در سنت حکمرانی علوی، حوادث بی بدیلی گزارش شدهاند که گویا تامل بر آنها، برخی از اسرار سنتهای الهی را آشکار میسازد؛ اسراری که برای متولیان امور بسیار آموزندهاند!
در گزارشهای به جای مانده از احوال و رفتار امام علی"علیهالسلام"، به وفور ابراز ویژگیهای شخصیتی و آثار اجتماعی بینظیر از ایشان گزارش شده است؛ ویژگیها و آثاری که امام را حتی از بهترین صحابه حضرت رسول متمایز ساخته، در همه ویژگیهای نیک، چون آیینهای در برابر ایشان "صلی الله علیه و آله" نمایان میسازند؛ تا هر صاحب خرد و اندیشهای اقرار کند که او داناترین، عابدترین، زاهدترین، شجاعترین، مخلصترین، کوشاترین، عالمترین، و لایقترین شیعه و پیرو پیامبر اکرم"صلی الله علیه و آله" بوده است.
پس دلایل زیادی برای جانشینی امام"علیهالسلام" وجود داشت! برای مثال او از حیث توانایی علمی و قدرت جسمانی در نبرد، سرآمد شاگردان پیامبراکرم "صلی الله علیه و آله" بود . یادآوری میشود که این ویژگیها، حجت رهبری طالوت "علیهالسلام" بودهاند:
وَ قالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طالُوتَ مَلِکاً قالُوا أَنَّى یَکُونُ لَهُ الْمُلْکُ عَلَیْنا وَ نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ وَ لَمْ یُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمالِ قالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاهُ عَلَیْکُمْ وَ زادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ وَ اللَّهُ یُؤْتی مُلْکَهُ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ (بقره، 247).
علی "علیهالسلام" فاتح بدر و خندق و خیبر، و امید سپاه اسلام در دشواریهای جنگ بود؛ ولی حکم قرآنی ولایت او در جای دیگری صادر شد! آنجا که بر خلاف سنت آشنای او که به هنگام نماز متوجه هیچکس و هیچچیز به جز امر حضرت حق نبود و حتی جراحی دردناک پای تیرخورده را تحمل میکرد، بلکه متوجه آن نمیشد، ناگهان تقاضای کمک مسلمان درماندهای را دریافت و در اثنای راز و نیاز ملکوتیاش با پروردگار، به سان یکی از ارکان نمازش بدان پاسخ گفت!
این حکایت غریب، از جمله مثلهایی است که عدهای را هدایت و عدهای را گمراه میسازد:
ً یُضِلُّ بِهِ کَثیراً وَ یَهْدی بِهِ کَثیراً وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقینَ (بقره، 26).
نکته بسیار مهم فهم این معناست که گویا این اقدام امام، جزئی از نماز او بود:
الَّذینَ هُمْ فی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ (مومنون،2)؛ یعنی او مکلف به کمک به آن مسکین بود و در غیر این صورت:
وَ لَا یحَُضُّ عَلىَ طَعَامِ الْمِسْکِینِ. فَوَیْلٌ لِّلْمُصَلِّینَ. الَّذِینَ هُمْ عَن صَلَاتهِِمْ سَاهُونَ. الَّذِینَ هُمْ یُرَاءُونَ. وَ یَمْنَعُونَ الْمَاعُونَ. (ماعون،3-7).
پس کوتهنظرانه خواهد بود، اگر تصور شود که امام در آن هنگام، راه دیگری داشت!
یعنی نباید تصور کرد که ایشان در شان امامت خود، مخیر بودهاند و راهی مستحب را برگزیدهاند؛ بلکه انتخاب ایشان، انتخاب ناگزیر و بایسته امام عالم و رهبر معصوم بوده است و جالب اینکه صریحترین دلالت قرآنی در امامت و ولایت و رهبری ایشان، پس از انجام این تکلیف الهی نازل شد:
إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُون(مائده، 55).
بنابراین بین ولایت امور مسلمانان و توجه عبادی به رفع حوایج آنان، رابطهای ناگسستنی وجود دارد که بر اساس آن، فقط کسی شایسته سرپرستی و رهبری مسلمانان است که رفع فقر و نیاز مالی آنان را جزئی از آداب صلاة میداند! ناگفته پیداست که سایر رفتارهای حکومتی امام نیز از اصرار بیمثال در اجرای عدالت گرفته تا سازشناپذیری در برابر دشمنان، جلوههای دیگری از اسرار صلاة او بودهاند! چنانچه در وصف مومنانی چون ایشان فرموده است:
الَّذینَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ دائِمُونَ (معارج، 23)!
*دانشیار دانشکده مدیریت دانشگاه تهران و نویسنده کتاب مختصات حکومت حق مدار
/214
نظر شما