۱ نفر
۲۶ فروردین ۱۴۰۲ - ۱۶:۵۴
دورنمایی از روابطی نزدیک

 با تمامی کش و قوس­هایی که در این دوره 7 ساله بر روابط ج.ا.ایران و عربستان سعودی رفت، تنش­ هایی بوجود آمد که به دور ذهن نبود. اما با عقلانیتی که طرفین در پیش گرفتند، می­ توان آینده سیاسی خوبی را پیش­ بینی نمود که منافع جمعی این دو قدرت و جهان اسلام را به بهترین شکل تامین نمود.

جهت تحلیل این موضوع، باید چندین مولفه را در نظر گرفت.

در ابتدا دشمن مشترک منطقه ای دو قدرت نامبرده، یعنی رژیم صهیونیستی را باید بررسی نمود. با توجه به اوضاع آشفته و داخلی اسرائیل، می توان انتظار داشت که سعی و تلاش این رژیم را بیشتر در محدوده مرزهای غیر مشروعش تبیین نمود. به طوری که سیاست خارجی فعال گذشته را نمیشود از این رژیم انتظار داشت و این امر به نوبه خود که، کشورهای اسلامی را به جان هم بیندازد تا خودش در امان بماند را؛ نمیتواند حداقل در کوتاه اجرا نماید. و این امر به طور طبیعی نگاه مسلمانان را به این رژیم معطوف خواهد کرد.

در مبحث دوم تغییر سیاستهای ایالات متحده در در عرصه نظام بین الملل و خروج از منطقه غرب آسیا یا دستکم حضور کمرنگ ترِ به نسبت گذشته می باشد. خروج امریکا از منطقه چندین پیامد از جمله بر روابط ایران و عربستان خواهد داشت: 1. عدم اجرا سیاست تفرقه افکنی و مشروعیت بخشی به حضورش در منطقه و خلیج فارس، 2. عدم پیشبرد پروژه ایران هراسی و فروش تسلیحاتش به کشورهای حاشیه خلیج فارس و تبدیل آن به انباری از باروت، 3. خواهان حفظ ثبات منطقه ای (توسط خود کشورهای منطقه) به علت حفظ روند صادرات نفت و تجارت، 4. ایجاد صلح و ثبات طبیعی در منطقه؛ بواسطه عدم حمایت از کشورهای منطقه در برابر دشمنان خارجی (سوء برداشت از سیاستهای منطقه ای ایران به عنوان دشمن) و سیاستهای جنگ افزاری (مانند جنگ یمن، یا بحران سوریه)، 5. منفعت گرایی بیشتر در اندیشه سیاسی رهبران ایالات متحده نسبت به ایدئولوژیگرایی (عدم حمایت بیچون و چرا از رژیم صهیونیستی یا عدم فشار بر سازمانهای بین المللی بر عدم تصویب قطعنامه های ضد متحدین منطقه ای خود)، 6. تنظیم مجدد روابط و سیاست خارجی سایر کشورهای حوزه خلیج فارس با ج.ا.ایران (مبتنی بر دیدگاه واقعگرایی نخبگان عرب)،7. کاهش هزینه های دو قدرت منطقه ای (توقف جنگ یمن، کاهش خرید تسلیحات نظامی و کاهش عدم مشروعیت سیاسی نظام برای عربستان سعودی و متقابلا ایجاد کانالهای اقتصادی و مالی، خنثی سازی تحریمها، افزایش ارتباطات منطقه ای و فرامنطقه ای و نیز افزایش قدرت پول ملی برای ج.ا.ایران)، و ... .

در مبحث سوم، تمرکز توان نخبگان اسلامی برای جهان اسلام را، میتوانم متصور باشم. مانند: 1. متحد شدن در محور اصلی جهان اسلام یعنی آزادسازی فلسطین (که به نوبه خود منجر به برچیده شدن سیاستها و لانه های جاسوسی رژیم صهیونیستی (سفارتخانه ها و پایگاه ها) از کل منطقه خواهد شد)، 2. فارغ گردیدن نخبگان اسلامی از اثرات تفرقه افکنی دشمنان اسلام در مباحث مذهبی (جنگ و تفرقه بین شیعه و سنی و عرب و عجم)، 3. اجماع جمعی مقامات اسلامی برای حل و فصل اختلافات و برون از رفت مشکلات پیشرو با کمترین زمان و اختلاف ممکن، و ... .

با توجه به نکات بالا میتوان گفت که:

  1. در آینده سیاسی منطقه، بندرت جنگهای نیابتی رخ خواهد داد.
  2. هزینه های نظامی کشورها کاهش خواهد یافت،
  3. رفت و آمد و تجارت بهتر به مراتب راحتتر صورت خواهد پذیرفت،
  4. منطقه غرب آسیا در عرصه بین المللی حرف و توان بیشتری به نسبت قبل در برابر سایر تمدنها و قدرتها خواهد داشت،
  5. حمله خارجی به یکی از کشورهای اسلامی، دیگر صورت نخواهد گرفت و در صورت انجام؛ هزینه جنگ برای کشور متخاصم بسیار زیاد خواهد بود.
  6. احیای روند بازسازی اقتصادی-سیاسی کشورهای عراق، سوریه، یمن، افغانستان، پاکستان، لبنان.
  7. خروج منطقه غرب آسیا (خاورمیانه) از روند امتیازگیری قدرتهای فرامنطقه ای از هم (خروج از زمین بازی قدرتها)

در مجموع باید به عنوان دانشجوی روابط بین الملل عرض کنم، کشورهای جهان اسلام در قطب بندی و ساختار نظام بین الملل، قطعا هیچ کمکی و متحدی بهتر از خودشان را ندارند و در صورت هرگونه اتحاد یا اختلافی با یکدیگر، برنده و بازنده نهایی هم خودشان خواهد بود.

کارشناس ارشد روابط بینالملل

v.ozeiri@gmail.com

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 1754496

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 13 =