از وقتی آمده این جا یک کلمه هم با من حرف نزده است. فقط این طرف و آن طرف می رود و دهانش را باز می کند و می بندد و باز...
توی این حیاط بزرگ دل خوشی من هم به اوست که بتوانم باهاش بازی کنم و حرف بزنم اما اصلا نه به حرف هایم گوش می دهد،نه بازی می کند، نه حرفی می زند.
دیشب به بابا گفتم چرا اینجوری است؟
او گفت پسرم ماهی که حرف نمی زند.
1717
نظر شما