صحنه داخلی و خارجی افغانستان طی روزها و هفتههای اخیر شاهد اتفاقاتی بوده است که برآیند آنها نشان میدهد نمیتوان به اوضاع اخیر این کشور نگاه خوشبینانهیی داشت.
روز جمعه نشست چهارجانبهیی با حضور سران کشورهای افغانستان، روسیه، پاکستان و تاجیکستان در شهر دوشنبه برقرار بود و براساس آنچه اعلام شد رئوس این اجلاس بحث و بررسی بر سر امنیت افغانستان، توسعه همکاریهای اقتصادی و بویژه چگونگی هدفمند کردن مبارزه با جریان افراط و شبکههای تروریستی فعال در این کشور بوده است. مساله اصلی اما در این میان، در گرو غیبت تهران در میان حاضران این اجلاس است. تهران در سالهای اخیر و فارغ از دولتی که در آن بر سرکار بوده است بشدت علاقهمند به ثبات در دو کشور افغانستان و پاکستان بوده و در این زمینه گامهای بلندی نیز برداشته است. اتفاقات اخیر یک دهه کابل نیز به خوبی نشان میدهد هر زمان که پای تهران وسط بوده و میدانداری کرده است، جهانیان شاهد دستیابی به نتایج مثبتی بودهاند.
به عبارت دیگر نگاه ایران به کشورهای شرقی خود، نگاهی مبتنی بر توسعه و امنیت بوده و چنانچه ناظر بیطرفی اوضاع را زیرنظر بگیرد و رفتار تهران را هم در عمل و هم در حرف اندازهگیری کند بر این مهم صحه خواهد گذاشت. نگاهی به نتایج راهکارهای فرامنطقهیی به خوبی نشان میدهد که هیچ کدام از آنها نتوانستهاند دستاورد مثبتی برای کابل به همراه داشته باشند و حتی در موارد بیشماری به مهآلود کردن اوضاع نیز کمک کردهاند.
اینک با آنچه در اجلاس چهارجانبه دوشنبه درباره افغانستان پیش آمده رواست که گفته شود تلاشهای منطقهیی برای رفع چالشهای موجود در افغانستان بدون حضور ایران نیز سرنوشت مشابهی خواهد داشت. با همه اینها به نظر میرسد غیبت ایران در اجلاسی که بر مدار امنیت و توسعه افغانستان بوده است بشدت سوالبرانگیز است. به همین واسطه ضروری است که این پرسش به میان آید که به چه دلیل ایران به این اجلاس دعوت نشده یا اگر دعوتی از دستگاه دیپلماسی کشور در کار بوده است چرا هیاتی از کشورمان به این نشست اعزام نشده است. بدون تردید پاسخگویی به این پرسشها در وهله کنونی و در ارتباط با افغانستان که جایگاه برجستهیی در فهرست دیپلماتیک کشور دارد وظیفه ضروری دستگاه خارجی کشور است.
در همین حال نگاهی به اوضاع سیاسی داخل در افغانستان نیز نمیتواند نتیجهیی به غیر از آنچه که بر سر موضعگیری خارجی افغانستان میرود داشته باشد. مناقشات موجود میان قوه مقننه و مجریه این کشور به وضع فلجکنندهیی رسیده است و همچنان ادامه دارد.
این مناقشات با دخالتهای گسترده و بیسابقه دم و دستگاه ریاستجمهوری در امور پارلمان به حد غیرقابل کنترلی رسیده است. پس از گذشت یک سال از برگزاری انتخابات مجلس در افغانستان، ریاستجمهوری این کشور هنوز دست از نبش قبر این موضوع برنداشته است و هر بار با طرح موضوعات جدیدی به آن دامن میزند. به اعتقاد بسیاری دخالتهای اینچنین قوه مجریه در امور پارلمان کشور نه تنها در افغانستان که در دیگر کشورها نیز بیسابقه بوده است.
نتیجه این اختلافات و مداخلات نیز امروز بیشتر از هر زمان دیگری مشخص شده است. پارلمان افغانستان در اثر این تحرکات بشدت زمینگیر شده است. طی این مدت، نمایندگان بسیاری درگیر تایید یا رد صلاحیت خود بودهاند و در هر برههیی گروهی از نامزدها به عنوان نمایندگان احتمالی پارلمان معرفی شدند. در آخرین این مناقشات سرانجام تعدادی از این نمایندگان در شرایط اعجابآور امنیتی وارد مجلس شدند و در حالی که بسیاری از نمایندگان پارلمان به نشانه اعتراض صریح به حامد کرزای کرسیهای خود را خالی گذاشته بودند، سوگند نمایندگی خوردند.
در حالی که همواره حضور اولیه نمایندگانی که مستظهر به آرای مردمند در مجلس کشور خود جشن گرفته میشود در افغانستان اما حضور اخیر 8 نماینده بدون دخالت نیروهای امنیتی که مستقیما وارد پارلمان شده و همچنین پلیس ضد شورش که ساختمان مجلس را به محاصره خود درآورده بودند ممکن نبود. این کشمکشهای فرسایشی، پارلمان افغانستان را از کارکردهای اصلی خود دور کرده است. شاهد مثال آنکه بسیاری از وزارتخانههای دولت که باید مسوولان خود را از رهگذر پارلمان بشناسند فاقد وزیرند و تقریبا دو سالی میشود که با سرپرست ادامه کار میدهند. این عدم تفاهم میان پارلمان و مجلس از یک سو و مداخلات گسترده دولت در امور پارلمان از سوی دیگر باعث شده است تا هم پارلمان از نفس افتد و هم کابینه کرزای روی آرامش و آسایش به خود نبیند. نتیجه این نابسامانیها نیز مستقیما افغانستان را متضرر و دود این اختلافات به چشم مردم این کشور خواهد رفت.
اکنون واضح است که ادامه چنین سیاستهایی از سوی دولت حامد کرزای اوضاع را به کدام سمت سوق خواهد داد. اشتباهات استراتژیک در عرصه موضعگیریهای خارجی و اصرار بر منافع کوتاهمدت در رقابت با پارلمان و دامن زدن به حضور این یا آن نماینده، کافی برای بحرانیتر کردن اوضاع کابل بوده است.
جمع جبری این موارد - تشکیل اجلاسهای منطقهیی که در آن ایران به عنوان یکی از عناصر تاثیرگذار در غیبت است و همچنین شعلهورتر شدن اختلافات سیاسی داخلی در کابل- باعث شده تا امروز افغانستان بر مداری چرخد که نتوان به هیچ عنوان آن را مثبت و مفید ارزیابی کرد. خاصه آنکه ادامه این روند نیز میتواند به بدتر کردن اوضاع انجامیده و آن دسته از راهکارهایی که در حال حاضر مفید به حال این کشور است برای همیشه از میان رود.
نظر شما