مارگارت ونت
دل هیچ کس برای معمر قذافی تنگ نمی شود. از 40 سال پیش تاکنون چه در ماجرای لاکربی و چه محاصره بنغازی وی جایتکاری علیه بشریت بوده است. اکنون نیز می توان وی را به هر نامی صدا کرد جز فردی که دیگران به سلامتی اش بنوشند. شاید حتی وی را در میدان اصلی طرابلس اعدام هم کنند. البته اگر پای فعالان حقوق بشر غربی به میان آید وی باید وسایل خود را جمع و جور کند و به دیوان عالی لاهه تحویل داده شود. در آنجا هم در بازه ای زمانی یک دهه یا کمتر به اتهام جنایت علیه بشریت محاکمه خواهد شد.
اگر بازی را اعضای شورای انتقالی لیبی ادامه دهند که اکنون از سوی نیمی از جهان به عنوان دولت مشروع مورد پذیرش هستند شاید عفو عمومی اعلام شود. در این فضا با کمک واشنگتن و کشورهای غربی و البته اصرار سناتورهایی مانند جان مک کین و لیندسی گراهام می توان به گذار از روزهای سخت و رسیدن به پروسه سیاسی جامع امیدوار بود. به تشکیل کشوری که در آن رسانه های آزاد و مستقل مطرح باشند ، سیستم قضایی عادلانه و حکومت قانون حرف نخست را بزند. نیروهای امنیتی حرفه ای روی کار باشند و به مطالبه های مردمی پاسخ دهند. لیبی که در آن دموکراسی به معنای تمام کلمه برقرار باشد.
یک احتمال دیگر هم وجود دارد و آن این است که انقلابیونی که یکی از نویسندگان گلوب اند میل از آنها با عنوان مشتی جوانان بی انظباط و درس نیاموخته یاد می کند به خونخواهی و انتقام گیری در طرابلس روی آورند. فریب خورده اید اگر گمان کنید که رهبران آنها منتظر زمان بهتر برای این حرکت ایستاده اند. ماه گذشته بود که یکی از اعضای شورای ملی انتقالی یکی از رهبران نظامی این شورا را کشت و البته که هیچ کس نمی داند قاتل که بود و به چه جرمی کشته شد. چه ماجرایی در انتظار لیبی است اگر شبه نظامیان به جان هم بیفتند؟ ناتو به حمایت از کدام طرف مشغول خواهد شد آن هم در شرایطی که این نهاد بود که همین انقلابیون را مجهز کرد؟آیا سازمان ملل نیروهای حافظ صلح خود را به لیبی می فرستد؟ آیا کشوری مانند کانادا سربازان زمینی را جایگزین خلبان های جنگنده های خود می کند؟
اگر به این فکر می کنید که هیچ کدام از دولتمردان غربی به این پرسش های بالا فکر نکرده اند، دقیقا درست حدس زده اید. ظاهرا همگی می خواهند به گونه ای با این مشکلات روبه رو شوند و سپس در مسیر حل و فصل آن برآیند. برای کانادایی ها تنها یک مساله منطقی وجود دارد و آن هم این است که ناتو ما را فرا می خواند و ما اجابت می کنیم. رسانه های غربی هم تصرف طرابلس را پیروزی مردان خوب می دانند. اما چه کسی می داند شاید پیروزی برای شورشیان و غوغاسالارها باشد.
سردبیر امریکن اینترست در این خصوص می نویسد: احتمال اینکه طرابلس به حمامی از خون تبدیل شود بسیار بالاست. ناتو در حال حاضر از منظر نیروهای زمینی در موقعیتی نیست که بتواند از عهده این ماموریت برآید. مشکلی که لیبی امروز دارد بیش از همه چیز فقر فرهنگی است. در اروپا جنگ ها نیز قاعده خاص خود را دارند و در بسیاری از موارد به دشمن این فرصت داده می شود که داوطلبانه صحنه نبرد را ترک کند. رهبران در کشورهایی که ساختار طایفه ای و قبیله ای دارند با مرام و مسلک متفاوت تری روبه رو هستند. یک قانون وجود دارد و آن هم این است قبیله یا طرف مغلوب باید از همه نظر سیاسی ، اجتماعی و حتی اقتصادی به اندازه ای خوار و خفیف شود که توان انتقام گیری را نداشته باشد. در لیبی هم باوجود تجربه عراق و افغانستان غربی ها به همان قوانین قبیله ای تن داده اند. در لیبی هم گمان می کنیم که می توانیم با یک دست به انقلابیون کمک کنیم و آنها با همین اندازه کمک آنگونه برخورد کنند که ما می خواهیم.
آیا از تمام این جنگ ها هیچ نیاموخته ایم؟ ظاهرا خیر. الگوی افغانستان در حال پیاده شدن است. عملیاتی که قرار بود در ابتدای امر تنها برای حمایت از جان شهروندان در بنغازی باشد به تلاش برای ساقط کردن قذافی از قدرت تعبیر شد . اکنون هم سخن از ماموریت غربی ها و امریکایی ها برای ساخت لیبی است. همه فکر می کنند که ما مسیری را آغاز کرده ایم که به راحتی می توانیم از جاده خارج شویم . اما این تمام ماجرا نیست. همانگونه که در افغانستان نبود.
منبع: گلوب اند میل 23 آگوست / ترجمه : سارا معصومی
5151
نظر شما