.در بخشی از این مصاحبه آمده است:
* تاکنون نه جایی دیدهام و نه خواندهام که کسی به نقل از مشایی بگوید او به معترضین و هواداران اصلاحطلبان، عنوان فتنهگر و عامل امریکا اطلاق کند، او حداقلی از ادب را رعایت کرده است. روز بعد از انتخابات آقای احمدینژاد مخالفان را خس و خاشاک توصیف کرد اما بعد از آن دقیقا عکس آن موضعگیری کرد و گفت که من رییسجمهور همه مردم هستم و آن 13 میلیون را روی چشمم میگذارم. من فکر میکنم مشایی به احمدینژاد رساند که چرا آن 13 میلیون را با خودمان دشمن کنیم، ضمن اینکه این 13 میلیون حداقل تحصیلاتشان دیپلم است. بیشتر آنان تحصیلکرده و دکتر، مهندس و دانشجو و روزنامهنگار و در کل قشر فرهیختهیی هستند، بنابراین چرا ما این افراد را از دست بدهیم و متهم کنیم به وابستگی به امریکا؟ من فکر میکنم شاید دلیل اینکه احمدینژاد آن لحن را در برابر اصلاحطلبان به کار نبرد، نتیجه القائات مشایی بود.
* سوال اینجاست که آیا مشایی میتواند رای اصلاحطلبان را به نفع خود کند؟ و پاسخ من منفی است، زیرا هواداران اصلاحطلبان خواستههای دموکراتیک دارند؛ آزادی مطبوعات، انتخابات، آزادی بیان و آزادی تشکلهای سیاسی میخواهند. آنان درد دارند. اما ممکن است ایشان بتواند درصدی از آن آرا را جذب کند و با استفاده از بحثهای ایران گرایی و «کوروش تو کجایی تا شوم من چاکرت» و از این قبیل بحثها بتواند درصد کمی از هواداران اصلاحطلبان یا درصد کمی از ایرانیان خارج از کشور را جذب کند. ممکن است از این دست تلاشها در راستای ایران گرایی کند که هزینهیی هم برایش ندارد. من این حرفها را گفتم اما برخی اظهار کردند که زیباکلام با مشایی بسته و طرفدار او است. چیزی که من گفتم همین بود. در همان مصاحبه هم گفتم ایشان درباره خواستههای دموکراتیک اصلا حرفی نزده، او چند بار تاکنون درباره آزادی مطبوعات اظهارنظر کرده است؟ زمانی که آقای رامین مثل آب خوردن روزنامهها را توقیف میکرد، ایشان چند بار او را توبیخ یا سرزنش کرد؟ مشایی هیچوقت درباره این موارد موضعگیری نکرده، بنابراین او با اینکه توهین نمیکند، نمیتواند آرای اصلاحطلبان را از آن خود کند. او شاید با پرچم سه رنگ ایران بتواند قشری را جلب کند.
* من اساسا به لحاظ شخصی و ایدئولوژیکی نمیتوانم هیچوجه اشتراکی با مشایی داشته باشم. حتی اگر او بگوید من به تمام اصول و موازین دموکراسی و جامعه مدنی وفادار هستم باز هم بین ما نقطه اشتراکی به وجود نمیآید، زیرا من به هیچوجه اعتقادی به سبک ایرانیگری که او عنوان میکند، ندارم. به نظرم اینگونه ایرانیت، گونهیی از نژادپرستی است. من یک تار موی محمدابنعبدالله را به کوروش نمیدهم. ما نمیتوانیم هیچ نقطه اشتراکی با هم داشته باشیم.
*به نظر من چهار جریان خواهند بود که مجلس آینده را تشکیل میدهند؛ جریان اول فراکسیون رحیممشایی و احمدینژاد است، جریان دوم اصولگرایان سنتی، جریان سوم جبهه پایداری و جریان چهارم افرادی هستند که به صورت مستقل در انتخابات شرکت میکنند. اصلاحطلبان هم در انتخابات مجلس شرکت نخواهند کرد. محو نمیشوند فقط در انتخابات شرکت نمیکنند. به نظرم انتخابات کنونی هم مانند انتخابات چهار سال گذشته مجلس خواهد شد و در انتخابات قبلی نمایندهیی که بیشترین رای را در تهران آورد 600هزار رای یعنی 10درصد آرای مردم تهران را داشت. به نظرم در مجلس آینده هم فراکسیون مشایی و حامیان احمدینژاد حدود 100 کرسی مجلس، اصولگرایان سنتی حدود 70 الی 80 کرسی، جبهه پایداری حدود 60 کرسی مجلس را خواهند داشت و بقیه هم نمایندههای مستقل مانند آقای کواکبیان یا خباز خواهند بود.
212/217
نظر شما