نوازنده  پیانو هم هست بنا بر این این طبیعی است که در فیلم  «پرسه در مه» ‌موسیقی ‌باید به سمت موسیقی کلاسیک می‌رفت.

 چرا اینقدر در موسیقی این فیلم روی ساز کمانچه تاکید کردید؟ این خواست کارگردان بود یا خودتان به این ساز رسیدید؟
فکر نمی‌کنم خیلی‌بر ساز کمانچه تاکید کرده باشم تنها در یک بخش از پنج کمانچه استفاده کردم، در اکثر مواقع از ارکستر زهی ، چنگ، نی طالشی ، پیانو و آواز استفاده کردم.  زمانی‌که فیلمنامه را خواندم راجع به موسیقی‌فیلم با آقای توکلی مشورت کردم، خب قرار بود که کل موسیقی ‌با سازهای ایرانی‌ضبط شود، اما بعد از این که فیلم کلید خورد و من توانستم چند پلان از فیلم را ببینم به این نتیجه رسیدیم که موسیقی‌ فیلم نمی‌تواند کاملا با ساز‌های ایرانی‌ضبط شود، و از آنجا که می‌دانستم احتمالاً در آخر فرصتی برای آهنگسازی نخواهم داشت و کار هم باید به جشنواره می‌رسید، بر اساس فیلمنامه و چند پلانی که دیده بودم، چندین اتود زدم، هر روز که می‌گذاشت مطمئن‌تر می‌شدم که فیلم به جشنواره نمی‌رسد یا اگر هم برسد موسیقی‌نخواهد داشت ، به هر حال سر آخر کمتر از دو روز به من فرصت داده شد که موسیقی‌ فیلم را بسازم، حالا دیگر فیلم آماده بود و می‌توانستم فیلم را کامل ببینم، به اتود‌هایم رجوع کردم، بخشی از آنها را دور ریختم، بخشی دیگر را تکمیل کردم و اگر هم نیاز به موسیقی جدید داشتم، نوشتم و ضبط‌شان کردم، موسیقی «اینجا بدون من» خیلی‌با عجله ساخته شد و حقیقت را بخواهید من خودم چندان از کار راضی‌نیستم، می‌دانم که می‌توانست بهتر باشد، به هر حال این هم یک تجربه است.

 سبک خود شما به کدامیک از موسیقی​های این دو فیلم نزدیک تر است؟
 حقیقت را بخواهید من در حال تجربهٔ زیستی خود هستم، چندان به این فکر نمی‌کنم که سبکِ مشخصی ‌را دنبال کنم، هنوز در حال کشف موسیقی‌هستم و هنوز در حال نگاه کردن ، تجربه کردن و موسیقی‌ساختن هستم، در مصاحبه‌ای که در مجله فیلم داشتم اشاره‌ای به موسیقی ‌چند سبکی (پلی‌استایل) کردم، به خاطر آزادی در نوع بیان و در انتخاب سوژه​هایم، دوست ندارم در شیوه خاصی‌زندانی شوم ، دوست ندارم رادیکال باشم، دوست ندارم یک توتال سریالیست دگم باشم یا یک مینیمالیست تک بعدی ، تنها به یک چیز پایبند هستم: «موسیقی‌یعنی‌بیان اندیشه و احساس، و آنچه که برایم مهم است پویا بودن و پویا ماندن است.»

  طی سالهای اخیر همیشه بوهاند آهنگسازانی که تصور میشده آن​ها تنها توانایی ساخت موسیقی برای فیلمهای خاص را دارند. آیا شما هم آیندهای که برای خودتان ترسیم میکنید در همین راستاست یا اینکه برعکس تصور میکنید توانایی ساخت موسیقی برای فیلمهای مختلف از هر ژانری را دارید؟
  آن چه که برای من مهم است، این است که فیلم را دوست داشته باشم و فکر می‌کنم از پس موسیقی فیلمی که دوسش داشته باشم بر می​​​​​آیم، چندان به ژانر فیلم فکر نمی‌کنم.

 شما دو فیلم اخیر بهرام توکلی را آهنگسازی کردهاید و در هر دو این فیلمها هم، کارتان توجه منتقدان را به دنبال داشته. کار کردن با بهرام توکلی و فضای فیلم های ایشان چطور است؟ آیا دوست دارید باز هم این تجربه تکرار شود؟
کار کردن با بهرام توکلی برای من لذت بخش است ،در این کار دوم همدیگر را بهتر می‌شناختیم و از سلایق هم کاملا آگاه بودیم، گرچه در زمان اندکی‌که برای ساخت موسیقی فیلم اینجا بدون من داشتم مجال لذت بردن از کار را نداشتم .

 آیا در قصه «اینجا بدون من» به صورت مشخص شخصیتی خاصی وجود داشت که روی موسیقی شما تاثیر گذاشته باشد؟
بله، بازی بسیار خوب خانم معتمد آریا و حس مادرانه ایشان در ساخت موسیقی‌این فیلم بر من خیلی‌تاثیر گذاشت، تا جایی که اگر خاطرتان باشد در بخش پایانی از یک لالایی استفاده کردم که کاملا تحت تاثیر کاراکتر مادر و بازی ایشان بود.

 برای شخصیتهای دیگر قصه چه طور؟ آنها را با موسیقی شخصیتپردازی کردید یا نه؟ اصلا اعتقادی به شخصیتپردازی در موسیقی فیلم دارید؟
  شخصیت‌پردازی با موسیقی‌مرا بسیار به یاد اپرا‌های واگنر و پوئم سمفونی‌های ریچارد اشتراوس می‌اندازد، چندان اعتقادی به لایت موتیف در سینما ندارم، فکر می‌کنم کار موسیقی‌در فیلم تکرار بازیگر نیست بلکه کمک به روایت فیلم است، اگر به خاطر داشته باشید، لالایی که در اصل بر اساس نقش خانم معتمد آریا استفاده کردم، زمانی‌آغاز می‌شود که تیتراژ پایانی شروع می‌شود، یعنی‌دقیقا زمانی‌که دیگر ما کاراکتر مادر را نمی‌بینیم، پس در اصل  این لالایی در خدمت روایت فیلم قرار می‌گیرد نه در جهت توضیح مادر.

 در فیلم سکانسی وجود دارد که صابر ابر و پارسا پیروزفر به سینما می روند و مشغول تماشای «گربه روی شیروانی داغ» هستند و موسیقی شما هم روی صحنه های فیلم حضور دارد. آیا این بخش از موسیقی شما تحت تاثیر موسیقی «گربه روی شیروانی داغ» ساخته شده؟
نه، من دقیقا نمی‌دانستم که بناست صابر ابر و پارسا پیروزفر چه فیلمی را نگاه کنند، فقط می‌دانستم که  فیلمی که دارند می​بینند چه فضایی دارد.

این​طور که پیداست، بخش عمده​ای از وظیفهء ایرانیزه کردن فضای «باغ وحش شیشه ای» ویلیامز به «اینجا بدون من» توکلی ، به عهده موسیقی است که شما در حال و هوای ایرانی برای فیلم نوشته​اید. خودتان این ماجرا را چطور می بینید؟
 فکر می‌کنم مجموعه‌ای از عوامل باعث شد که باغ وحش شیشه‌ای رنگ و بوی ایرانی‌به خود بگیرد که یکی‌ از آن​ها موسیقی‌بود که البته با شما موافق هستم برای این منظور موسیقی ‌جزو عوامل مهم بود. موسیقی فیلم اینجا بدون من در اکثر مواقع بر اساسِ در آمد و گوشه نهفت دستگاه نوا نوشته شد ، حتا در جا‌هایی‌که از پنتا تونیک استفاده کردم نیم نگاهی‌به دستگاه نوا داشتم،و سعی‌کردم سیستم هارمونی و سازبندی را جوری طراحی‌کنم که به موسیقی ایران نزدیک باشد.

 به جز موسیقی فیلم، آثار کمی از شما شنیده شده است. این​روزها مشغول چه کارهایی هستید و آیا همچنان ساخت موسیقی فیلم را به عنوان کار اصلیتان تلقی می​کنید؟
  من هیچ وقت به ساختن موسیقی‌فیلم به عنوان یک شغل نگاه نکردم و نخواهم کرد، اما در حال حاضر مشغول مطالعه بر روی سیستم‌های داینامیک در ریاضیات هستم، که البته با رویکردی موسیقایی به آن نگاه خواهم کرد.

 این روزها موسیقی فیلم حسابی روی بورس است و مردم هم از آن زیاد استقبال می​کنند. شما تصمیمی برای انتشار آثار موسیقی فیلم​تان ندارید؟
 بله،  تصمیم دارم که موسیقی فیلم «پرسه در مه» ‌را منتشر کنم، با آقای حقیقی‌ صدا بردار کار صحبت کردم، بناست که در یکی‌ دو جلسه یک اکسپرت که مناسب سی‌دی باشد، از کار کشیده شود و بعد برای نشر با ناشرین وارد مذاکره خواهم شد.

 اینجا بدون من چطور؟
هنوز تصمیمی برای انتشار موسیقی فیلم اینجا بدونِ من ندارم.

5757

کد خبر 165505

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین