محمد مهدی اسلامی

سی سال از اولین انتخابات پس از پیروزی انقلاب اسلامی می گذشت که دهمین انتخابات ریاست جمهوری با فضایی متفاوت برگزار شد. فضایی که در حاصل پولاریزه کردن کشور میان دو قطب موافقان دولت نهم و مخالفانش بود و هر دو سوی رقابت تلاش داشتند همه آحاد کشور را در یکی از دو سوی بازی یارگیری نمایند. که اگرچه انتخابات 1388 دستاوردهای مثبت بسیاری همچون ثبت رکورد بی نظیر مشارکت مردمی را در پی داشت اما یک آسیب بزرگ اجتماعی را نیز متوجه جامعه کرد. شکاف در میان جامعه اما متاسفانه در این دو قطبی خلاصه نگردید و در كمترين زمان در هر دو سوی رقابت تضادهای درونی آشکار گردید و هر یک از آنها خود به نزاع های بنیادی میان خویش مشغول شدند. مخالفان دولت اگرچه تا قبل از انتخابات همگی خود را سبزها می نامیدند اما به زودی در یک دسته بندی کلی خود به دو دسته تقسیم گشتند؛ آنها که معتقد به ضرورت فعالیت در چارچوب همین نظام اما با اصلاحاتی بودند و به نام اصلاح طلب خود را معرفی می نمودند و گروهی که اساسا به براندازی نظام معتقد بودند. بررسی منازعات شبکه های اجتماعی سایبری این گروه ها به خوبی نشان می دهد که هر یک از این گروه ها نیز در میان خود به صورت اساسی مرزبندی هایی تعریف کرده اند و حتی در بسیاری از مواقع توهین هر یک به دیگری مشهود است.
در سوی دیگر نیز اگرچه تا خردادماه 1388 یک اجماع قابل توجه وجود داشت؛ اما در فاصله اندکی از پیروزی احمدی نژاد و پس از آنکه مشایی مقاله چه کسی پیروز انتخابات یازدهم است را در سایت رسمی خود نوشت و در گام دوم پس از استنکاف احمدی نژاد از برکنار کردن مشایی از سمت تازه معاون اولی پس از دستور رهبری و همچنین پس از استعفای وی انتصاب این چهره جنجال ساز به شغل های متعدد و کلیدی در دولت شکافی جدی در میان صف حامیان احمدی نژاد پدید آمد و اصولگرایان صف خود را از دولتی ها جدا کردند. در این میان نیز نزاع هایی میان گروه های مختلف اصولگرایی به عرصه جامعه کشیده شد. این پدیده شکاف و انشقاقی که در میان آحاد جامعه پدیدار گردید شاید کمتر از دیگر تحولات مورد رصد و اقدام فعالان سیاسی قرار گرفت. شکافهایی که گاه بر بنیان اصلی جامعه اسلامی-ایرانی ما، یعنی خانواده ها نیز سایه افکند. این در حالی است که امام خامنه ای در طول دوره رقابتهای انتخاباتی با هشدار نسبت به اردوکشی های خیابانی و نیز تذکر خطاهای نامزدها در هتک و تخریب رقیب، از جایگاه امامت امت بارها خواستار "وحدت کلمه ملی" شدند. این هشدار معظم له نیز توسط برخی به غلط در تشکیل "دولت وحدت ملی" دنبال گردید که خود بخشی از ایجاد شکافها را سبب گردید.
تذکرهای رهبری در خصوص ضرورت وحدت در سه سال گذشته شاید کم نظیر است ومتاسفانه توسط برخی مدعیان نخبگی و کسانی که خود را خواص می دانند، بی توجهی به این هشدار در حد بالایی قرار دارد.
در این میانه انتخاباتی دیگر در راه است. خاصیت انتخابات رقابت سلیقه ها و جبهه بندی دیدگاه ها است. اما گاه این مرزبندی ها تا بدانجا رسیده است که مرزبندی با دشمنان کمرنگ تر از مرزبندی با رقیب گشته است و این نقطه امید دشمن در بهره برداری برای ایجاد یک جنگ نرم بر علیه انقلاب اسلامی را سبب گردید. در انتخابات آتی به نظر می رسد حداقل سه جبهه اصلی در انتخابات شرکت خواهد داشت. اصولگرایان، جریان انحرافی و اصلاح طلبان .
انتخابات های گذشته اثبات کرده است که گفتمان اصولگرایی توانسته است اعتماد بخش عمده ای از افکار عمومی را جلب نماید؛ با این وصف وحدت در میان این بخش و یا انشقاق آنها می تواند انتخابات آینده را به فرصتی برای ترمیم شکاف های گذشته و یا تهدیدی برای افزایش کدورتها و نقارها در کوچک ترین بخش های جامعه تبدیل كند.
نگارنده با بررسی ادبیات تذکرات رهبری برای وحدت در سه سال اخیر، بر این باور است که آنچه از قول دکتر غلامعلی حدادعادل در نخستین اجلاس جبهه پایداری در خصوص تمایل رهبری بر داشتن فهرست واحد اصولگرایان برای انتخابات آینده مطرح گردید؛ ناظر به این بعد امنیت ملی است. وگرنه طبیعی است که سیره عملکرد امام خامنه ای در سالهای زعامت ایشان فراتر از جناح های سیاسی تعریف گردیده و شأن ایشان حمایت از یک گروه نبوده است.
با این وصف این ضرورت عقلی مستظهر به نظر ولایت فقیه نیز گردیده است. در کنار نقل دکتر حدادعادل، حضور دو چهره دیگر که در کنار وی از ابتدا آغازگر مذاکرات وحدت اصولگرایان بودند؛ تایید دیگری بر آن نقل است. چه آنکه دکتر ولایتی و آقای عسگراولادی از کسانی هستند که یکی مشاور رهبری و دیگری نماینده ایشان است. به میدان آمدن بی سابقه آیت الله یزدی و آیت الله مهدوی کنی را نیز اگر با دو حاشیه بررسی کنیم تاییدی دیگر بر آن نقل قول است. نخست خواسته رهبری از جامعه مدرسین حوزه علمیه در سفر قم که در میدان حاضر باشند و دیگری طبق نقل سایتهای خبری، حضور رهبری در منزل آیت الله مهدوی کنی در ماه شعبان گذشته و تاکید بر توجه به نظرات ایشان نشانگر آن است که حضور این دو چهره برجسته روحانی کمال بخش حجت برای وحدت است.
حال با چنین پیش انگاره ای اگر نگاهی به جغرافیای منازعات سیاسی فعلی بیاندازیم؛ شاهدیم که عده ای خالص سازی در گفتمان اصولگرایی را بهانه قرار داده اند تا با استناد به آنچه سکوت برخی در برابر فتنه 88 می نامند (که حقیقت اینکه آیا واقعا سکوت بوده است یا خیر را باید مصداق به مصداق بررسی کرد) ساز و کار فعلی وحدت در میان اصولگرایان را مخدوش سازند و سعی بر ممانعت از خروج فهرست واحد از مجموعه اصولگرایان بر اساس مکانیسم 7+8 (که حاصل تلاش طولانی مدت جامعتین و بخش های مختلف اصولگرایان است) دارند.
این گروه مرزبندی اصلی خود را با دو جریان انحرافی و فتنه اعلام نموده است. در صورت واقعی بودن این مرزبندی باید ریشه هردو جریان را بررسی نمود و از اکتفا به برخی خرده اقدامات پرهیز نمود. آنچه مسلم به نظر می رسد، هدف اصلی جریان انحرافی و فتنه گران 88 حمله به رکن ولایت فقیه و بی اثر کردن تدابیر راهبردی ایشان بود. با این وصف باید پرسید اگر گروهی در عمل به تدابیر رهبری بی توجه باشد و عملکردی مضر در برابر راهبرد وحدت تعیین شده توسط ایشان داشته باشد و در نتیجه سیره عملی مشترک با آن دو جریان را دنبال نماید؛ نشانه خلوص آنها است یا یک خطای راهبردی که می تواند زمینه ساز سقوط در کنار جمعی باشد که هویت خود را در غیریت با آنها تعریف کرده است؟
 

کد خبر 185649

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین