۳ نفر
۲۶ آبان ۱۴۰۱ - ۱۰:۴۱
چرا روشنفکری دینی به " ایران " نمی‌اندیشد؟

در چند دهه اخیر اندیشه ایران به مثابه یک مسئله از گفتمان و بل بهتر بگویم گفتمان های مختلف روشنفکری دینی ما تقریبا غایب بوده است.

منظورم نسبت میان دین و ملیت تنها در مقام بحثی فلسفی نیست. به طور مشخص منظورم نسبت میان ایران به عنوان یک هویت تاریخی و به عنوان یک اصطلاح و مفهوم ملی است با اسلام و تشیع در بستر تاریخی آن. به راستی چقدر روشنفکران دینی ما درباره نسبت اسلام و تشیع با هویت ملی مان کار کرده اند و اندیشه ورزی کرده اند؟ بسیار می بینیم که روشنفکران دینی ما درباره نسبت دین و سیاست قلم می زنند اما مگر می توان از این دو مفهوم در بستر تاریخی و جغرافیایی ایران سخن گفت اما درباره عناصر شکل دهنده هویت ملی مان و جایگاه دین و مذهب در آن سخن نراند؟ مگر می توان درباره قدرت های سیاسی و دینی و جایگاه حقوقی و فقهی و سیاسی و دینی شاهان و روحانیان سخن راند اما درباره نسبت میان اصحاب علم و قلم و مذهب از یک سو و اصحاب سیف و قدرت از دیگر سو در شکل دهی هویت تاریخی سرزمینی حرف نزد؟ ایران تنها یک هویت سیاسی در مفهوم جغرافیای سیاسی نیست. ایران یک هویت تاریخی و فرهنگی و تمدنی است. عناصری سازنده دارد که با وجود تغییرات تاریخی هسته اصلی و بنیادی شکل دهنده مفهوم آن دست کم دو هزار و پانصد سال است تداوم دارد. جغرافیای سیاسی آن دستخوش تغییر شده اما ایران به مثابه مفهومی تمدنی عناصر اصلی آن تغییری نکرده است. نوعی استمرار در عین تحول است. ایران و اندیشه و فرهنگ و تمدن ایرانی مهمترین عناصر اصلی اش قرن ها و بل چند هزار سال است که با وجود همه تحولات و همه ظهورات مختلف تاریخی اش همچنان باقی است. یکی از اینها نسبت میان دین و دولت و نسبت میان هویت ملی و هویت دینی است که قرن هاست از عناصر تعیین کننده ایران به مثابه هویت سرزمینی است. شکل ها و صورت ها تغییر کرده اما عناصر اصلی همچنان باقی است.

هانری کوربن از اسلام ایرانی سخن می گفت. قبلا نوشته ام که این نوع تعبیر را برای تشیع و یا تصوف ایرانی و یا حتی عمومی تر برای توصیف تفکر و یا مذهب ایرانی قابل مناقشه می دانم. کما اینکه تعبیر محمد عابد جابری را که از عقل عربی در برابر عقل ایرانی سخن می راند درست نمی دانم. تفکر نمی تواند در چارچوب چنین ذات انگاری ها محدود شود. از اواخر سده نوزدهم و بعد در بیشتر سال های قرن بیستم ما ایرانیان همچون عرب ها همانند دیگران ظهور و بروز اندیشه هایی معطوف به آنچه ناسیونالیزم نام دارد تجربه کردیم. ناسیونالیزم در همه اشکال آن از فقر فهم تاریخی رنج می برد. بریده از تاریخ و تحولات تاریخی است. مقصود من از ایران به مثابه مفهومی تمدنی برداشت های سطحی و عقیم ناسیونالیستی نیست. چنین برداشت هایی اصلا خود ناقض مفهوم ثابت و در عین حال متحولی است که از ایران فرهنگی و تمدنی سراغ داریم و باید سراغ داشته باشیم. ایران نیازمند ناسیونالیزم نیست. مقصود من همچنین مقوله ایرانشهری با چارچوب های فکری جواد طباطبایی هم نیست. درباره آن قبلا مختصرا نوشته ام و گفته ام که به عقیده من و دست کم بنابر آنچه برداشت و فهم من از آن سخنان است چنان سخنانی تنها برداشتی نادرست از سیاستنامه های دوران اندیشه تغلب سلطانی است (نظام الملک)

آنچه من از هویت ایرانی مراد دارم بستر فرهنگی و تمدنی آن است که در عین جهانی بودنش و در عین تحول و گشودگی فرهنگی بر تمدن ها و فرهنگ ها و قومیت های دیگر و در عین کثرت اما وحدت خود را حفظ کرده و مایه وحدت سرزمینی مان شده است. ساسانیان یکی از پرده های این پدیده ثابت در عین حال متحولند و صفویه پرده ای دیگر.

روشنفکری دینی چند دهه است درباره دین و دولت و نسبت این دو و درباره هویت و سیاست و مردمسالاری و آزادی و حق و تکلیف سخن می گوید. کما اینکه دیری است روشنفکران دینی ما از صفویه و "تشیع صفوی" انتقاد می کنند. وقت آن است که همه این سخنان را در نسبت با مفهوم ایران فرهنگی و تمدنی بازخوانی کنند. بدون چنین نگاهی آنچه می گوییم در بهترین حالت نظریه پردازی هایی معلق در فضا و خارج از بستر تاریخی است. نسبتی با تاریخ و واقعیت تاریخی سرزمینی مان ندارد.

باید بازگردیم به آنچه در صد سال گذشته درباره تاریخ ایران و هویت تاریخی ایران و ایرانی محققان تاریخ میهنمان نوشتند. باید از قزوینی و حسن پیرنیا و عباس اقبال آشتیانی و عباس زریاب و محمد محمدی ملایری و عبد الحسین زرین کوب و ایرج افشار آموخت. اینان تاریخ ایران را در پرتوی همین مفهوم تمدنی و فرهنگی از ایران و در استمرار در عین تحولش نوشته اند. حاصل آن پژوهش ها را امروز می توان در مقالات متعدد دانشنامه جهان اسلام و همچنین دائره المعارف بزرگ اسلامی و تاریخ جامع ایران دید و خواند.

۶۵۶۵

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 1696097

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 1 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 9
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • IR ۱۶:۰۸ - ۱۴۰۱/۰۸/۲۶
    3 0
    روشنفکر بصیر و دردمند م آرزوست...
  • IR ۱۸:۵۰ - ۱۴۰۱/۰۸/۲۶
    1 0
    توانش ندارند... چون مال دین هستندوبس.. دیگه ان توان ندارند... نه..
  • IR ۱۹:۴۴ - ۱۴۰۱/۰۸/۲۶
    1 1
    روشن فکری دینی به مردم اهمیت نمیده چون به مرحله افراط رسیده باید حرس شود .
  • امیر IR ۰۱:۴۳ - ۱۴۰۱/۰۸/۲۷
    1 0
    کاری کردید که خیلی ها علنا میگن ما دیگه اصلا مسلمان نیستیم
  • م FR ۰۴:۳۱ - ۱۴۰۱/۰۸/۲۷
    1 16
    اتفاقا در این سال‌های اخیر این اندیشه دینی بجای گسترش بسمت امت اسلامی ، بسمت ایرانی رفته واین نه تنها عامل وحدت نشده بلکه افراط گران ایران باستانگرا را در مقابل اقوام متفاوت داخل ایران را قرار داده. واز مسیر وحدت دینی بسمت تفرقه می‌برد. و فضا را برای باستاگراهای پارس گرای مثل زمان پهلوی می‌برد. در حال کی اصل هدف از جمهوری اسلامی احیای دوباره دین و تشیع است برای اتحاد بین اقوام و وحدت کشور ودرکل بین امت اسلامی.
    • IR ۱۸:۳۲ - ۱۴۰۱/۰۸/۲۷
      20 0
      پان ترکیسم ملغمه‌ای از بی‌سوادی و بی‌شعوری است
  • ناشناس IR ۰۸:۴۰ - ۱۴۰۱/۰۸/۲۷
    1 0
    آخوندها دین را نابود کردند
  • IR ۱۵:۳۳ - ۱۴۰۱/۰۸/۲۷
    1 0
    با سلام . اگر به تاریخ 2500 ساله ایران نگاه کنیم . همیشه در مقطعی مردمان ایران شگفتی را ایجاد کرده اند . چه در سازندگی و چه در عرصه خماسه در عرصه سازندگی . توانستند بعد از انقلاب اسلامی در مدت چهار دهه ره صد ساله را یک شبه رفته و ایران الان در زیر ساختها همردیف کشورهای امریکا و اروپا می باشد . یکی از افتخارات مردمان ایران این است که راه اهن سراسری ایران را در مدت 7 سال ساختند . ولی رواج فرهنگ راحت طلبی باعث شد که هنوز مدیران وزارت راه توانی اتمام راه اهن 60 کیلومتر از مسیر باقی مانده ریلی اردبیل – تبریز . سنندج . چابهار را ندارند . ان هم بیش از دو دهه از ساخت می گذرد . و یا زمانی مدیران خودرو سازی خودرو به هند و چین و کرخ جنوبی صادر می کردند و الان افتخار می کنند که قرار ست از چین . کره جنوبی و هند خودرو وارد کنند . در اوایل انقلاب توسط مدیران مسکن در دهه 60 و 80 .میلیون ها مسکن ساخته شد ولی از دهه 90 هنوز برای ساخت یک میلیون مسکن مدیران و وزیر مسکن ناتوان هستند . سوال اینجاست که چرا فرهنگ ایثار و شهادت و از خود گذشتگی مدیران در دهه 60 به جای خود را راحت طلبی و ناتوانی مدیرا
  • ناشناس IR ۰۸:۲۹ - ۱۴۰۱/۰۸/۲۸
    2 1
    روشنفکر دینی وجود خارجی ندارد