گزیده سخنان وی را در همایش استانی جبهه پایداری در شهر قم به نقل از ایلنا بخوانید:
· اگر واقعا بنا دارید یک آدم خوبی به مجلس برود، رأی ندزدید، رأی نخرید و تقلب نکنید. به قول فوتبالیها جر نزنید. رفوزه شدن مردانه خیلی بهتر از این است که آدم دروغکی قبول شود.
· امتحان در فتنهها بیشتر خود را نشان میدهد و فتنه هم یک آشوب و به هم ریختگی است که بر اساس انحرافهای فکری و اختلاف نظرها ایجاد میشود. اگر تقوا داشتیم و ولایت مدار بودیم، در فتنه به زمین نمیخوریم و مشکلی برایمان پیش نمیآید؛ در غیر این صورت هر کس حرف خودش را میزند و ته آن هم معلوم نیست چه میشود.
· بهتر آن است قبل از اینکه یقه آن یکی را بگیریم و بگوییم چرا فلان کار را کردی یا نکردی، یقه خود را بگیریم و به معنای دیگر قبل از اینکه به دیگران انتقادی کنیم، خود انتقادی کنیم.
· ممکن است ما هم در جبهه پایداری مثل برخی گروههای دیگر به انحراف کشیده شویم. برای همین در جمع بندی اولیه خود به این نتیجه رسیدیم که برویم زیر نظر علما و از نظرات آنها استفاده کنیم؛ علی الدوام چک شویم و این کار را هم کردیم؛ آنوقت علما ما را بپایند. در همین راستا فکر میکنم که شهرستانها هم باید این گونه شود و آن وقت آنها ما را بپایند.
· الان زمان فتنه گذشته و تمام شده و باید رفوزهها، یعنی مثل کسانی در فتنه ماندند و درمانده شدند را ول کرد؛ بلکه آنهایی که از فتنه عبور کردند ، باید به آنها توجه کرد، چون ممکن است آنها هم در فتنه گیر بیافتند.
· رفوزه شدن مردانه خیلی بهتر از این است که آدم دروغکی قبول شود. مگر میشود از هر راهی به جایی رسید. برای مثال مگر میشود از راه دیوار خانه مردم رسید به مسجد و نماز خواند؟ کی این فتوا را میدهد؟
· من میتوانم روی آبروی مردم سوار شوم، برای اینکه آبرو پیدا کنم؟ لجنمال کنم همه را تا برای خودم کسی شوم؟؛ ننگ و نفرت بر چنین کارهایی؛ این کارها غلط است. یا کسی دزدی میکند که از مال مردم صدقه دهد در حالی که باید گفت این وظیفه تو نیست. گاهی برخی میگویند اگر دروغ نگوییم رأی نمیبریمها؛ من هم جواب میدهم، مگر ما از آسمان آمدیم که حتما باید رأی را ببریم؟
· ننشینیم و بگوییم اکبر گنجی فلان؛ خودمان ممکن است 10سال دیگر اکبر گنجی بشویم؛ آن هم پاسدار بود و از انقلاب حمایت میکرد اما حالا اصول زیر پایش است. سیاست شیطان گام به گام است؛ حتی غلط میکنیم و بعد توجیه میکنیم؛ این از هیچ کس پذیرفته نیست؛ باید مواضع خود را همیشه با فقها چک کنیم و به نتیجه هم میرسیم.
· آقایان مجاهدین خلق مشکلشان همین بودهها؛ من یادم است خیلیهاشان نماز شب خوان بودند اما با این تفکر که هدف وسیله را توجیه کرد به خطا رفتند.
· دلمان میخواهد در جبهه پایداری ولایت مدار باشیم، اما نمیگوییم حرف ما حرف آخر است؛ بلکه میگوییم یک بسم الله گفتیم و باید در عمل خود را نشان دهیم؛ اگر توانستیم ادامه میدهیم و اگر دیدیم نمیتوانیم، میگوییم نمیتوانیم. بیاییم ولایت را سفت بچسبیم و آقا را ببینیم. میدانید چرا گم و گور میشویم و نمیتوانیم حق و باطل را بسنجیم؟ چون تراز نداریم؛ اگر داشته باشیم گم و گور نمیشویم.
· رئیس جمهور، وزرا، وکلا، رئیس مجلس، رئیس قوه قضائیه، هر کس دیگهای را، من میگذارم بغل آقا، ترازش میکنم؛ چقدر کم دارد، چقدر ندارد. چرا؟ چون تراز دارم. اگر شاقول دستت نباشد، شمشه دستت نباشد، آن روز نمیتوانی کار کنی؛ با چشم بسته که نمیشود کار کرد، نمیشود به این استناد کرد که آقای رسایی فلان چیز را گفته است.
· {در پاسخ به این سؤال که با توجه به ضرورت بحث وحدت و جایگاه والای شخصیتی حضرت آیت الله مهدوی کنی، چرا جبهه پایداری در ائتلاف اصولگرایان مشارکت نمیکند؟} خود وحدت به ما هو وحدت دارای بار ارزشی نیست؛ بعضیها فکر میکنند که وحدت به خودی خود دارای ارزش است در حالی که این طور نیست. نسبت به آیت الله مهدوی کنی «دامت برکاته» باید بگویم که ایشان مورد احترام و علاقه ماست و فوق العاده نسبت به ایشان رعایت ادب را میکنیم، چون سابقهشان خوب بوده و ما نسبت به این مسائل حرف نداریم، منتها نشستها و گفتوگو برای این است که اصولی که خود آقایان در منشور اصولگرایی نوشتند رعایت شود و دیگرانی که دم از آقایان میزنند مراعات کنند و ما هم بیش از این حرف نداریم. ما میگوییم اگر حرف آقا را بشنوید، حاضریم با هم جلو برویم. پس نسبت به آقای مهدوی کنی مشکلی نداریم و اگر در جلسات نمیرویم برای این است که این مشکلات هست و حل نشده است.
/2929
نظر شما