بی اغراق می گویم ما پژوهشگری و نویسنده ای به پایه و در سطح زرین کوب در صد سال گذشته در غیر ایران نداشته ایم. این را به این دلیل می گویم که کجا می توان دانشمندی و نویسنده ای در بالاترین سطح علمی و آشنایی با زبان های مختلف پیدا کرد که با وجود اینکه در پژوهش تاریخی استاد طراز اول بود، همزمان در فلسفه تاریخ هم بنویسد.
در ادبیات فارسی و شناخت دقیق شعر و نثر فارسی درجه یک باشد. همزمان کتاب های متعدد در عقاید و تصوف و تاریخ فرهنگی بنویسد و متخصص طراز اول تاریخ و ادب صوفیانه باشد؛ آشنای درجه یک مولانای بلخ باشد. کتاب در نقد ادبی غربی و شرقی بنویسد. با فلسفه یونان آشنایی خوب داشته باشد. فلسفه های جدید غربی را بشناسد. با ادبیات و فرهنگ جهانی از یونان و رم و شرق باستان تا قرن بیستم فرانسه و آلمان آشنا باشد.
با این همه و با وجود همه این دانش ها در طول عمر خود ده ها کتاب بنویسد و از پرکارترین دانشیان روزگارش باشد؟ من عبد الرحمان بدوی (استاد فقید مصری) را می توانم تنها به عنوان یک نمونه مشابه ذکر کنم که با وجود آشنایی با فلسفه اسلامی و غربی و آشنایی با ادبیات جهانی اما فاقد تخصص زرین کوب در تاریخ و تاریخ پژوهی و یا ادب عرب (در مقابل ادب فارسی برای مورد زرین کوب) بود.
من خدا را شکر می کنم که در دوره ای زندگی کردم که زرین کوب را از نوجوانی خواندم و شناختم و از نزدیک دیدم. روانش مینوی. انسانی در خدمت ایران بود.
۶۵۶۵
نظر شما