علی اناری: جوزانی از همان فیلم نخست خود نشان داد که داستانگویی را بلد است و سینما را خوب میشناسد. او پس از چندی که همه فعالیت خود را بر کارگردانی متمرکز کرده بود، جذب فعالیتهای دیگری در حوزه سینما شد و عمده وقت خود را به تهیه و تولید فیلمهایی اختصاص داد که در دفتر فیلمسازی او یا با مشارکت آن ساخته میشد.
لازم به یادآوری نیست که خانواده جوزانی همگی به نوعی با سینما در ارتباط هستند. از همسرش که کار انیمیشن میکند تا دخترش سحر، که بازیگر سینما و تلویزیون است و همچنین برادر او فتحالله جعفری جوزانی که در سمت مجری طرح، مدیر تولید و تهیهکننده فعالیت میکند و البته دستی هم در ترجمه دارد. «جادههای سرد»، «شیرسنگی»، «در مسیر تندباد» و «بلوغ» فیلمهایی هستند که هر از گاهی دلمان برایشان تنگ میشود و ما را به یاد کارگردانش میاندازد.
شاید اگر جوزانی این شش سال گذشته را در گیر ساخت سریال «درچشم باد» نمیشد حداقل چند فیلم خوب دیگر به این سیاهه اضافه میشد اما تلویزیون شش سال تمام جوزانی را از سینما ربود تا یکی از عظیمترین وبلند پروازانهترین پروژههای خود را به سرانجام برساند. جوزانی از «در چشم باد» به عنوان وصیتنامه خود یاد کرده است. اکنون چند هفتهای است که این وصیتنامه، جمعه شبها پیش چشم میلیونها ایرانی بازخوانی میشود. جوزانی تمام احساسات خود را در خصوص مجموعه عظیمی که ساخته است اینگونه بیان میکند: «این فیلم به فرزندانمان هشدار میدهد که اگر در جایگاه زمانی و مکانی که قرار گرفتهاید، درست حرکت نکنید و کنار بکشید، آینده روشنی در انتظار مملکتمان نیست. تجربه نشان داده هر گاه ملت و دولت یکی بودند موفق شدهایم و هر گاه بین این دو شکاف ایجاد شده، هر دو تحقیر شدهاند.
سالها قبل مملکت ما در ساعت چهار صبح اشغال شد و همان موقع تحقیر ملی شدیم. دلیل آن اشتباهات زیادی بود که انجام دادیم. اگر سیاستمداران درستی داشتیم، جلوی خسارت این واقعه را میگرفتند. هنوز هم میتوانیم از متفقین ادعای خسارت کنیم. ما کشوری بیطرف بودیم، اما به ما حمله کردند و مانند دزدها در ساعت 4 صبح یک روزه کشورمان را اشغال کردند. خیلی دوست دارم که «در چشم باد» زمینه انجام چنین کاری را فراهم کند.»
مطالب بیشتر را با عنوان دوربین سینماگران ایرانی در آمریکا روشن است [اینجا] بخوانید.
نظر شما