سعید خالوزاده

 
 
جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران که در 31 شهریور 1359 با تهاجم گسترده نیروهای عراق آغاز شد و هشت سال بطول انجامید از ابعاد حقوقی و بین المللی بسیار مهمی برخوردار است. حمایت کشورهای غربی و بلوک شرق از عراق در جنگ با جمهوری اسلامی ایران در تمامی زمینه های سیاسی، دیپلماتیک، اقتصادی، مالی و تسلیحاتی و تبلیغاتی بوده است. یکی از دلایل اصلی این حمایت ها هراس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و بازتاب های منطقه ای و بین المللی آن بود. در واقع این کشورها نگران این بودند که امواج کوبنده انقلاب اسلامی کشورهای منطقه را درنوردد و اسلام سیاسی و انقلابی جایگزین رژیم های فاسد و اکثرا دست نشانده منطقه شود و از طرفی پایه های نظام های غربی که در نزدیکی منطقه بودند را نیز به لرزه درآورد. به عبارت دیگر حامیان عراق در اروپای غربی و آمریکا بیشتر از هر چیزی نگران منافع مادی و سیاسی خود در منطقه بودند
 
حمله عراق به ایران و تحمیل هشت سال جنگ تحمیلی و نقش آمریکا در آن یکی از موضوعات اصلی جنگ تحمیلی است. پس از شکست حمله طبس، آمریکا ضمن طراحی کودتا اقدام به تحریک عراق برای حمله به ایران نمود. اعزام مکرر و محرمانه برژینسکی مشاور امنیت ملی آمریکا به عراق قبل از ماه سپتامبر1980 یعنی شروع جنگ عراق علیه جمهوری اسلامی ایران، نقش عمده ای در تحریک عراق داشت. ایالات متحده آمریکا بطور فعال و همه جانبه در جنگ عراق علیه ایران، به کشور عراق کمک کرد تا مطمئن باشد که عراق به اندازه کافی تجهیزات نظامی دراختیار دارد تا در جنگ شکست نخورد.
 
 
 
نقش شورای امنیت در جریان جنگ ایران و عراق
 
بطورکلی، بنظر می رسد یکی از دلایل طولانی شدن جنگ ایران و عراق برخورد جانبدارانه و یکطرفه اکثریت کشورهای جهان در قبال دو کشور ایران و عراق بود. این برخورد نامتعارف و حمایت گرایانه در ابعاد مختلفی جریان یافت که جلوه های آنرا می توان در مواضع سیاسی دوجانبه این کشورها، در محافل بین المللی مثل سازمان ملل متحد و شورای امنیت دید. شورای امنیت در تصمیمات متخذه خود و قطعنامه های صادره برخورد اصولی با جنگ و متجاوز نکرد و حتی تا مدت ها و در زمانی که نیروهای عراقی در هزاران کیلومتر از سرزمین ایران مستقر بودند، خواستار عقب نشینی آنها به مرزهای شناخته شده بین المللی نشد. همچنین شورا در طول هشت سال جنگ هیچگاه از عراق به عنوان آغارگر جنگ و متجاوز نام نبرد و مسئولیت آن را به رسمیت نشناخت.
 
 
اما گزارش بسیار مهم خاویر پرز دوکوئیار که یکی از آخرین اقدامات او در مقام دبیرکلی سازمان ملل بود، بسیار گویاست. یافته اساسی دبیرکل دایر بر اینکه توسل عراق به زور در برابر ایران در 1980 شایسته همان تقبیح حقوقی است که در مورد تجاوز عراق به کویت ابراز شده است، بسیار حائز اهمیت می باشد.
 
 
بطورکلی، واکنش شورای امنیت به هنگام تهاجم عراق به ایران بسیار متفاوت از واکنش سریع، موثر و قاطعانه آن در قبال تهاجم عراق به کویت در 10 سال بعد بود. در اولین روز از حمله سراسری عراق به قلمرو ج.ا.ایران در 31 شهریور ،1359 کورت والدهایم دبیرکل وقت سازمان ملل به هر دو دولت ایران و عراق پیشنهاد کرد که وی مساعی جمیله خود را جهت کمک به حل مسالمت آمیز برخورد میان دو کشور به کار بندد و از دو کشور خواستار خویشتنداری و مذاکره برای حل اختلاف شد. روز بعد شورای امنیت بنابر خواسته دبیرکل تشکیل جلسه داد و اولین موضع گیری خود را نه از طریق یک قطعنامه قاطع بلکه از طریق یک بیانیه که اهمیت سیاسی و حقوقی بسیار کمتری دارد، اعلام نمود. در این بیانیه اعضای شورا ضمن ابراز نگرانی به طور مبهم از ایران و عراق خواستار حل اختلافات خود از راههای مسالمت آمیز شدند.
 
 
شورای امنیت اولین قطعنامه خود (479) را 6 روز بعد از شرع جنگ عراق علیه ایران در 28 سپتامبر 1980 صادر کرد. قطعنامه ،479 تهاجم گسترده و همه جانبه عراق به ایران را تنها وضعیت بین ایران و عراق می خواند و با بی تفاوتی از ایران که هدف تجاوز صریح و وقیحانه قرار گرفته است، می خواست که تا بلافاصله از کاربرد بیشتر زور خودداری کند . به علاوه شورا خواستار برقراری آتش بس نشد و از عراق نخواست تا نیروهای خود را از خاک ایران عقب کشیده و به مرزهای شناخته شده بین المللی بازگرداند. همچنین تجاوز عراق به منزله نقض صلح و یک عمل تجاوزگرانه شناخته نشد و این عمل عراق محکوم نگردید.
 
 
شورا می توانست تهاجم عراق به ایران را تهدید علیه صلح یا نقض صلح و یا اعمال تجاوز بداند و لاجرم به مواد 39 تا 50 منشور از فصل هفتم مراجعه نماید. این دوگانگی برخورد شورا در قبال دو عمل تجاوزگرانه آنهم از جانب یک کشور بیانگر سیاسی و جانبدارانه بودن مواضع شورای امنیت در قبال مسائل مهم سیاست جهانی بوده و بیشتر از هر چیزی منافع کشورهای قدرتمند شورا را متجلی می سازد. استفاده شورا از ماده 24 در جنگ اول خلیج فارس دلیل بارزی بر ضعف قطعنامه بوده و بیانگر اراده ضعیف شوراست. زیرا ماده 24 به شرح وظایف و اختیارات شورا می پردازد، در حالی که هیچ بحثی بر سر صلاحیت یا عدم صلاحیت شورا برای رسیدگی به مسئله جنگ بین دو کشور مطرح نبوده است که شورا در مقام دفاع آمده و به ماده 24 منشور اشاره می نماید.
 
 
از طرفی، در هنگام حمله عراق به ایران، فضای بین المللی خیلی موافق ایران نبود. ماجرای گروگانگیری سفارت آمریکا و اسارت 52 دیپلمات آمریکایی به مدت 444 روز فضای روابط ایران و آمریکا را به بدترین وضعیت خود کشانده بود. رابطه ایران با دیگر کشورهای غربی و همچنین با شوروی در این مقطع چندان خوب نبود که این وضعیت قاعدتا در روابط ایران با این کشورها و در معادلات جنگ و در تصمیمات شورای امنیت تاثیر می گذاشت. رابطه عراق با شوروی و کشورهای غربی بسیار خوب بود و در سالهای میانی جنگ رابطه عراق با آمریکا نیز به تدریج بهبود یافت. در قضیه گروگانگیری دیپلمات های آمریکایی در ایران، مسئولین این کشور قسم یاد کردند تا انتقام خود را از ایران بگیرند. مطمئنا آمریکا در آن زمان نفوذ زیادی در شورای امنیت داشت و جنگ عراق با ایران نیز فرصت مناسبی برای تلافی آمریکا ایجاد کرد.
 
 
بعد از صدور قطعنامه بسیار ضعیف و ناعادلانه ،479 شورای امنیت در سکوتی بسیار سنگین فرو رفت که این سکوت همزمان با پیشروی نیروهای عراقی در داخل خاک ایران و تحکیم مواضع آنها در مناطق تحت اشغال خود بود. تا اینکه با آزادسازی خرمشهر در سوم خرداد1361، شورای امنیت بعد از 21 ماه و 15 روز از صدور قطعنامه 479 تشکیل جلسه داد و قطعنامه 514 را در 21 تیر 1361 به اتفاق آرا تصویب کرد. در این قطعنامه شورا خواستار آتش بس و خاتمه فوری عملیات نظامی و نیز خواستار عقب کشیدن نیروها به مرزهای شناخته شده بین المللی شده و بعد از گذشت این مدت طولانی برای اولین بار احترام به حاکمیت، استقلال، تمامیت ارضی و عدم مداخله در امور داخلی کشورها مورد توجه شورا قرار گرفته است. این موارد آنقدر مسائل بی اهمیت و پیش پا افتاده ای نیستند که اعضای شورا در طول 22 ماه گذشته سهوا فراموش کرده باشند.
 
 
در جنگ ایران، در طول 8 سال فقط10 قطعنامه صادر شد که غیر از قطعنامه 598 در سایر قطعنامه ها جنگ فوق وضعیت بین ایران و عراق نامیده شده است و نه جنگ ایران و عراق که از نظر حقوق بین الملل و منشور ملل متحد بسیار مهم است. در این جنگ البته دیپلماسی ایران نیز چندان قوی نبود و مسئولین کشور با توجه به بی اعتمادی شدیدی که به سازمانهای بین المللی داشتند راهکار حقوقی و دیپلماسی را چندان مورد توجه قرار ندادند و بنوعی سیاست قهر و بی اعتنایی را در پیش گرفتند که بسیار سیاست آسیب پذیر و نادرستی است و موضع کشور را در سطح بین المللی ضعیف می کند.
 
 
عقب نشینی نیروها به مرزهای شناخته شده بین المللی هنگامی در قطعنامه 514 مورد گفتگو قرار گرفت که قوای عراق از اکثر نقاط استراتژیک ایران بیرون رانده شده و در نقاط جنوبی نیروهای ایرانی به مرزهای بین المللی رسیده بودند. در واقع می توان گفت که قدرت نظامی ایران موجب تشکیل جلسه شورای امنیت و تصویب این قطعنامه گردید.
 
 
مهمترین قطعنامه شورای امنیت در جنگ عراق علیه ایران قطعنامه 598 می باشد که در تاریخ 30 تیر 1366 به تصویب رسید. در این قطعنامه شورا برای اولین بار واژه منازعه یا مخاصمه را بکار می برد و از آغاز و ادامه جنگ بین دو کشور اظهار تاسف می کند. در این قطعنامه برای اولین بار اعلام شده که در جنگ ایران و عراق نقض صلح حادث شده و لذا بر اساس فصل هفتم منشور ملل متحد و مواد 39 و 40 منشور قطعنامه شکل گرفته است. لکن شورای امنیت که قدرتمندترین ارگان بین المللی است و مسئولیت حفظ صلح و امنیت بین المللی را به عهده دارد اعلام نکرد که کدام کشور ناقض صلح است و آنرا معرفی نکرد. این امر یکی از نقاط اصلی ضعف قطعنامه است. همچنین شورا اظهار نداشت که نقض صلح از ابتدای شروع جنگ حادث شده یا در حوالی صدور قطعنامه 598 . بنابراین این سئوال پیش می آید که بنابر حقوق بین الملل، شورای امنیت تا چه انداره مسئولیت تداوم جنگ و خسارات جانی و مادی و خرابیهای عظیم بوجود آمده را داشته است.
 
 
قطعنامه 598 در باره چگونگی آغاز جنگ و وقوع تجاوز ساکت است و به طور ضمنی این مطلب را القاء می کند که در مقام تقسیم مسئولیت حقوقی جنگ، مسئول آغاز جنگ عراق و مسئول ادامه آن، ایران است. این در حالی است که ایران بر اساس ماده 51 منشور ملل متحد به حق ذاتی دفاع مشروع از خود دست زده است و آغازکننده، گسترش دهنده و ادامه دهنده جنگ کشور عراق بوده است. طبق ماده 39 منشور، اگر تجاوزی صورت گیرد، شورای امنیت باید عمل تجاوز را احراز کرده و اقداماتی را بر طبق مواد 41 و 42 به عمل آورد. طبیعی است عدم متجاوز شناختن عراق از طرف شورا و به تبع محکوم نکردن آن، خود ناقض ماده 39 است.
 
 
مسئولیت عراق در جنگ علیه ایران و کویت :
 
یکی از ایرادات اساسی در جنگ عراق علیه ایران، نوع برخورد شورای امنیت در مورد مسئولیت آغاز جنگ است. شروع جنگ و انجام تجاوز یک عمل نقض بین المللی است. از نظر حقوق بین الملل نقض یک الزام بین المللی منجر به مسئولیت می شود و مسبب آن مجبور می شود تا تمامی نتایج آن را به عهده بگیرد و خسارات و غرامات ناشی از آنرا جبران نماید. بدیهی است که تهاجم عراق به ایران در 31 شهریور 1359 و حمله به کویت و اشغال این کشور در 2 اوت ،1990 یک تجاوز آشکار نسبت به اصل اساسی ممنوعیت کاربرد زور است که در بند 4 ماده 2 منشور سازمان ملل متحد آمده است.
 
 
این در حالی است که شورای امنیت در جنگ عراق علیه ایران بسیار متفاوت و مغایر با مسئولیت های خود عمل کرد. شورا در طول 7 سال اول جنگ حاضر نبود مسئول آغاز جنگ را معرفی کند و لذا بحثی از پرداخت غرامات و خسارات وارده نیز نبود. شورا فقط در قطعنامه 598 در پاراگراف 6 از دبیرکل سازمان ملل می خواهد که «با مشورت با ایران و عراق مسئله تفویض اختیار به یک هیئت بیطرف برای تحقیق راجع به مسئولیت جنگ را بررسی نموده و هر چه سریعتر به شورای امنیت» گزارش دهد. در بند 7 قطعنامه ضمن اشاره به عظمت خسارات وارده و نیاز به کوشش برای بازسازی با امدادهای بین المللی، هیچ مکانیزم خاص و الزام آوری را برای اجرای این موضوع تعیین نکرد.
 
 
اصولا تفویض مسئولیت شناسایی مسئول جنگ به هیئتی غیر از شورای امنیت خود جای بحث دارد. زیرا با توجه به تجارب گذشته و وظایف شورای امنیت، این شورا می توانست متجاوز را خود راسا شناسایی و معرفی کند. ارجاع معرفی مسئول جنگ احتمالا به خاطر آن است که شورا نمی خواهد یکی از دو کشور و در واقع عراق را مسئول جنگ معرفی کند و معرفی مسئول را مطابق با منافع کشورهای عضو بویژه 5 عضو دائمی شورای امنیت نمی بیند و بنابراین، از این کار طفره می رود. اختیاری که ماده 39 منشور برای احراز تهدید یا نقض صلح و انجام تجاوز به شورای امنیت داده قابل تفویض به هیچ هیئت یا کمیسیون دیگری نیست، زیرا هیچ هیئت داوری یا کمیسیون دارای آنچنان ظرفیت و توانی نیست که نسبت به چنین امر خطیری اظهار نظر نماید.
 
 
شناسائی مسئولیت عراق در جنگ با ایران
 
در تاریخ 9 دسامبر ،1991 درست سه هفته قبل از پایان دوره خدمت، خاویر پرز دکوئیار به عنوان دبیرکل سازمان ملل، او اگر نه مهمترین، دست کم یکی از مهمترین گزارش های دوران تصدی خویش را تسلیم شورای امنیت کرد. مبنای صلاحیت او برای تهیه این گزارش، بند 6 قطعنامه 598 شورای امنیت مصوبه 20 ژوئیه 1987 است. در پاراگراف های ،5 6 و 7 گزارش دبیرکل آمده است :
 
 
پاراگراف 5- آشکار است که جنگ بین ایران و عراق که طی چندین سال ادامه یافت، با نقض حقوق بین الملل آغاز شد. موارد نقض حقوق بین الملل نیز به مسئولیت آغاز درگیری که مسئله اصلی در بند 6 (قطعنامه 598) است، منجر می شود. آن بخش از حقوق بین الملل که زیرپا گذاشته شد و باید در متن بند 6 مورد عنایت خاص جامعه بین المللی باشد کاربرد غیر قانونی زور و بی توجهی به تمامیت ارضی یک دولت عضو است. مسلما در جریان این جنگ، موارد عمده نقض قواعد مختلف حقوق بشردوستانه بین المللی صورت گرفته است.
 
 
پاراگراف 6- پاسخ عراق به نامه 14 اوت 1991 من پاسخی ماهوی نیست. بنابراین، خود را ملزم می بینم که به توضیحات قبلی ارائه شده از سوی عراق اتکا کنم. واقعیت این است که این توضیحات برای جامعه بین المللی کافی یا قابل قبول به نظر نمی رسد. براین اساس، برجسته ترین رویداد در بین موارد نقض اشاره شده در بند 5 این گزارش «حمله روز 22 سپتامبر 1980 علیه ایران» است که بر اساس منشور ملل متحد و هرگونه قواعد و اصول شناخته شده بین المللی و با اصول اخلاق بین المللی نمی توان آن را موجه دانست و متضمن مسئولیت آغاز جنگ است.
 
 
پاراگراف 7 - حتی اگر پیش از آغاز جنگ نیز ایران به خاک عراق دست اندازی کرده باشد، چنین دست اندازی هایی «تجاوز عراق به ایران» را که اشغال مستمر خاک ایران از سوی عراق را در طول درگیری به دنبال داشت و با نقض ممنوعیت کاربرد زور، یعنی یکی از قواعد آمره صورت گرفت توجیه نمی کند.
 
 
اهمیت گزارش دبیرکل مبنی بر متجاوز و مسئول شناختن عراق زمان صدام حسین در جنگ علیه ایران، در پیام بنیادی و ناگفته ای است که برای کل جامعه جهانی در بر دارد. این پیام به نقش سازمان ملل در ترویج حاکمیت قانون باز می گردد. 12 سال پس از تجاوز عراق به ایران و 16 ماه پس از تجاوز عراق به کویت، دبیرکل سرانجام همان چیزی را اعلام می کند که باید شورای امنیت سازمان ملل بلافاصله پس از تجاوز عراق به ایران اعلام می کرد. از نقطه نظر حقوقی هیچ چیز قصور آشکار شورای امنیت از اقدام قاطع در برابر یک تجاوز آشکار را موجه نمی سازد. بر اساس ماده 24 منشور، شورای امنیت مسئولیت اصلی حفظ صلح و امنیت بین المللی را بر عهده دارد. اگر شورای امنیت همان ابتدا عراق را مسئول جنگ می شناخت قطعا جنگ تا 8 سال به درازا نمی کشید و قریب نیم میلیون نفر کشته و میلیاردها دلار خسارات مادی بر جای نمی گذاشت و احیانا عراق جرئت نمی کرد دو سال بعد کشور کوچک همسایه خود، کویت را مورد تهاجم قرار دهد و منطقه را در یک بحران بزرگ بین المللی فرو ببرد.
 
 
*کارشناس وزارت امورخارجه
 
پی نوشت: گزارش فوق چکیده ای است بسیار فشرده از تز دکترای آقای سعید خالوزاده تحت عنوان «نقش شورای امنیت سازمان ملل متحد به هنگام منازعات ایران - عراق (1988-1980) و عراق - کویت (1991-1990) : یک تجزیه و تحلیل تطبیقی» در 626 صفحه که در تاریخ 6 دسامبر 2002 در دانشگاه پاریس 10 فرانسه دفاع شده و بالاترین رتبه دانشگاهی که در فرانسه وجود دارد بهمراه اعلام تبریکات ویژه از سوی هیئت ژوری را بدست آورده است.
 
 
 
 
 
/29
کد خبر 175806

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین