به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، اسحاق جهانگیری معاون اول دولت دوازدهم، در مراسم سالگرد ارتحال آیتالله اکبر هاشمیرفسنجانی که در بنیاد بینالمللی اسرا قم برگزار شد، سخنرانی کرد.
اظهارات جهانگیری را به نقل از فارس و شفقنا میخوانید:
*دی، ماه غمباری است؛ حداقل در ۵ – ۶ سال اخیر اتفاقات تلخ بزرگی افتاده است که با ارتحال آیت الله هاشمی رفسنجانی شروع شد و سپس شهادت سردار سپهبد سلیمانی بود و بعد هم سقوط هواپیمای اوکراینی و حادثه تروریستی در کرمان که هفته گذشته اتفاق افتاد و جمع زیادی از هموطنان ما به شهادت رسیدند.
*بزرگداشت یاد و خاطره مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی به این نیست که بخ.اهیم خاطره یک متفکر یا یک سیاستمدار را برگزار کرده و ادای احترام صرف کنیم بلکه فرصتی برای بازخوانی اندیشه، بینش، اخلاق، منش، آرمان ها، شیوه زیست سیاسی و تجربه های حکمرانی ایشان است.
*در این نشست دو مجموعه سئوالات در ارتباط با آیت الله هاشمی قابل طرح است؛ دسته اول سئوالات این است که هاشمی مساله ایران را چه می دانست؟ برای حل آن چه مسیری را پیمود؟ به چه رهیافت هایی رسید و چه نرسید؟ ظرفیت های ایران را در مسیر عبور از بحران ها چه می دانست؟ چه موانعی بر سرراه توسعه ایران می دید؟ توان اصلاح اندیشه و مشی او در راه توسعه ایران چه بود؟ چه درس هایی می توان از هاشمی برای امروز کشور آموخت؟ هاشمی اسلام را چگونه می دید؟ نگاه قرآنی او چه بود؟ نسبت بین تفکر اسلامی و مسائل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را چه می دید؟ از زاویه اسلام به مردم چگونه نگاه می کرد؟ مسائل جامعه (فرادستی، فرودستی، عدالت، زن، مرد، جوان، نخبگان، سنت و تجدد، رابطه با جهان، نظام و انقلاب و….) را چه می دید؟
*هاشمی رفسنجانی دغدغه ایران داشت؛ قطب نمای زندگی سیاسی او چه در وجه انقلابی و چه در دوران حکمرانی حتی از نگاه انتقادی، متمرکز بر مساله ایران بود. مساله ایران را توسعه یافتگی و جبران عقب ماندگی های آن می دانست به همین دلیل از دوران مبارزه سرمشق خود را امیرکبیر قرار داد چون هم مبارزه با استبداد و استعمار و هم شیوه نگاه او در مبارزه چراغ راهنمای توسعه ایران را از نظر دور نمی داشت.
*امیرکبیر در آن دوران که دخالت های انگلیس بسیار پررنگ شده بود و استبداد وسیعی حاکم شده بود، نگاه خود را از توسعه ایران برنمی داشت. دارالفنون تاسیس کرد. شاید امیرکبیر در آن دوران هم به این نتیجه رسیده بود که توسعه از نیروی انسانی می تواند کارساز باشد. وی از خارج برای دارالفنون استاد آورد. توجه او عمدتا به این بود که توسعه ایران را بتواند شکل دهد.توسعه ظرفیت های مادی و معنوی کشور را بالا می برد و کمک می کند که منابع مادی و معنوی کشور فرسایش پیدا نکند بلکه به کمک توسعه بیاید و مسیر توسعه را سرعت دهد.
*تمرکز آقای هاشمی از دهه ۳۰ عمر خود بر توسعه پایدار ایران بود و این دغدغه را به خوبی پرورش داده بود و آن را دغدغه دوستان خود کرده بود. اینکه ایران چگونه به پیشرفت و توسعه برسد؟ این آرمانی که دنبالش بود از دهه های قبل به آرمان بزرگ ملت ایران تبدیل شده بود. این آرمان ابتدا خود را در جنبش مشروطه نشان داد، سپس در قیام ۱۵ خرداد و نهایتا در قیام سال ۵۷ خود را نشان داد. درواقع ملت ایران نشان دادند که همواره به دنبال یک گمشده به نام توسعه در ایران هستند. دستاوردهای مهمی داشتیم. زیربناهایایران تکمیل شده است. در برخی صنایع توفیقات بزرگی داشتیم.اما نسبت به کشورهای همتای خود مساله زیاد دارد.
*نظام تصمیمگیری در ایران با ضعفهایی مواجه است که به دلیل آن نمیتوان به موقع تصمیم گرفت و این موضوع باعث ابر چالشهایی در سطح کشور شده است. اصلاحات در کشور نیازهایی دارد که اولین آن این است که مدیرانی این اصلاحات را بر عهده گیرند که مورد قبول اکثریت ملت باشند.
*سیاستگذاری هایی که در مسائل سیاسی و اقتصادی صورت گرفته اگر پیش رود معنای آن این است که این چالش ها و ابرچالش ها بزرگتر خواهد شد. برای حل تمام مسائل راهکارهای فنی وجود دارد. مهم این است که هریک از این راهکارهای فنی، تبعات و زمینه های سیاسی، اجتماعی و امنیتی فراوانی با خود دارد. تبعات مسائل سیاسی، امنیتی و اجتماعی که مسائل اقتصادی پیدا کرده سبب شده هر دولتی که روی کار می آید مسئولان کشور بگویند حالا بگذاریم باشد تا بعد ببینیم چه می شود. گمان من این است که ادامه عدم حل این مسائل و تعویق حل آنها، مساوی با بحران های بسیار وحشتناکی خواهد بود که می تواند برای کشور ایجاد کند.
* آقای هاشمی و همه مدیران سرمایههای ما هستند، تجربه هر مدیری متعلق به جامعه و مردم است و اگر مدیری امروز تجربهای دارد برای مردم محسوب میشود و باید از این سرمایه گرانقدر استفاده کرد.
*حل مسائل پیش روی کشور نیازمند توجه به محیط پیرامونی است. یعنی باید از اصلاح نگرش ها، رویکردها و ساختارهایی شروع کنیم که پدیدآورنده این مسائل بودند. اصلاحات بزرگ اقتصادی پیش نیازهایی دارد. اولین پیش نیاز این است که مدیرانی این اصلاحات را برعهده بگیرند که مورد اعتماد اکثریت قاطع ملت ایران باشند. بدون اعتماد اکثریت ملت ایران نمی شود چنین کاری انجام داد. برای جلب اعتماد اکثریت ملت، مهمترین مسئله باید این باشد که اصلاحات ما باید از این شروع شود که مشارکت مردم، نخبگان و فعالان حوزه های مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی را جلب کنیم.
*ما برای این منظور نیازمند بازسازی سرمایه اجتماعی کشور هستیم. سرمایه اجتماعی هردولتی برای حل مشکلات کشور معجزه می کند. ما در سال های ۹۳، ۹۴ و ۹۸ قیمت بنزین را افزایش دادیم. در سال ۹۳ و ۹۴ سرمایه اجتماعی دولت در اوج خود قرار داشت. بنزین ۴۰۰ تومان را ۷۰۰ تومان کردیم و بنزین ۷۰۰ تومان را ۱۰۰۰ تومان کردیم و به مردم هم یک جمله نگفتیم این پول را به خودتان برمی گردانیم. بار دوم در سال ۹۴، بنزین را ۱۰۰۰ تومان کردیم و برای کارهای اقتصادی هزینه کردیم. تورمی که شروع کردیم حدود ۴۰ درصد بود، در سال ۹۳، ۲۵ درصد شد، در سال ۹۴، ۱۱ درصد شد و در سال ۹۵، ۶.۸ دهم درصد شد و در سال ۹۶ هم ۸ درصد شد. آنچه بیش از سیاست های ما کارساز بود، اعتماد مردم به تصمیم گیری های ما بود.
*بعد از سرمایه اجتماعی، تعامل با دنیا و حل مسائل با دنیا گام بعدی است که دولت باید بردارد. حل مسائل با دنیا به این معناست که اروپا و چین و روسیه با ما کار کنند. ما به منابع زیادی نیاز داریم که باید از دنیا تامین شود. من مطمئنم با همه این محدودیت ها امکان توسعه ایران وجود دارد. نیروی انسانی، ظرفیت مادی، زیرساخت ها و تمدن ایران می تواند کشور را به توسعه برساند.فرصت هایی برای توسعه دنیا پیش آمده که می تواند جهش ایجاد کند. تکنولوژی هایی که الان دارد خلق می شود قابل مقایسه با دهه های گذشته نیست. متاسفانه ما فقط جهات منفی را می بینیم درحالیکه تکنولوژی جهات مثبت هم دارد و این توجه به جهات منفی تکنولوژی سبب شده تا از فرصت های تکنولوژی برای توسعه ایران غفلت کنیم.
*باید از دانش و تجربه آیت الله هاشمی برای امروز و آینده ایران استفاده کرد و کسی نمی تواند از این سرمایه چشم پوشی کرد. منظور از هاشمی این نیست که چون جسم او در میان ما نیست پس زنده نیست بلکه دانش و تجربه او برای توسعه کشور راهگشاست.
*امام خمینی (ره) درباره آیتالله هاشمی فرموده بودند هاشمی زندهاست، چون نهضت زنده است، تجربه ایشان راهگشا بود و میتوانستیم از این تجربه استفاده کنیم. آیتالله هاشمی رفسنجانی در بحرانهای مختلف هم به دنبال توسعه ایران عزیز بود برای مثال در دوران جنگ با بودجه کم کشور به سختی امور را مدیریت میکرد، اما ایشان به دنبال ساخت مترو هم بود.
*امروز دروغگویی فراوان شده است. باید برای دروغگویی مجازات تعیین شود. مخصوصا اگر مسئولی به مسئول بالاتر گزارش خلاف بدهد. هاشمی به مردم باور داشت لذا انتخابات را مهم می دانست. همواره فکر می کرد باید از منظر انتخابات مسائل را حل کند. خودش همواره در معرض رای مردم بود. آقای هاشمی در مقابل جفاهایی که بهش شد، وفا کرد. ما هر احتمالی راجع به انتخابات ۹۲ می دادیم اما ناباورانه ترین اتفاق افتاد و آیت الله هاشمی رد شد. اما ایشان قهر نکرد و آقای روحانی کاندیدا شد و منتخب مردم شد.
* آیتالله هاشمی در یک بُعد مشاور امین و دلسوز امام و رهبری بود و از طرفی دیگر همیشه برای مشورت کردن با دیگران گوش شنوا داشت؛ همین صداقت و دلسوزی باعث شد آیتالله هاشمی به این نتیجه برسد که جنگ باید متوقف شود و به امام (ره) گفت من قطعنامه را میپذیرم و بعد اگر خواستید من را محاکمه کنید.
*ما در بزرگان نیاز به این داریم که بزرگی واسطه وصل مردم به نظام باشد، آیتالله هاشمی در ۲ دهه اخیر زندگی خود بسیار کوشید تا هیچ قشری از مردم حتی مسئولین از نظام جدا نشوند.
*ما انتخابات مهمی پیش رو داریم. در دو انتخابات قبلی، مردم خیلی رنجیده شدند و مشارکت مردم زیر ۵۰ درصد بود. رهبری در دوم دی ماه سخنرانی مهمی کردند. همین چهار کلمه مشارکت، سلامت، امنیت و رقابت را در ابتدای سال در دیدار کارگذاران هم مطرح کردند. احساس من این بود که آنهایی که باید پیام رهبری را می گرفتند نگرفتند. رقابت را تعریف ساده و سطحی کردند. به نظرم، مخاطب اصلی پیام رهبری، شورای نگهبان، دستگاه های نظارتی و وزارت کشور و دولت هستند و اگر مشارکت در انتخابات کم باشد اینها باید پاسخگو باشند. آقای رئیسی برای عملی کردن این مسائلی که گفته شد جلسه بگذارند و شاید بتوانند نتیجه بگیرند.
*مجلسی که امروز در پایان آن هستیم در ابتدا مدعی بودند که ما جهشی هستیم تا مشکلات اقتصادی کشور را حل کنیم، اما امروز اینطور نشد.
*معیشت مردم گرفتار شده است. ۵ سال است که تورم فشار سنگینی بر گرده مردم وارد کرده و باید راهکاری برای معیشت مردم پیدا شود و راهکار هم وجود دارد. ما در دوره خود تلاش کردیم که سفره مردم کوچک نشود و خیلی هم ناسزا شنیدیم. الان مردم برای دارو می نالند، برای مواد غذایی می نالند. ما به این موضوع باید توجه داشته باشیم که جنگ از ایران باید دور نگاه داشته شود. عقل و تدبیر حکم می کند که عقلای کشور همواره به مسائل احساسی و لحظه ای نگاه نکنند و بگذارند مسئولین با دقت و حکمت حرکت کنند و ایران را در دهان اژدها قرار ندهند. متاسفانه در داخل کشور عده ای نگران هستند که جنگی وجود ندارد.
*امروز معتقد هستیم و عقل و تدبیر حکم میکند که جنگ باید از کشور دور شود، از عقلا تقاضا داریم با مسائل احساسی برخورد نکرده و با واکنشهای خود کشور عزیزمان را درگیر ماجرای جنگ نکنند.
*رهبر انقلاب اسلامی تعبیر حکیمانهای در جریان جنگ غزه داشتند،ایشان فرمودهاند که اتفاق طوفان الاقصی اقدام ملت فلسطین به ویژه غزه بود.
۲۷۲۷
نظر شما