به بهانه پخش مستند «ایران؛ جنوب غربی» در خانه سینما
خبر: مستند «ایران؛ جنوب غربی» به کارگردانی محمدرضا فرطوسی و فیلمبرداری رضا عبیات شامگاه یکشنبه برای اولین بار در تالار سیف الله داد خانه سینما تهران به نمایش درآمد. پس از نمایش فیلم، جلسه پرسش و پاسخ با حضور کارگردان و فیلمبردار و جمعی از علاقمندان هنر و دوستداران محیط زیست برگزار شد. این اثر 52 دقیقهای حکایتگر زندگی خانوادهی فرحان سواری و دیگر ساکنان حاشیهی هورالعظیم در جنوب غربی ایران است که قسمت اعظم آنرا سازههای بشری از بین بردهاند. آقای فرطوسی از کمبود بودجه و امکانات و همچنین نبود منابع و رفرنس ها به زبان فارسی به جز اندک مقالاتی در این زمینه سخن به میان آورد. او که تاکنون چهار فیلم مستند در کارنامه اش دیده می شود همچنین به نگاه زیباشناسانه وی در پرداختن به این مستند اشاره کرد. رضا عبیات نیز این فیلم را یک فیلمی مدرن توصیف کرد.
برداشت اول : احساس غریبی است هنگامی که خاطراتی را پدر و مادر برای کسی تعریف بکنند و پس از مدتی آنها را روی پرده سینما ببیند؛ این گزاره عصاره ای از احساس من هنگام نمایش فیلم بود. احساس دوگانه ای بود هم لذت هم حسرت؛ لذت از غرق شدن در خاطرات کودکی که گویی بازگویی آنها بود و حسرت از این فاجعه زیست محیطی است که آب، ماهی، پرنده و زندگی «فرحان» و «ام امین» را در خود می بلعد. در عین مألوف بودن، تازگی قشنگی در خود داشت. به جرأت می توان گفت که پرداختن به این چنین موضوعی و منطقه ای فی نفسه مطلوب و تحسین برانگیز است.
برداشت دوم: شاید هرکسی به غیر از آقای فرطوسی این مستند را می پرداخت، به این خوبی از عهده آن برنمی آمد؛ زیراکه این شرایط ، محیط ، فضا و فرهنگ را شنیده، حس کرده، هضم کرده و زندگی کرده است. انتخاب شخصیت هایی همچون «علوان»، «جری» و «سیدعبدالله» و.. زیرکانه بوده؛ آنها بهترین گلچین برای بیان شخصیت فرد هورنشین هستند. فرطوسی با توجه به پیشینه ای که دارد شاخص های فرهنگی و هنری منطقه را به خوبی پرداخته است؛ شاخص اول، لهجه و گویش منحصر به فرد آن منطقه که خود منشأ لهجه ها و به عبارت دیگر این لهجه یک ثروت زبانی و یک خزانه واژگانی حایز اهمیت به شمار می آید. برای مثال در دیالوگی «ام امین» همسر فرحان در لابه لای سخنش از واژه نادر و تقریبا فراموش شده «مِلّیش» (یعنی چون که و معادل لأن) استفاده می کند و یا یکی از صیادان هور هنگامی که سوار تویوتای قرمز می شود در پاسخ به یکی از همشهریانش که از او می پرسد، به کجا می روید؟ می گوید: «لَلهور» (یعنی به هور می رویم و نکته جالب در فتح لـ جری است که در آغازین واژه است که مختص ساکنان آن منطقه است)؛ شاخص دوم، استفاده هنرمندانه کارگردان از صدای صیادان هور در مراحل فیلم است؛ ساکنان این منطقه به صدای خوش و طرب انگیز مشهورند و سرنخ بسیاری از خوانندگان عرب خوزستان را در هورالعظیم باید جستجو کرد. طبق شنیده ها خوانندگانی همچون «معلگ بن نعمیة»، «علیوی العبدالله»، «لعیبی العبدالحسن»، «خلیف بن غوینم»، «جبار بن سلیم» و «عودة الراشد» زمانی پرندگان هور را مشعوف می کردند.
موضوع: هورالعظیم؛ پناهگاه حیات وحش، محل ارتزاق کسان بسیار، بزرگترین تالاب داخلی ایران و تنها تالاب باقی مانده از تالاب های بین النهرین در آستانه نابودی کامل است. همسایگان هور مانند «الرفیع»، «الگبان» و «المصفاة» از یک سو و «الاعمی»، «المچریة» و «الکسر» از سویی دیگر و «الدبیة» کمی آن طرف تر در معرض خطر جدی قرار دارند که نیازمند عزمی جدی برای حمایت است. هورالعظیم که یک سوم در ایران و دو سوم آن در عراق واقع شده یکی از زیستگاههای حساس و مهم پرندگان مهاجر آبزی و بومی منطقه است و حواصیل، غاز پیشانی سفید، شغال، روباه، گربه جنگلی، سمور آبی، گراز، شیر بد و انواع ماهی کپور، حمور، شبوط، بنی، زوری، شوچی و حمری از جمله حیات وحش منحصر به فرد این تالاب هستند. بیشترین تعداد پرندههای در معرض خطر در این تالاب بهسر میبرند و این تالاب از نظر حجم و انواع پرنده نیز بسیار قابل توجه است. یکی از کارکردهای مهم تالاب، جلوگیری از طوفان شن و گرد و خاک است و خشک شدن هورالعظیم چه در ایران و چه در عراق میزان وقوع طوفان های شن را افزایش داده است و باعث شده استان خوزستان در سه سال اخیر با گرد و غبارهایی حدود 21 برابر استاندارد مواجه شود.
پیشنهاد: با عنایت به استقبال خوبی که از فیلم در عرصه بین الملل و سیل جوایزی که از جشنواره های خارجی کسب کرده و مهم تر از آن عدم ایستایی این فاجعه زیست محیطی که بسان خوره به جان هور افتاده؛ به نظر می رسد این موضوع با ابعاد متنوع تر و گزیده تر جای پرداختن بیشتری دارد و می توان به عنوان یک مستند سریالی روی آن بحث کرد.
4747
نظر شما