عباس لقمانی
مصر این روزها به صحنۀ درگیری مردم با نظامیامی تبدیل شده که زمانی در ساقط کردن مبارک دست برادری به سوی یکدیگر دراز کرده بودند. واقعیت آنست که آنچه که در فوریه 2011 به وقوع پیوست، نه یک انقلاب به معنای کلاسیک آن بلکه تنها یک قیام بود. در واقع خیزشی مردمی بر ضد دولت مبارک.
اما با سقوط مبارک و حکومتش، دولت جدید انتقالی، ترکیب و اعضای آن همگی بدون استثنا از بازماندگان رژیم قدیم بودند. ژنرال طنطاوی که امروز همۀ امور مصر را در دست دارد، 20 سال رئیس ارتش مصر بود و در واقع همۀ نظامیان مصری حاضر در صحنه نیز پیشینه ای همچون او دارند.
اعضای دولت موقت نیز که طی روزهای اخیر شاهد استعفای آنان بودیم همگی اعضای حکومت مبارک بودند. ارتشیان و دولت موقت- که فرقی نمی کند آزادانه و یا به دستور و فرمان کناره گیری کردند- به این نتیجه رسیدند که شاید کنارگیری دولت، بتواند تا حدودی جامعه را آرام کند. این امید وجود دارد که با برکنار کردن مسئولانی که تظاهرات را به خشونت کشیدند تا حدی جامعه مصر آرامش یابد.
اما تفاوت نظامیان مصری با دیگر کشورهای عربی در اینست که در مصر ارتش از مقبولیت بسیاری برخوردار بود و همانطور که در روزهای آخر حکومت مبارک شاهد آن بودیم ارتش در به قیام کنندگان پیوست. از این رو در همان زمان این امید در مصر زنده شد که با روی کار آمدن این گروهِ تازه، آنها به سرعت تحولی مدنی در جامعه مصر ایجاد کنند. اما متأسفانه این موضوع به وقوع نپیوست و ارتش خیلی زود خواستار آن شد که بیشترین سهم را از قدرت در دست داشته باشد.
برای فهم بهتر این مسئله می توان با رجوع به تاریخ بین وضعیت فعلی مصر با تجربۀ سایر کشورها قیاسی صورت داد. مثلاً در ترکیه نیز تا پیش از روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه نیز همین وضعیت وجود داشت. ارتش ترکیه هم از محبوبیت عام برخوردار بود و هم در نگاه مردم می توانست ترکیه را از خطراتی که سیاستمداران می توانند آن را ایجاد کنند، حفظ کند.
اما این موضوع در مصر طی 9 گذشته به شدت تغییر یافت. به این معنا که دولت نظامیان طرحی برای تغییر قانون اساسی ارائه داد که در آن نقش ارتش بسیار پررنگ بود. ارتش در کمال ناباوری این حقوق را برای خود نظر گرفته بود که:
"اگر روزی دولتی قانونی در مصر روی کار بیاید، ارتش در مقابل آن پاسخگو نخواهد بود."
این موضوع ثابت می کرد که نظامیان تحت هیچ شرایطی حاضر نیستند مسند قدرت را رها کنند. با آغاز فعالیت های انتخاباتی برای پارلمان جدید مصر برای مردم بیشتر مسجل شد که در حقیقت ارتش مایل به روی کار آوردن حکومتی است که همواره مجبور به اطاعت از ارتش باشد. بدون شک این اقدام غیرمنتظره نمی توانست بی پاسخ باشد. انقلابیونی که مبارک را به زیر کشیده بودند و امیدشان را به دولت جدید و ارتش از دست داده بودند بار دیگر به خیابان ها آمدند.
با شروع مجدد ناآرامی ها این مسئله محرز شد که ارتش در برابر انقلابیون قرار گرفته و مردمی که تا دیروز در میدان التحریر برای آزادی می جنگیدند و با ارتش عقد اخوت بسته بودند یکباره متوجه شدند که این نظامیان هستند که دست به سرکوب مردم می زنند.
نکتۀ قابل توجه در این بین اینجاست که اخوان المسملین اعلام کرده است که در تظاهرات شرکت نمی کند. دلیل این امر را باید در مسائل داخلی و اهداف و راهبردهای این جریان جستجو کرد. این گمانه زنی وجود دارد که شاید اخوان المسلمین بیم آن دارد که وضع موجود رو به وخامت بیشتر برود. از این رو این جریان تمایلی به بحرانی تر کردن اوضاع با حضورش ندارد. اخوان امید دارد که در وضع موجود بتواند با گفتگو و مذاکره راهکاری برای برون رفت از بحران فعلی پیدا کند.برهمین اساس بود که اخباری در خصوص مذاکره اخوان با ارتش و شورای نظامی منتشر شد.
تاریخ، نمونه های زیادی از این شکل انتقال قدرت را به خود دیده است. شاید انقلاب ایران بهترین ترسیم از وضعیت فعلی مصر باشد. آنچه که بعد از مبارک در مصر اتفاق افتاد، مثل زمانی بود که ژنرال اویسی، بختیار و ازهاری در ایران بر سرکار مانده بودند و شاه رفته بود. امروز نیز طیفی از نظامیان وابسته به حکومت قبلی هنوز در مصر برسرکارند و حاضر به واگذاری قدرت نیستند.
نگاهی به وضعیت ناآرامی های چند روز اخیر بیانگر وخامت اوضاع در مصر است. در این تظاهرات در حدود سی و اندی مصری کشته شده اند که این رقم در مقایسه با تعداد کشته شدگان ناآرامی های قبل از سقوط مبارک نسبت بسیار بالایی است. در آن زمان رژیمی بر سر کار بود که طی 30 سال از سرکوب مردم ابایی نداشت. اما این تعداد از کشته شدگان محصول سیاست حکومتی 9 ماهه است که به هیچ وجه حاضر به رها کردن حکومت نیست.
در هر صورت آنچه که ظواهر امر نشان می دهد، در روزهای آینده باید منتظر حوادث دیگری در مصر باشیم. طی روزهای اخیر ناآرامی ها و تظاهرات فقط به قاهره محدود نبود و در تمام شهرهای بزرگ مصر مردم دوباره به خیابان ها آمدند و خواسته های خود را عنوان می کنند. خواسته های آنان کاملا روشن و مشخص است؛ جامعۀ مدنی مورد قبول، استقرار رژیم دمکراتیک، احقاق حقوقی که در زمان مبارک سرکوب شده بود، از مهمترین آنهاست. مصر آبستن تحولات بسیاری است، اما نمونه های تاریخیِ این انتقال قدرت گویای آنست که نظامیان دیر یا زود باید میدان را به مردم و ساختارهای دمکراتیک واگذار کنند.51 263
کارشناس آفریقا
نظر شما