همین ارتباط عمیق اعتقادی و عاطفی در قانون اساسی جمهوری اسلامی در «ولایت فقیه» متبلور گردید و براساس اصل 57قانون اساسی:« قوای حاکم در جمهوری اسلامی ایران عبارتند از: قوه مقننه، قوه مجریه و قوه قضائیه که زیرنظر ولایت مطلقه امر و امامت امت برطبق اصول این قانون اعمال میگردند».
همچنین ملت ایران در همه پرسی قانون اساسی اختیار «تعیین سیاستهای کلی نظام جمهوری اسلامی ایران و نظارت بر حسن اجرای سیاستهای کلی نظام» رادر کنار سایر اختیارات رهبری بر عهده رهبری انقلاب اسلامی نهادند و همه اینها حاصل تطبیق مطالبات مردم و رهبری است.
مردم مسلمان ایران آرمانها، اهداف و مطالبات خود را در آرمانهای رهبری انقلاب یافتهاند و انتظار دارند همه قوای کشور در چارچوب مطالبات رهبری عمل کنند.
نقد و ارزیابی تعامل دولتها با مطالبات رهبری میتواند راه آینده را روشنتر بنمایاند و زوایای احتمالی از خط امام و رهبری صریحتر تبیین گردد و مسیر درست دولتها را در خط رهبری -که خواسته مردم است- بنمایاند.
دوران رهبری حضرت امام خمینی- دهه اول انقلاب- کشور درگیر یک جنگ ناخواسته بود و همه توان و استعدادملت ودولت متوجه دفاع مقدس بود، لذا این ارزیابی را به دولتهای پس از ارتحال حضرت امام و دوران رهبری حضرت آیتا... خامنهای معطوف میسازیم.
شاید مهمترین زاویه «دولت سازندگی» با خط رهبری را باید در نحوه نگرش این دولت به «عدالت اجتماعی» جستجو کرد. از منظر رهبر انقلاب توسعه اقتصادی و سازندگی کشور تنها همراه با عدالت اجتماعی مسیر است و نمیتوان به بهانه توسعه، عدالت را به تاخیر انداخت و اجازه داد که محرومان در چرخه سازندگی و توسعه به فراموشی سپرده شده و توزیع عادلانه درآمد به تاخیر افتد.اما مدیران اقتصادی وسیاسی دولت سازندگی چنین اعتقادی نداشتند ومعتقد بودند که سخن گفتن از توزیع عادلانه درآمد پیش از توسعه اقتصادی یعنی توزیع عادلانه فقر!!.
همین زاویه فکری و نگرشی بود که جمعی از مدیران دولتآقایهاشمی رفسنجانی را به سوی تشکیل حزب کارگزاران سازندگی سوق داد تا دیدگاههای خود را در قالب این سازماندهی پیگیریکنند. اگرچه در دوران سازندگی کشور شاهد تحولات و پیشرفتهای قابل توجه به ویژه در عرصه بازسازی مناطق و مراکز آسیب دیده از جنگ تحمیلی واجرای سیاستهای تعدیل اقتصادی بودولی به سبب همین زاویه نگرشی، فاصله طبقاتی افزایش یافت و به تعبیر رهبر انقلاب طبقه نوکیسه جدید ایجاد گردید. روند خصوصیسازی به خوبی پیش نرفت و برخی از عناصر سودجو و فرصت طلب با ویژه خواری به ثروتهای باد آورده دست یافتند. تردیدی نیست که اگر دولت سازندگی نگرش خود را بر دیدگاههای رهبری منطق مینمود و توسعه همراه با عدالت در سیاستهای سازندگی پیگیری میشد بسیاری از مشکلات پدید نمیآمد.
دولت دوم خرداد اما در نگرش نسبت به اصلاحات ، جامعه مدنی و توسعه سیاسی با دیدگاه رهبری زاویه داشت. از منظر رهبر انقلاب اصلاحات لازمه پیشرفت کشور است اما این اصلاحات باید در چارچوب قانون اساسی و در جهت اصلاح رفتارها، مقررات و سیاستها انجام شده و مرز آن با اصلاحات آمریکایی روشن باشد. جامعه مدنی باید جامعهای برخاسته از مدینه النبی(ص) و ارزشهای یک جامعه اسلامی باشد ومرز توسعه سیاسی و بیبند و باری سیاسی و اجتماعی آشکار باشد. اما دولت موسوم به اصلاحات و به ویژه عناصر تندرو جبهه دوم خرداد آنقدر این زاویه از مطالبات رهبری و مردم را افزایش دادند که منجر به ریزش برخی از آنها از قطار انقلاب گردید و متاسفانه اکنون باید آنها را در اردوگاه دشمن جستجو کرد.
اما دولت احمدینژاد با شعار اصولگرایی و تاکید بر پایبندی به معیارها و ارزشهای انقلاب اسلایم به صحنه آمد.
دولت نهم و دهم اما با رویکردی متفاوت و با شعارهایی دلگرم کننده و امیدبخش روش متفاوتی را نیز پیش رو گرفت؛ تاکید بر شعارهای اسلامی و انقلابی، مواضع فعال و شجاعانه در برابر استکبار جهانی و مقاومت در دفاع از حقوق ملت به ویژه در عرصه هستهای، سفرهای استانی و ارتباط صمیمانه و بدون تکلف با مردم، تلاش در جهت توزیع عادلانه بودجه و رسیدگی به مناطق محروم و بسیاری از ویژگیهای دیگر دولت احمدینژاد امیدهای فراوانی را در مردم برانگیخت و موجب حمایت رهبری انقلاب از این دولت بیش از دیگر دولتها گردید.
از دیدگاه نگارنده دولت احمدینژاد زاویه نگرشی با رهبر انقلاب ندارد و براصول و مبانی و جهتگیریهای رهبری تاکیدمی ورزد، اما آنچه موجبات گلایه و نقد را پدید میآورد بعضی کم لطفیها درخصوص تذکرات رهبری در مورد برخی اطرافیان رئیسجمهور است. سه تذکر صریح رهبری به دولت تنها در مورد شخصی است که اکنون به عنوان مورد و ثوقترین شخص نزد رئیسجمهور شناخته میشود. دیدگاه وی در خصوص مردم اسرائیل، تلاش برای الحاق سازمان حج و زیارت به سازمان میراث فرهنگی و موضوع معاون اولی وی، سه موردی است که مستقیما رهبر انقلاب در مورد آنها تذکر دادند.
اما تذکرات اخیر رهبر انقلاب به دولت احمدینژاد را باید مهمترین مطالبات ایشان از این دولت دانست. توصیه های صریحی که دولت را در برابر یک آزمون بزرگ تاریخی برای تحقق منویات رهبری و اثبات حرکت در خط رهبری قرار داده است.
رهبر انقلاب با تاکید بر استمرار پایبندی دولت به شعارها و ارزشهای اسلامی و انقلابی نکات مهمی را یادآور شدند.
1-تعامل سازنده دولت با نخبگان حوزه و دانشگاه: رهبری یکی از اشکالات دولت را حضور کم رنگ در میان نخبگان دانشگاهی و حوزوی دانستند و استقبال از انتقادها و اشکالات جامعه نخبگان را مورد تاکید قرار دادند.
2-بیان نقاط ضعف به موازات نقاط قوت از دیگر توصیههای رهبر انقلاب به رئیسجمهور و دولت بود، فرمودند: «همراه با تشریح کارها و بیان نقاط قوت به صراحت به مردم بگویید که این کارها را نتوانستیم انجام دهیم و مطمئن باشید مردم کسی را برای کاری که تلاش کرده اما نتوانسته انجام دهد مواخذه نمیکنند».
متاسفانه این نقطه ضعف همه دولتها است، دولتها معمولا نقدها را برنمیتابند و خود نیز یکسره کشور را گل و بلبل ترسیم کرده و از بیان کوچکترین ضعف پرهیز می کنند.
3-تحقق وعدههای داده شده: رهبر انقلاب تحقق وعدههای دولت را باعث استحکام ایمان و اعتقاد مردم دانسته ویادآور شدندکه اگر این وعدهها محقق نشود در ذهن مردم مشکل ایجاد میشود. به نظر میرسد با توجه به فرصت 2ساله باقیمانده عمر دولت این تذکر رهبری میتواند آغازگر بازخوانی وعده های دولت وتهیه فهرست وعدههای تحقق نیافته با رعایت همه جوانب دیگر رهنمودهای رهبری وتلاش در جهت تحقق آنهاباشد.
4-جهاد اقتصادی به عنوان یک ضرورت قطعی و توجه به ابعاد آن از دیگر تذکرات رهبر انقلاب به دولت احمدینژاد بود. ایشان جهاد اقتصادی را از سه منظر مهم دانستند: از منظر رونق اقتصادی و حل مشکلات معیشتی مردم، از زاویه ضرورت رسیدن به اهداف چشم انداز و از منظر مقابله با اهداف خصمانه نظام سلطه بر ضد ملت ایران.
بنظر میرسد دولت بیشتر توجه خود را معطوف به منظر سوم جهاد اقتصادی نموده است و تذکر رهبری باید ذهن دولت را به دو زاویه دیگر این حرکت جهادی معطوف سازد. قطعا پیشرفتهای علمی، عمرانی و هستهای و مقابله با توطئه های دشمن از ضروریات کشور است، اما دولت باید همواره نبض معیشت مردم را کنترل کند و اجازه ندهد مردم در زندگی خویش با مشکلات مواجه شوند بلکه چشمانداز معیشتی آنها را همواره روشنتر ترسیم گردد. این نگاه از میان آمارهای کلان حاصل نمیشود اگرچه این آمارها شاخصهای مهمی هستند اما باید از بطن مردم مشکلات آنها را شناخت و برای رفع آنها تلاش کرد. و بالاخره ارزیابی میزان موفقیت در تحقق چشمانداز بدور از شعار و بزرگنمایی بسیار حائز اهمیت است. فراموش نکنیم در مسابقهای که پایان آن سال 1404 است، 25کشور دیگر آسیای جنوب غربی تلاش میکنند خود را زودتر از ما به خط پایان برسانند و لذا ما باید سرعتی فراتر از آنها داشته باشیم. باید دید آیا تاکنون 6پله از نردبان چشمانداز 20ساله را در همه شاخصها پیمودهایم؟تردیدی نیست که بی توجهی به چشمانداز خطر خروج کشور از ریل منتهی به اهداف را در پی خواهد داشت.
5-اجرای کامل طرح تحول اقتصادی؛اگرچه اجرای قانون هدفمندی یارانه یک موفقیت بزرگ برای دولت به شمار میآید ولی این تنها یک حلقه از طرح تحول اقتصادی است وباید سایر حلقههای آن با سرعت اجرا شوند. همچنین اجرای کامل قانون هدفمندی یارانه و به ویژه رساندن کمک دولت به مراکز تولیدی از نکات مورد تاکید رهبری انقلاب است.
6-جهتگیری اسلامی در موضوع فرهنگ: مردم و رهبری انتظار دارند دولت در موضوع فرهنگ اعم از کتاب، کارهای هنری و موسسات هنری بدون رودربایستی با قاطعیت جهتگیری انقلابی و اسلامی را لحاظ کند.
7-تاکید بر ایران بعد از اسلام از دیگر مطالبات رهبری از دولت دهم است. شاید این تذکر رهبری معطوف به تلاش برخی از اطرافیان رئیسجمهور برای احیا مکتب ایرانی با بزرگنمائی ایران قبل از اسلام باشد. در حالی که ایران پس از اسلام تاریخی افتخارآمیزتر را پشت سر دارد. تقویت فرهنگ ایرانی-اسلامی قطعا میتواند امیدبخشتر بوده و چشمانداز آینده را روشنترترسیم نماید.
در پایان با تاکید مجدد بر اینکه دولت احمدینژاد زاویه نگرشی و دیدگاهی با رهبری انقلاب ندارد و این یک ویژگی برجسته برای این دولت بشمار میرود،اما انتظار میرود، اکنون که مطالبات رهبری و مردم به روشنی تبیین گردیده است، دولت در 2سال باقیمانده برای تحقق آن کمر همت ببندد و نام دولت اصولگرا را در همگرایی صادقانه، صمیمانه و حداکثری با رهبری و مردم در تاریخ دولتهای پس از انقلاب ثبت کند.
(این مقاله برای هفته نامه پنجره نوشته شده است.)
نظر شما