به گزارش خبرآنلاین، حکایت سینمای ایران و اسکار، حکایت پیچیدهای نیست؛18 دوره حضور و یک بار نامزدی برای دریافت جایزه. اما مسالهای که این حکایت ساده را طی سالهای اخیر پیچیده کرده، ماجرای انتخاب فیلم برای معرفی به آکادمی است.
این ماجرا هرسال،چند هفته مانده به مشخص شدن گزینه انتخابی برای معرفی به آکادمی کلید میخورد و گاهی تا چند روز پس از معرفی فیلم هم ادامه مییابد. با این حال اصل ماجرای تغییر نمیکند و همچنان در حسرت اسکار میمانیم.نکته مهم در این بین، نبود مکانیسمی روشن برای انتخاب فیلم است؛ آن هم مکانیسمی که منطبق با معیارهای آکادمی و شرایط خاص آن باشد.
همانطور که انتخاب برگزیدگان هر سال از سوی آکادمی با سایر جشنوارهها و جوایز جهانی تفاوت دارد، نحوه انتخاب برنده اسکار فیلم خارجی زبان هم از اساس با روال سایر جشنوارهها متفاوت است. گاهی متاسفانه به خاطر چیزهایی که در مورد اسکار خارجی زبان نمیدانیم، مولفههایی را برای انتخاب لحاظ میکنیم که نه تاثیری روی بالارفتن شانس سینمای ما در این رقابت دارد و نه میتواند ما را به ارزشهایی برساند که برای انتخاب در نظر گرفتهایم.
مثلا فیلمهایی که برای این بخش معرفی میشوند،در فرآیند داوری هیچ اکرانی ندارند تا ما از طریق اکران این فیلمها در آمریکا و مواجهه آن با مخاطبان این رویداد، پیام خاصی را به جمعی منتقل کنیم. در نهایت تنها داوران متعدد این بخش هستند که فیلم ما را در صورت دارا بودن مولفههایی برای حضور در این رقابت میبینند.
گاهی هم یادمان میرود که اسکار بخش خارجی به کشور معرفی کننده تعلق میگیرد و کارگردان فیلم تنها به نمایندگی از آن کشور این جایزه را دریافت میکند. به همین خاطر مرزبندیها موجود در ایران را - درست یا غلط- در نتیجه این انتخاب دخالت میدهیم. در صورتی که منافع حاصل از بردن اسکار بیش از هرچیز به ایران و سینمای کشورمان میرسد.
امسال اما وضعیت معرفی فیلم ایرانی به اسکار شکل و شمایلی یافته که از اساس با سالهای گذشته تفاوت دارد. شاید تا امسال در کمتر دورهای شاهد شکل گیری وضعیتی بودهایم که در آن نخبگان سینمایی و منتقدان بدون حرف و حدیث روی یک فیلم اتفاق نظر داشته باشند؛ «جدایی نادر از سیمین» ساخته اصغر فرهادی.[نتیجه نظر سنجی خبرآنلاین در مورد انتخاب فیلم ایرانی برای اسکار را اینجا بخوانید]
این مساله به خودی خود اتفاق بدی نیست، اما رفتار بدنه دولتی سینما و طیفهای نزدیک به آنها تا این لحظه نشاندهنده حرکت بر مداری دیگر است. همین تناقض، و عملکرد مرسوم مدیریت دولتی سینما باعث شده تا برخی از منتقدان به این دیگاه برسند که فیلم «جدایی نادر از سیمین» برای اسکار معرفی نمیشود.
اولین رقیبی که از سوی رسانههای نزدیک طیف مخالفان «جدایی نادر از سیمین» برای فیلم فرهادی تراشیده شد، فیلم «یه حبه قند» ساخته سید رضا میرکریمی بود. فیلمی که یکی از شرط های اساسی حضور در اسکار - اکران در فاصه زمانی معینی در کشور معرفی کننده- را نداشت و طرح نامش فقط این سئوال را به وجود آورد که آیا فرهادی و میرکریمی برای اسکار رقابت میکنند؟ پاسخ این پرسش خیلی زود روشن شد و گزینه اصلی معاونت سینمایی از سایه بیرون آمد؛«آلزایمر» ساخته احمدرضا معتمدی.
واکنش تهیه کننده و کارگردان «آلزایمر» به پیشنهاد معرفی این فیلم به اسکار هم جالب بود، آن ها در نشستی اعلام کردند که این پیشنهاد نظر شخصی رئیس بنیاد فارابی بوده و حاشیههایی را برای فیلم ایجاد کرده که به نفع آن نیست. کارگردان فیلم پس از این نشست دست به قلم شد و نامهای نوشت و در آن تاکید کرد که ما را وارد دعواهای سیاسی خود نکنید. احمدرضا معتمدی به این نکته هم اشاره کرد که «ای کاش اصغر فرهادی امسال هم یک «درباره الی» دیگر ساخته بود تا من برایش صد هزار امضا جمع کنم.»
در خارج از ایران سایر کشورها مشغول معرفی گزینههای خود بودند.مجارستان فیلم رقیب فرهادی را به اسکار فرستاد. فیلمی که نتوانسته بود در جشنواره برلین از عهده رقابت با «جدایی نادر از سیمین» برآید و به خرس نقرهای کفایت کرد. ژاپن هم فیلم یک کارگردان 99 ساله را به اسکار فرستاد.
در داخل ایران اما حمایتهای معنوی از فیلم «آلزایمر» به سطوح بالاتری هم کشیده شد. رئیس سازمان صدا و سیما به همراه کارگردان فیلم(احمدرضا معتمدی) به تماشای «آلزایمر» نشست و گفت که آلزایمر نماینده شایسته سینمای ایران برای مخاطب جهانی است.
منتقدان هم کماکان درباره نماینده سینمای ایران در اسکار بحث میکنند و به نظر میرسد این بحثها تا زمان معرفی نماینده رسمی سینمای ایران همچنان ادامه داشته باشد.
5757
نظر شما