۰ نفر
۲۹ مهر ۱۳۹۰ - ۱۷:۰۳

یکی از رسانه‌ها، سفر اخیر رئیس‌ مجلس به اجلاس بین‌المجالس را به‌طور کامل بایکوت کرد و حتی یک خبر از 13 ملاقات مهم او و همچنین فعالیت‌های هیأت پارلمانی ایران انتشار نداد.

شنیدم به این علت بوده است که خبرنگار آن رسانه را همراه هیأت‌‌ نبرده‌اند زیرا با توجه به محدودیت تعداد خبرنگاران در هر سفر، این بار نوبت آن رسانه‌ نبوده است.
رسانه در مغرب زمین یعنی خاستگاه آن، در محتوا و تکنیک و فرم و انجام مأموریت به شکل حیرت آوری جلوتر از ماست و ای کاش، حال که متأسفانه از خلق یا بومی‌سازی بسیاری از پدید‌ها و پدیده‌های غربی عاجزیم لااقل کپی‌برداری دقیق و کامل از آنها می‌کردیم زیرا اگرچه کپی‌برداری در مرتبه‌ای بسیار نازلتر از خلق و بومی‌سازی قرار دارد اما قطعا والاتر و بالاتر از کپی کاریکاتوری، جهل مرکب، توهّم و روش‌های من‌در‌آوری است.

یکی از تفاوت‌های جدی آنها با ما درک دقیق از منفعت ملی و سلسله مراتب آن است. از منظر آنان، آزادی بیان (و به تبع آن: آزادی رسانه) اگرچه یکی از منافع ملی است اما وقتی در مقابل امینت ملی - که منفعتی مهمتر است - قرار می‌گیرد رنگ می‌بازد (رسانه‌های آمریکایی این امر را به کرات در جنگ‌های متعدد دولت آمریکا به نمایش گذاشته‌اند و سختگیری‌های پنتاگون در نحوه اطلاع‌رسانی را نه‌تنها نافی آزادی حرفه‌ای ندانسته‌اند بلکه آن را مقوم امنیت ملی قلمداد کرده‌اند. ضمناً همینجا و در داخل همین پرانتز یک تفاوت دیگر آنها با ما به اختصار اشاره می‌شود: منکر تفاوت در آزادی عمل آن رسانه‌ها با خودمان نیستم ولی قبول کنیم که آنها کنترل ظریف افکار عمومی و خفقان حاکم بر خود را «آزادی نمایی» می‌کنند و ما حتی اگر آزادی‌ای هم داشته باشیم مصرّیم که «خفقان‌نمایی» ‌کنیم)

هر یک از رسانه‌ها حق دارند به قوه یا قوایی انتقاد داشته باشند، حتی ممکن است به هر دلیلی از مسئولی خوششان نیاید و لذا خبر‌های او را نادیده بگذارند (البته اگرچه یک شهروند عادی می‌تواند چنین باشد اما رسانه نمی‌تواند از کسی خوشش نیاید و خبر‌های او را بایکوت کند) اما در هر صورت، وقتی منافع ملی به میان می‌آید باید بغض خود را وانهد. مثلاً اگر با رئیس‌جمهور اختلاف‌نظر دارد اما او در نیویورک، موفق عمل می‌کند و یا یک قدرت یا مسئول خارجی به او - که نماد ملت محسوب می‌شود - جسارت کند سکوت و بی‌اعتنایی رسانه علاوه بر آن که حیثیت و انصاف حرفه‌ای‌اش را زیر سؤال می‌برد نوعی بی‌غیر‌تی ملی محسوب می‌شود که آشکارا با منافع ملی در تضاد است.

در این باره، موارد زیر قابل تأمل‌اند:
1) یکی دیگر از تفاوت‌های ما و آنها، کج‌فهمی آیین حرفه‌ای است. مثلاً شنیده‌ایم که رسانه باید تعصب داشته باشد ولی چون درک و دریافت دقیقی از این موضوع و دامنه و مصادیق آن نداریم به بیراهه می‌رویم. تعصب و غیرت رسانه، به تولیدات خود و دفاع از خبرنگاران و راز‌داری نسبت به منابع است نه چنین واکنش‌هایی. یعنی اگر رسانه‌‌ای، تولید دقیق همکار خود را به صرف فشار فرد یا دستگاهی بی‌اثر کند، یا به مطلب سرقت شده از خود واکنشی نشان ندهد، یا با وجود قولی که به منبع خود داده است هویت او را نزد این و آن فاش سازد، یا وقتی که یک نهاد پلیسی یا قضایی یا امنیتی به حق یا به ناحق با همکار او برخورد می‌کند ککش نگزد، یا به فکر معیشت و رشد و ارتقای همکاران خود نباشد، آن وقت است که تعصب حرفه‌ای ندارد نه آنکه مثل بعضی از گروه‌های سیاسی، سهم‌خواهی بی‌مبنا را مصداق حرفه‌ای‌گری به شمار آورد.

2) گیریم که تعصب رسانه‌ای همین است که عمل فرموده‌اند. آیا در شرایطی که آمریکایی‌ها داستان جدیدی برای ما درست کرده‌اند، در شرایطی که حلقه تحریم‌ها هر دم تنگ‌تر می‌شود، در شرایطی که گزارش دیده‌بان حقوق بشر با آن ادعا‌ها و ادبیات تند منتشر شده است، در شرایطی که گفته می‌شود گزارش نوامبر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی مخاطره‌آفرین است، در شرایطی که می‌گویند ایران به‌طور کامل محاصره و بایکوت شده است و هیچ مسئول خارجی‌ با طرف ایرانی مذاکره نمی‌کند آیا انتشار این ملاقات‌ها، حتی اگر کاملاً تشریفاتی باشد، به باز کردن فضای بیرونی و ضمناً تزریق روحیه به مردم نمی‌انجامد؟ هرچند با یک استعلام غیر‌رسمی از دستگاه دیپلماسی کشور یا کارشناسان می‌توان فهمید که این دیدار‌ها تشریفاتی نبوده و بلکه کار‌ساز بوده است.
یک رسانه شاید بتواند سخنرانی مهم داخلی یک مقام مسئول را به دلیل حسادت یا بغضی که دارد نادیده بگذارد و یا بسته به برداشت خود از ارزش‌های خبری، اجلاس یک حزب را پوشش ندهد اما این کار او فقط از زاویه حرفه‌ای قابل توجیه نیست ولی وقتی یک موضوع ملی را بایکوت می‌کند عملاً منافع ملی را  نیز زیر پا گذاشته است.

3) خدا کند انگیزه اصلی چنین بایکوتی همان لجبازی یاد شده باشد زیرا نهایتاً یک سهم‌خواهی غیر‌منطقی و یک کج‌فهمی از مفهوم تعصب حرفه‌ای و یک نا آگاهی نسبت به مراتب منافع ملی و یک واکنش کودکانه است. در آن صورت چاره کار نیز در دسترس است. به این رهنمون می‌شویم که وقتی می‌خواهیم فرمان رسانه‌های مهم را دست افراد بدهیم آنان را نسبت به این مقدمات توجیه کنیم و یا تا نقیصه احساس‌زدگی، گروکشی، جنجال، جاه‌طلبی، شهرت جویی  و در یک کلام کم‌تجربگی آنان مرتفع نشده است آنها را در موقعیت‌های حساس نگماریم. اما اگر این بایکوت، دستور سازما‌نی یک گروه یا جبهه باشد خطر بزرگتری فراروی کشور است که بزرگان قوم باید چاره‌ای بیندیشند.

کد خبر 179502

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 6
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۱۸:۳۹ - ۱۳۹۰/۰۷/۲۹
    3 0
    آن که خواب است را می توان بیدار کرد اما انکه خود را به خواب زده است را هرگز نمی توان بیدار کرد.
  • مسعود IR ۱۸:۵۴ - ۱۳۹۰/۰۷/۲۹
    3 0
    آفرین به شما
  • بدون نام IR ۲۰:۰۵ - ۱۳۹۰/۰۷/۲۹
    3 1
    بسمه تعالی (البته اگرچه یک شهروند عادی می‌تواند چنین باشد اما رسانه نمی‌تواند از کسی خوشش نیاید و خبر‌های او را بایکوت کند) آیا در مورد آقای موسوی و کروبی شما که خوشتان نمی آید خبر هم می دهید؟
  • محمدرضا IR ۲۰:۴۴ - ۱۳۹۰/۰۷/۲۹
    3 0
    آقای انتظامی دلیل اصلی سیاست زدگی رسانه هاست
  • م IR ۲۱:۰۹ - ۱۳۹۰/۰۷/۲۹
    3 0
    مثالهای خوبی از تعصب حرفه ای زده اید. تقریبا درهمه مطبوعات وخبرگزاری ها لااقل چندتایی که خود من تجربه دارم اصلا نسبت به همکارانشان تعصب ندارند و پشت خبرنگاران نمی ایستند. خبرنگاران ما که سندیکا ندارند تا از حقوقشان دفاع کند.
  • بدون نام IR ۱۰:۲۰ - ۱۳۹۰/۰۷/۳۰
    3 0
    سلام. آقای انتظامی عزیز این آماتوری بودن و غیر حرفه ای گری مختص رسانه ها نیست. خیلی از سازمان ها شرکت ها، غیر حرفه ای و آماتور هستند و انگیزه فعالیت رو از آدم می گیرند.