دختر دیپلمات قبل از انقلاب 44 سال در جستوجوی شوهر گمشده
روزنامه ایران نوشت: دختر یک دیپلمات بلندپایه قبل از انقلاب که با مهریه 100 هزار تومان پای سفره عقد نشسته بود، وقتی پس از 44 سال جستوجو از یافتن همسرش ناامید شد، از اروپا به تهران آمد و درخواست طلاق داد.
چندی قبل زن 65 سالهای به نام «مرضیه» عصا به دست مقابل قاضی محسن خدایی، رئیس شعبه 264 دادگاه خانواده روی صندلی نشست.
دقایقی بعد او در حالی که چشمهایش را به زمین دوخته بود، درباره علت ارائه دادخواستش گفت: دختر نوجوانی بودم که پدرم به عنوان سفیر راهی اروپای شرقی شد. حدود دو ماه بعد هم من و مادرم پس از فراهم شدن مقدمات سفر، به پدر ملحق شدیم. چند سال بعد در یک مهمانی با مردی آشنا شدم که 20 سال از خودم بزرگتر بود. او مدیرعامل یک شرکت در ایران بود که برای مأموریت به اروپا سفر کرده و با پدرم نیز ملاقاتهایی داشت. چندی بعد بهمن پس از بازگشت به ایران، پیشنهاد ازدواج داد و در پی هماهنگی با پدرم در جریان سفر به ایران همراه خانوادهاش به خواستگاریام آمد. خانوادهام نیز به دلیل اینکه او از خانواده اشرافی و سیاستمداری بود، به رغم تفاوت سنی زیادمان با این ازدواج موافقت کردند. بعد هم با مهریه 100 هزار تومان پای سفره عقد نشستم. پس از فارغالتحصیلی در دانشگاه زندگی مشترکمان را در ایران شروع کردیم. سال اول زندگی بسیار خوب و راحتی داشتیم، اما از سال بعد کمکم متوجه تغییر رفتار و اخلاق بهمن شدم. او برخی شبها به خانه نمیآمد و یا نیمههای شب در حالت غیرعادی برمیگشت. وقتی هم از او در اینباره سؤال میکردم، ناسزا میگفت و توهین میکرد. بعضی اوقات هم کتکم میزد تا اینکه یکی از دوستان خانوادگی به من اطلاع داد همسرم برای خوشگذرانی به مهمانیهای شبانه میرود و مبالغ قابل توجهی نیز قمار میکند و میبازد. وقتی به صحت این موضوع پی بردم، از همسرم توضیح خواستم، اما او به جای پاسخ قانعکننده، با پرخاشگری کتکم زد. با این حال به خاطر فرزندی که در راه داشتم، تمام سختیها را تحمل کردم و در اینباره چیزی به پدرم نگفتم. پس از تولد نخستین دخترمان - نازنین - امیدوار بودم اوضاع زندگیمان بهتر شود. اما افسوس که هیچ تغییری در رفتار و اخلاق شوهرم بهوجود نیامد. این در حالی بود که پس از سه سال دومین دخترمان هم به دنیا آمد. مدت کوتاهی پس از به دنیا آمدن نسترن، همسرم بهطور عجیبی ناپدید شد و مرا با دو دختر خردسال تنها گذاشت و رفت. سرانجام چند ماه بعد یکی از دوستان پدرم خبر آورد که بهمن در پاریس با یک زن فرانسوی زندگی میکند. پدرم نیز از دوستانش برای بازگرداندن او به خانه کمک گرفت، ولی موفق نشد. پس از مدتی اطلاع یافتم او به کانادا رفته است. به همین خاطر همراه دخترانم به تورنتو رفته به جستوجویش پرداختم، اما به نتیجهای نرسیدم. در همان ایام پدر و مادرم بر اثر سانحهای در اروپا فوت کردند و ما تنها ماندیم. طی 44 سال گذشته، جستوجوهای فراوانی در ایران و چند کشور خارجی به عمل آوردیم تا شاید روزی شوهرم پیدا شود، اما افسوس که هیچ خبری از او نیست. حالا هم سالها است در اروپا زندگی میکنیم. دخترانم را بدون سرپرست بزرگ کردم و آنها را به دانشگاه فرستادم و در حال حاضر یکی از دخترانم ازدواج کرده و به خانه بخت رفته است. با این حال آنها همچنان چشمانتظار دیدار پدرشان ماندند، اما او هرگز نیامد. خانوادهاش نیز از سرنوشت بهمن ابراز بیاطلاعی میکنند. حالا از این همه سرگردانی خسته شده و برای طلاق غیابی از اروپا به تهران آمدم تا تکلیفم را روشن کنم. قاضی دادگاه پس از شنیدن این شکایت از سازمان ثبت احوال و سایر دستگاهها خواست آخرین اطلاعات مربوط به مرد ناپدید را در اختیار دادگاه قرار دهند تا پس از بررسیهای لازم در اینباره تصمیم گرفته شود.
چندی قبل زن 65 سالهای به نام «مرضیه» عصا به دست مقابل قاضی محسن خدایی، رئیس شعبه 264 دادگاه خانواده روی صندلی نشست.
دقایقی بعد او در حالی که چشمهایش را به زمین دوخته بود، درباره علت ارائه دادخواستش گفت: دختر نوجوانی بودم که پدرم به عنوان سفیر راهی اروپای شرقی شد. حدود دو ماه بعد هم من و مادرم پس از فراهم شدن مقدمات سفر، به پدر ملحق شدیم. چند سال بعد در یک مهمانی با مردی آشنا شدم که 20 سال از خودم بزرگتر بود. او مدیرعامل یک شرکت در ایران بود که برای مأموریت به اروپا سفر کرده و با پدرم نیز ملاقاتهایی داشت. چندی بعد بهمن پس از بازگشت به ایران، پیشنهاد ازدواج داد و در پی هماهنگی با پدرم در جریان سفر به ایران همراه خانوادهاش به خواستگاریام آمد. خانوادهام نیز به دلیل اینکه او از خانواده اشرافی و سیاستمداری بود، به رغم تفاوت سنی زیادمان با این ازدواج موافقت کردند. بعد هم با مهریه 100 هزار تومان پای سفره عقد نشستم. پس از فارغالتحصیلی در دانشگاه زندگی مشترکمان را در ایران شروع کردیم. سال اول زندگی بسیار خوب و راحتی داشتیم، اما از سال بعد کمکم متوجه تغییر رفتار و اخلاق بهمن شدم. او برخی شبها به خانه نمیآمد و یا نیمههای شب در حالت غیرعادی برمیگشت. وقتی هم از او در اینباره سؤال میکردم، ناسزا میگفت و توهین میکرد. بعضی اوقات هم کتکم میزد تا اینکه یکی از دوستان خانوادگی به من اطلاع داد همسرم برای خوشگذرانی به مهمانیهای شبانه میرود و مبالغ قابل توجهی نیز قمار میکند و میبازد. وقتی به صحت این موضوع پی بردم، از همسرم توضیح خواستم، اما او به جای پاسخ قانعکننده، با پرخاشگری کتکم زد. با این حال به خاطر فرزندی که در راه داشتم، تمام سختیها را تحمل کردم و در اینباره چیزی به پدرم نگفتم. پس از تولد نخستین دخترمان - نازنین - امیدوار بودم اوضاع زندگیمان بهتر شود. اما افسوس که هیچ تغییری در رفتار و اخلاق شوهرم بهوجود نیامد. این در حالی بود که پس از سه سال دومین دخترمان هم به دنیا آمد. مدت کوتاهی پس از به دنیا آمدن نسترن، همسرم بهطور عجیبی ناپدید شد و مرا با دو دختر خردسال تنها گذاشت و رفت. سرانجام چند ماه بعد یکی از دوستان پدرم خبر آورد که بهمن در پاریس با یک زن فرانسوی زندگی میکند. پدرم نیز از دوستانش برای بازگرداندن او به خانه کمک گرفت، ولی موفق نشد. پس از مدتی اطلاع یافتم او به کانادا رفته است. به همین خاطر همراه دخترانم به تورنتو رفته به جستوجویش پرداختم، اما به نتیجهای نرسیدم. در همان ایام پدر و مادرم بر اثر سانحهای در اروپا فوت کردند و ما تنها ماندیم. طی 44 سال گذشته، جستوجوهای فراوانی در ایران و چند کشور خارجی به عمل آوردیم تا شاید روزی شوهرم پیدا شود، اما افسوس که هیچ خبری از او نیست. حالا هم سالها است در اروپا زندگی میکنیم. دخترانم را بدون سرپرست بزرگ کردم و آنها را به دانشگاه فرستادم و در حال حاضر یکی از دخترانم ازدواج کرده و به خانه بخت رفته است. با این حال آنها همچنان چشمانتظار دیدار پدرشان ماندند، اما او هرگز نیامد. خانوادهاش نیز از سرنوشت بهمن ابراز بیاطلاعی میکنند. حالا از این همه سرگردانی خسته شده و برای طلاق غیابی از اروپا به تهران آمدم تا تکلیفم را روشن کنم. قاضی دادگاه پس از شنیدن این شکایت از سازمان ثبت احوال و سایر دستگاهها خواست آخرین اطلاعات مربوط به مرد ناپدید را در اختیار دادگاه قرار دهند تا پس از بررسیهای لازم در اینباره تصمیم گرفته شود.
خواستگار شکستخورده دختر مورد علاقهاش را کشت
روزنامه ایران نوشت: پسر جوان پس از ناکامی در ازدواج با دختر عمهاش نقشه قتل او را طراحی و اجرا کرد.
اواخر شهریور امسال کارآگاهان پلیس آگاهی استان فارس از کشف جسد دختر جوانی باخبر شدند. تیم جنایی پس از حضور در محل دریافتند دختر ناشناس با شلیک گلوله به قتل رسیده است. از سوی دیگر سرقت نشدن طلاهای قربانی، حکایت از قتل باانگیزه انتقام داشت. پس از تحقیقات مقدماتی جسد به پزشکی قانونی منتقل شد و کارآگاهان با بررسی پرونده افراد گمشده هویت مقتول سمیرا را شناسایی کردند.
کارآگاهان در گام بعدی چند مظنون را در این رابطه شناسایی و دستگیر کردند اما بازجویی از آنها به نتیجه نرسید. کارآگاهان در شاخه دیگر، تحقیقات را روی بستگان «سمیرا» متمرکز کردند تا اینکه به پسر داییاش مشکوک شدند. پسر جوان پس از دستگیری منکر هرگونه اطلاع از قتل شد اما وقتی کارآگاهان از ارتباط پنهانی – میثم – مظنون اصلی جنایت با مقتول باخبر شدند به بازجوییها ادامه دادند تا اینکه او لب به اعتراف گشود و جزئیات قتل دختر عمهاش را فاش کرد. عامل جنایت به مأموران گفت: از چندی قبل با «سمیرا» ارتباط داشته و قرار بود با هم ازدواج کنیم اما در ادامه او منصرف شد. به همین خاطر از شدت ناراحتی با کمک یکی از دوستانم اسلحهای تهیه کرده و نقشه قتل را اجرا کردیم. به دنبال این اعترافها، کارآگاهان همدست پسر جنایتکار را نیز شناسایی و دستگیر کردند. متهمان پس از اعتراف به قتل و بازسازی صحنه جنایت با قرار قانونی روانه زندان شدند.
اواخر شهریور امسال کارآگاهان پلیس آگاهی استان فارس از کشف جسد دختر جوانی باخبر شدند. تیم جنایی پس از حضور در محل دریافتند دختر ناشناس با شلیک گلوله به قتل رسیده است. از سوی دیگر سرقت نشدن طلاهای قربانی، حکایت از قتل باانگیزه انتقام داشت. پس از تحقیقات مقدماتی جسد به پزشکی قانونی منتقل شد و کارآگاهان با بررسی پرونده افراد گمشده هویت مقتول سمیرا را شناسایی کردند.
کارآگاهان در گام بعدی چند مظنون را در این رابطه شناسایی و دستگیر کردند اما بازجویی از آنها به نتیجه نرسید. کارآگاهان در شاخه دیگر، تحقیقات را روی بستگان «سمیرا» متمرکز کردند تا اینکه به پسر داییاش مشکوک شدند. پسر جوان پس از دستگیری منکر هرگونه اطلاع از قتل شد اما وقتی کارآگاهان از ارتباط پنهانی – میثم – مظنون اصلی جنایت با مقتول باخبر شدند به بازجوییها ادامه دادند تا اینکه او لب به اعتراف گشود و جزئیات قتل دختر عمهاش را فاش کرد. عامل جنایت به مأموران گفت: از چندی قبل با «سمیرا» ارتباط داشته و قرار بود با هم ازدواج کنیم اما در ادامه او منصرف شد. به همین خاطر از شدت ناراحتی با کمک یکی از دوستانم اسلحهای تهیه کرده و نقشه قتل را اجرا کردیم. به دنبال این اعترافها، کارآگاهان همدست پسر جنایتکار را نیز شناسایی و دستگیر کردند. متهمان پس از اعتراف به قتل و بازسازی صحنه جنایت با قرار قانونی روانه زندان شدند.
مرد از ترس "جنگیر" روانه دادگاه شد
فارس نوشت: مردی در دادگاه خانواده گفت: همسرم دائم به دنبال فالگیرها و جنگیرهاست و آنها را زمانی که من نیستم به خانه دعوت میکند و من دائم در گوشههای خانه دعا و جادو پیدا کرده و حتی در بالشم نیز دعا جاسازی کرده بود.
مردی با مراجعه به دادگاه خانواده 2 (ونک) دادخواست تمکین زن خود را به قاضی سید مهدی مطلبی رئیس شعبه 269 این مجتمع قاضی خانواده ارائه کرد. مرد در برابر قاضی این پرونده با بیان اینکه هر بار که از خانه به مدت 14 رو به مأموریت میروم، همسرم فاگیر و دعانویس به خانه میآورد، اظهار داشت: حدود 10 سال از زندگی مشترکمان میگذرد و طی این سالها، یک بار هم از زنم ایراد نگرفتم ولی دیگر تحمل ندارم. وی در ادامه با اشاره به اینکه من در یک شرکت نفتی کار میکنم، افزود: وضع مالی خوبی دارم و همسرم باید با من به بوشهر آمده و در کنارم زندگی کند، چرا که در آنجا خانه مناسب تهیه کردهام.
زن در دادگاه خانواده با بیان اینکه شوهرم تلفن و مکالمههای مرا کنترل میکند، گفت: شوهرم به من شک دارد و بهانه بیمورد میآورد، در حقیقت هر چیزی که او میگوید قبول ندارم و بر نمیگردم. وی در ادامه با بیان اینکه شوهرم از ابتدا در تهران زندگی کرده و کار مناسبی داشت ولی در حال حاضر میخواهد همراه او به بوشهر بروم، عنوان کرد: حاضر نیستم در کنارش در بوشهر زندگی کنم، در واقع اگر در تهران خانه بگیرد زندگی میکنم.
زن در ادامه با اشاره به اینکه 2 ماه است که خانه را ترک کردم ولی شوهرم برای احوالپرسی از فرزندم یک تماس کوتاه هم نگرفته است، افزود: شوهرم بی احساس است و تنها به خود و شغل خود فکر میکند. وی در برابر قاضی این شعبه ادامه داد: شوهرم دائم مرا مورد ضرب و شتم قرار میدهد به شکلی که همیشه از کتکهای او از دماغم خون میآید تا او لذت ببرد، در حقیقت او اصلاً مفهوم زندگی را نمیداند.
مرد در برابر قاضی مطلبی با بیان اینکه 14 روزی که در بوشهر هستم، خانهام در اختیار همسرم است، اظهار داشت: همسرم دائم به فکر دعا و جادو است و من هر بار در گوشههای خانه دعا پیدا میکنم. وی با اشاره به اینکه حتی در بالشم نیز دعا پیدا کردم، گفت: به دلیل اینکه همسرم دائم به دنبال جادو کردن است اعتمادم نسبت به او سلب شده و می خواهم او را محدود کنم.
مرد در دادگاه خانواده بیان کرد: حتی همسرم در خانه جنگیر نیز آورده است و دیگر مجبورم که همسرم را محدود کنم و در حال حاضر که 2 ماه مرا ترک کرده، بخواهم که بازگشته و تمکین کند. وی ادامه داد: من به هیچ وجه همسرم را کتک نزدم و او را محدود نکردم و مکالمههای تلفنش را کنترل نکردم، در واقع گفته های همسرم برای توجیه کردن خود است.
زن در دادگاه در برابر قاضی شعبه با بیان اینکه آثار جرح از سوی شوهرم را پدر و مادرم روی بدنم دیدند و میتوانند شهادت بدهند، گفت: وقتی شوهرم در تهران مرا از خانه بیرون میکند، چه تضمینی است که در آینده و در شهرستان این کار را نکند. وی با بیان اینکه من در شهرستان دور از خانوادهام بوده و پشتیبان ندارم، افزود: شوهرم قفل درهای خانه را عوض کرده و اگر میخواست که من بر گردم اینکار را نمیکرد.
مرد در برابر قاضی مطلبی با بیان اینکه قفل خانه را عوض نکردم و همه حرفهای همسرم دروغ محض است، عنوان کرد: من میخواهم فرزندم را ببینم ولی همسرم مانع است. وی ادامه داد: نفقه فرزندم را میدهم و تنها میخواهم همسرم دست از دعانویسی و دروغ گفتن بردارد و تمکین کرده و با من به بوشهر بیاید چرا که من در بوشهر شاغل هستم و نمیتوانم کارم را رها کنم.
زن در مقابل قاضی این پرونده بیان کرد: شوهرم یک ازدواج ناموفق داشته و به دلیل ضرب و شتم توسط شوهرم، جدا شده است. وی ادامه داد: تا زمانی که شوهرم خانهای مستقل در تهران تهیه نکند و حاضر به ادامه زندگی در تهران نباشد، من کوتاه نیامد و همچنان جدا زندگی می کنم.
مرد در دادگاه خانواده اظهار داشت: آنقدر به همسرم اعتماد داشتم که رمز بانکی من هم دست او بود ولی او قدر مرا نمی داند و تمکین نمیکند. وی ادامه داد: می خواهم فرزندم را ببینم و هفتهای یک بار به ملاقاتش بیایم، بنابراین یک روز در هفته را مشخص کنید تا به راحتی به دیدن فرزندم آمده و خرجی او را تأمین کنم.
قاضی مطلبی رئیس شعبه 269 این مجتمع قضایی خانواده ونک خطاب به مرد، گفت: فالگیری کلاهبرداری و همه دروغ است، بنابراین به این موضوع فکر نکن. وی ادامه داد: هفتهای یک بار، در پنج شنبهها میتوانی فرزندت را ملاقات کنی و با این اوصاف باز هم باید جدا از هم زندگی کنید تا مددکاری و تحقیقات محلی برای اثبات رفتار و تعویض قفل مشخص شود. قاضی مطلبی با اشاره به اینکه به نفع هر دوی شما است که در تحقیقات محلی حضور داشته باشید، افزود: صورتجلسه آماده است و پرونده به مددکاری فرستاده میشود.
مردی با مراجعه به دادگاه خانواده 2 (ونک) دادخواست تمکین زن خود را به قاضی سید مهدی مطلبی رئیس شعبه 269 این مجتمع قاضی خانواده ارائه کرد. مرد در برابر قاضی این پرونده با بیان اینکه هر بار که از خانه به مدت 14 رو به مأموریت میروم، همسرم فاگیر و دعانویس به خانه میآورد، اظهار داشت: حدود 10 سال از زندگی مشترکمان میگذرد و طی این سالها، یک بار هم از زنم ایراد نگرفتم ولی دیگر تحمل ندارم. وی در ادامه با اشاره به اینکه من در یک شرکت نفتی کار میکنم، افزود: وضع مالی خوبی دارم و همسرم باید با من به بوشهر آمده و در کنارم زندگی کند، چرا که در آنجا خانه مناسب تهیه کردهام.
زن در دادگاه خانواده با بیان اینکه شوهرم تلفن و مکالمههای مرا کنترل میکند، گفت: شوهرم به من شک دارد و بهانه بیمورد میآورد، در حقیقت هر چیزی که او میگوید قبول ندارم و بر نمیگردم. وی در ادامه با بیان اینکه شوهرم از ابتدا در تهران زندگی کرده و کار مناسبی داشت ولی در حال حاضر میخواهد همراه او به بوشهر بروم، عنوان کرد: حاضر نیستم در کنارش در بوشهر زندگی کنم، در واقع اگر در تهران خانه بگیرد زندگی میکنم.
زن در ادامه با اشاره به اینکه 2 ماه است که خانه را ترک کردم ولی شوهرم برای احوالپرسی از فرزندم یک تماس کوتاه هم نگرفته است، افزود: شوهرم بی احساس است و تنها به خود و شغل خود فکر میکند. وی در برابر قاضی این شعبه ادامه داد: شوهرم دائم مرا مورد ضرب و شتم قرار میدهد به شکلی که همیشه از کتکهای او از دماغم خون میآید تا او لذت ببرد، در حقیقت او اصلاً مفهوم زندگی را نمیداند.
مرد در برابر قاضی مطلبی با بیان اینکه 14 روزی که در بوشهر هستم، خانهام در اختیار همسرم است، اظهار داشت: همسرم دائم به فکر دعا و جادو است و من هر بار در گوشههای خانه دعا پیدا میکنم. وی با اشاره به اینکه حتی در بالشم نیز دعا پیدا کردم، گفت: به دلیل اینکه همسرم دائم به دنبال جادو کردن است اعتمادم نسبت به او سلب شده و می خواهم او را محدود کنم.
مرد در دادگاه خانواده بیان کرد: حتی همسرم در خانه جنگیر نیز آورده است و دیگر مجبورم که همسرم را محدود کنم و در حال حاضر که 2 ماه مرا ترک کرده، بخواهم که بازگشته و تمکین کند. وی ادامه داد: من به هیچ وجه همسرم را کتک نزدم و او را محدود نکردم و مکالمههای تلفنش را کنترل نکردم، در واقع گفته های همسرم برای توجیه کردن خود است.
زن در دادگاه در برابر قاضی شعبه با بیان اینکه آثار جرح از سوی شوهرم را پدر و مادرم روی بدنم دیدند و میتوانند شهادت بدهند، گفت: وقتی شوهرم در تهران مرا از خانه بیرون میکند، چه تضمینی است که در آینده و در شهرستان این کار را نکند. وی با بیان اینکه من در شهرستان دور از خانوادهام بوده و پشتیبان ندارم، افزود: شوهرم قفل درهای خانه را عوض کرده و اگر میخواست که من بر گردم اینکار را نمیکرد.
مرد در برابر قاضی مطلبی با بیان اینکه قفل خانه را عوض نکردم و همه حرفهای همسرم دروغ محض است، عنوان کرد: من میخواهم فرزندم را ببینم ولی همسرم مانع است. وی ادامه داد: نفقه فرزندم را میدهم و تنها میخواهم همسرم دست از دعانویسی و دروغ گفتن بردارد و تمکین کرده و با من به بوشهر بیاید چرا که من در بوشهر شاغل هستم و نمیتوانم کارم را رها کنم.
زن در مقابل قاضی این پرونده بیان کرد: شوهرم یک ازدواج ناموفق داشته و به دلیل ضرب و شتم توسط شوهرم، جدا شده است. وی ادامه داد: تا زمانی که شوهرم خانهای مستقل در تهران تهیه نکند و حاضر به ادامه زندگی در تهران نباشد، من کوتاه نیامد و همچنان جدا زندگی می کنم.
مرد در دادگاه خانواده اظهار داشت: آنقدر به همسرم اعتماد داشتم که رمز بانکی من هم دست او بود ولی او قدر مرا نمی داند و تمکین نمیکند. وی ادامه داد: می خواهم فرزندم را ببینم و هفتهای یک بار به ملاقاتش بیایم، بنابراین یک روز در هفته را مشخص کنید تا به راحتی به دیدن فرزندم آمده و خرجی او را تأمین کنم.
قاضی مطلبی رئیس شعبه 269 این مجتمع قضایی خانواده ونک خطاب به مرد، گفت: فالگیری کلاهبرداری و همه دروغ است، بنابراین به این موضوع فکر نکن. وی ادامه داد: هفتهای یک بار، در پنج شنبهها میتوانی فرزندت را ملاقات کنی و با این اوصاف باز هم باید جدا از هم زندگی کنید تا مددکاری و تحقیقات محلی برای اثبات رفتار و تعویض قفل مشخص شود. قاضی مطلبی با اشاره به اینکه به نفع هر دوی شما است که در تحقیقات محلی حضور داشته باشید، افزود: صورتجلسه آماده است و پرونده به مددکاری فرستاده میشود.
زن با تعویض قفل "در" اجازه ورود به مرد را نمیداد
فارس نوشت: مرد در دادگاه خانواده گفت: من در خانهای که به نام خودم است حق زندگی کردن ندارم چرا که همسرم قفل "در" را عوض کرده و مرا رها کرده است.
زنی با مراجعه به دادگاه خانواده 2 (ونک) دادخواست طلاق خود را به قاضی حسن عموزادی رئیس شعبه 268 این مجتمع قضایی خانواده ارائه کرد. این زن در برابر قاضی این شعبه با بیان اینکه شوهرم مرا بسیار اذیت کرده و باید از او جدا شوم، گفت: من به دلیل گرفتن طلاق یک سال است که کارم را رها کردم. وی ادامه داد: شوهرم دائم دروغ میگوید چرا که مدعی است که من او را از خانه بیرون کردم و قفل در خانه را تعویض کردم، ولی به این شکل نبوده و تمام حرفهایش دروغ است.
مرد در دادگاه خانواده ونک حضور داشت و با بیان اینکه همسرم خودخواه است، گفت: حاضر به جدا شدن نیستم و همسرم باید از درخواستش منصرف شود.
زن بار دیگر در برابر قاضی این پرونده بیان کرد: حدود 10 سال از زندگی مشترکمان میگذرد و تمام این سالها به خاطر فرزندم، توانستم شوهرم را تحمل کنم. وی ادامه داد: من به اصفهان رفتم و بعد از گذشت یک هفته که بازگشتم، شوهرم در خانه نبود و مدعی شد که من او را از خانه بیرون کردم. زن در مقابل قاضی این شعبه گفت: خانهای که داریم 3 دانگش به نام من بود ولی همسایهها با فروشنده و شوهرم دست به یکی کردند و خانه را 6 دانگ به نام شوهرم کردند.
مرد در ادامه با بیان اینکه همسرم دروغ می گوید، اظهار داشت: همسرم تمکین نمیکند و مرا آزار داده و قفل خانه را تعویض کرده است و نمیگذارد حتی من در خانه بروم، با اینکه خانه به نام من است ولی من حق زندگی در آن را ندارم.
زن در ادامه بیان کرد: تا روز جشن نخستین روز مدرسه فرزندم به خودم قول دادم که اگر شوهرم به ملاقات ما آمد، همه چیز را فراموش کرده و با او زندگی کنم ولی او حاضر به اینکار نشد و من از آن روز نفقه فرزندم را خواهان شدم. وی در انتها در برابر قاضی عموزادی افزود: باید از شوهرم جدا شوم چرا که او بسیار مرا آزار میدهد و ما از نظر اخلاقی با یکدیگر همخوانی نداشته و شوهرم، فرزندم را درک نمیکند.
قاضی این شعبه بعد از شنیدن اظهارات طرفین، صورتجلسه را آماده کرده و رسیدگی به پرونده را به روزی دیگر موکول کرد.
زنی با مراجعه به دادگاه خانواده 2 (ونک) دادخواست طلاق خود را به قاضی حسن عموزادی رئیس شعبه 268 این مجتمع قضایی خانواده ارائه کرد. این زن در برابر قاضی این شعبه با بیان اینکه شوهرم مرا بسیار اذیت کرده و باید از او جدا شوم، گفت: من به دلیل گرفتن طلاق یک سال است که کارم را رها کردم. وی ادامه داد: شوهرم دائم دروغ میگوید چرا که مدعی است که من او را از خانه بیرون کردم و قفل در خانه را تعویض کردم، ولی به این شکل نبوده و تمام حرفهایش دروغ است.
مرد در دادگاه خانواده ونک حضور داشت و با بیان اینکه همسرم خودخواه است، گفت: حاضر به جدا شدن نیستم و همسرم باید از درخواستش منصرف شود.
زن بار دیگر در برابر قاضی این پرونده بیان کرد: حدود 10 سال از زندگی مشترکمان میگذرد و تمام این سالها به خاطر فرزندم، توانستم شوهرم را تحمل کنم. وی ادامه داد: من به اصفهان رفتم و بعد از گذشت یک هفته که بازگشتم، شوهرم در خانه نبود و مدعی شد که من او را از خانه بیرون کردم. زن در مقابل قاضی این شعبه گفت: خانهای که داریم 3 دانگش به نام من بود ولی همسایهها با فروشنده و شوهرم دست به یکی کردند و خانه را 6 دانگ به نام شوهرم کردند.
مرد در ادامه با بیان اینکه همسرم دروغ می گوید، اظهار داشت: همسرم تمکین نمیکند و مرا آزار داده و قفل خانه را تعویض کرده است و نمیگذارد حتی من در خانه بروم، با اینکه خانه به نام من است ولی من حق زندگی در آن را ندارم.
زن در ادامه بیان کرد: تا روز جشن نخستین روز مدرسه فرزندم به خودم قول دادم که اگر شوهرم به ملاقات ما آمد، همه چیز را فراموش کرده و با او زندگی کنم ولی او حاضر به اینکار نشد و من از آن روز نفقه فرزندم را خواهان شدم. وی در انتها در برابر قاضی عموزادی افزود: باید از شوهرم جدا شوم چرا که او بسیار مرا آزار میدهد و ما از نظر اخلاقی با یکدیگر همخوانی نداشته و شوهرم، فرزندم را درک نمیکند.
قاضی این شعبه بعد از شنیدن اظهارات طرفین، صورتجلسه را آماده کرده و رسیدگی به پرونده را به روزی دیگر موکول کرد.
نقص فنی در کامیون بنز، چهار قربانی گرفت/ واژگونی پژو 405 سه نفر را به کام مرگ برد
ایسنا نوشت: معاون عملیات پلیسراه کشور از واژگونی یک دستگاه کامیون بنز به علت نقص فنی و مرگ چهار نفر خبرداد.
سرهنگ صمد اسفندیاری با اعلام خبر واژگونی یک دستگاه کامیون بنز در کیلومتر 5 جاده فراشبند - فیروزآباد در استان فارس گفت: در این حادثه که در ساعت 13 روز گذشته به ماموران پلیس راه استان فارس اطلاع داده شده بود 4 نفر از سرنشینان کامیون بنز جان خود را از دست دادند. وی افزود: براساس بررسیهای صورت گرفته، کارشناسان تصادفات پلیسراه نقص فنی کامیون را علت این حادثه اعلام کردند.
اسفندیاری همچنین در ادامه با اشاره به واژگونی یک دستگاه خودرو سواری سمند در کیلومتر 7 بزرگراه کرج به قزوین گفت: در این حادثه که به علت تخطی از سرعت مطمئنه از جانب راننده سواری سمند رخ داد دو نفر کشته شدند. معاون عملیات پلیسراه کشور در ادامه با اشاره به واژگونی یک دستگاه خودرو سواری پژو 405 درکیلومتر 167 جاده یزد به طبس گفت: در این حادثه به علت عدم توجه به جلو از جانب راننده سواری پژو رخ داد سه نفر جان خود را از دست دادند.
وی با بیان اینکه 35 درصد از تصادفات روز گذشته را واژگونی به خود اختصاص داده است گفت: عدم توجه به جلو، تخطی از سرعت مطمئنه، انحراف به چپ، عدم رعایت حق تقدم، خستگی و خواب آلودگی در صدر علل بروز تصادفات قرار دارد.
سرهنگ صمد اسفندیاری با اعلام خبر واژگونی یک دستگاه کامیون بنز در کیلومتر 5 جاده فراشبند - فیروزآباد در استان فارس گفت: در این حادثه که در ساعت 13 روز گذشته به ماموران پلیس راه استان فارس اطلاع داده شده بود 4 نفر از سرنشینان کامیون بنز جان خود را از دست دادند. وی افزود: براساس بررسیهای صورت گرفته، کارشناسان تصادفات پلیسراه نقص فنی کامیون را علت این حادثه اعلام کردند.
اسفندیاری همچنین در ادامه با اشاره به واژگونی یک دستگاه خودرو سواری سمند در کیلومتر 7 بزرگراه کرج به قزوین گفت: در این حادثه که به علت تخطی از سرعت مطمئنه از جانب راننده سواری سمند رخ داد دو نفر کشته شدند. معاون عملیات پلیسراه کشور در ادامه با اشاره به واژگونی یک دستگاه خودرو سواری پژو 405 درکیلومتر 167 جاده یزد به طبس گفت: در این حادثه به علت عدم توجه به جلو از جانب راننده سواری پژو رخ داد سه نفر جان خود را از دست دادند.
وی با بیان اینکه 35 درصد از تصادفات روز گذشته را واژگونی به خود اختصاص داده است گفت: عدم توجه به جلو، تخطی از سرعت مطمئنه، انحراف به چپ، عدم رعایت حق تقدم، خستگی و خواب آلودگی در صدر علل بروز تصادفات قرار دارد.
زمین لرزه حوالی 'طرود' در استان سمنان را لرزاند
ایرنا نوشت: زمین لرزه ای به بزرگی 8/3 در مقیاس امواج درونی زمین (ریشتر) بامداد دوشنبه حوالی 'طرود' در استان سمنان را لرزاند. شبکه لرزه نگاری سمنان وابسته به موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران زمان این زمین لرزه را در ساعت سه و 32 دقیقه و 45 ثانیه بامداد دوشنبه اعلام کرد. این شبکه در گزارش خود مختصات جغرافیایی این زمین لرزه را 45/35 عرض شمالی و 43/54 طول شرقی اعلام کرده است. تاکنون گزارشی از خسارات و یا تلفات احتمالی این زمین لرزه دریافت نشده است.
56282
نظر شما