احمد بخشایشی اردستانی
آمریکا برای اینکه کشوری همچون ایران و سوریه را مورد تهاجم نظامی قرار دهد، از مدل خاص و ویژه ای استفاده می کند. برای اجرای این مدل، گذار از 4 مرحله ضروری است. مرحلۀ اول بدین شکل است که اگر در کشور هدف، اپوزیسیون و نیروی مخالفی وجود نداشته باشد، آن را تولید و اگر وجود داشته باشد، آنها را تحریک و اغوا می کند تا اقداماتی را برخلاف رژیم مورد نظر انجام دهد. زمانی که اپوزیسیون مورد نظر حرکت خود را آغاز کرد، آمریکا وارد دومین مرحله خود می شود و آن در واقع کمک گرفتن از کشورهای منطقه است. همانطور که در مورد سوریه، از ابزار اتحادیه عرب استفاده شد. نکتۀ جالب قضیه اینجاست که کشورهایی اتحادیه عربی که بویی از دمکراسی نبرده اند، به زعم خودشان به واسطه عدم وجود دمکراسی در سوریه، قطعنامه صادر می کنند و سوریه را به انحاء مختلف تحریم می کنند.
سومین مرحلۀ سیاست آمریکا اینست که بعد از همراه کردن همفکران منطقه ای با سیاست هایش، پرونده کشور مورد نظر را به شورای امنیت می فرستد و در آنجاست که مرحلۀ سوم تکمیل و قطعنامه ای با موضوع نقض حقوق بشر و نبود دمکراسی صادر می شود. در این میان همفکران فرامنطقه ای آمریکا همچون روسیه و چین نیز با بهانه هایی همچون بحران انسانی فریب خورده و قطعنامه را می پذیرند.
مرحله چهارم نیز به راه انداختن جنگ روانی و مرحلۀ آخر نیز جنگ نظامی است همانطور که در لیبی انجام شد. در مورد جمهوری اسلامی ایران نیز آمریکا همین شیوه را در پیش گرفت.
کلینتون دو سال پیش اعلام کرد جنبش سبز اگر حرکتی علیه نظام صورت دهد، بسیار خوب است. مرحله دوم بعد از دو سال طرح افترا و تهمت بی پایه و اساس ترور سفیر عربستان در خاک آمریکا بود که اصولا به لحاظ استراتژیک هیچ توجیهی عاقلانه ای ندارد و در واقع آمریکا با طرح بی ارزش ترین اتهام، تلاش کرد کشورهای حوزۀ سازش و مقاومت را رو در روی یکدیگر قرار دهد. مرحلۀ سوم پروژۀ آمریکا نیز بردن این افترا به مجمع عمومی بود که در نهایت مجمع عمومی سازمان ملل قطعنامۀ نیم بندی علیه ایران صادر کرد که بیشتر جنبۀ جنگ روانی داشت.
اما سناریوی جنگ در مورد سوریه و سایر همپیمانان آن قابل اجرا نیست. با توجه به نزدیک بودن انتخابات در آمریکا و از آنجایی که دمکراتها معمولا از جنگ نرم استفاده می کنند، به نظر نمی رسد جنگی میان آمریکا و کشورهایی همچون ایران و سوریه صورت گیرد.
در خصوص سوریه، مقدمات عملی کردن پروژه در حال صورت گرفتن بود، اما دو واقعه باعث شده سوریه تا حدی در حاشیه قرار گیرد:
اول، تظاهرات روزانه و هفتگی طرفداران بشار اسد بود که به نحوی انسجام ملی سوریه را در قالب اکثریت و اقلیت نشان داد. و دوم، تحولات مصر بود. دقیقا زمانی که اتحادیه عرب در حال آماده شدن برای حمله به سوریه با کمک کشورهای همسایه از جمله ترکیه و همچنین پول قطر بود، مردم مصر به دنبال دست کاری شورای نظامی در قانون اساسی مصر، وارد عمل شدند و تظاهرات سه میلیونی بزرگی را به راه انداختند. تحولات مصر توجهات جهانی را به مصر معطوف کرد و متعاقب آن اسلامگرا در انتخاباتی آرام و سالم به پیروزی دست یافتند که این واقعه به معنای قدرت و اقتدار جبهۀ اسلام گرایان در خاورمیانه و شمال آفریقا بود.
از این رو آمریکا و عربستان سعودی و ترکیه علاقمند که به خالی شدن پشت ایران و تضعیف موقعیت کشورمان از طریق همپیمانان بودند، مجموع این وقایع سبب شد تا جامعه جهانی به این درک برسد که جبهۀ مقاومت روز به روز در حال تقویت است و ساقط شدن سوریه، ضربه ای به مقاومت نمی زند. از این رو پروژه ای که قرار بود طبق روال توصیف شده، صورت گیرد، اجرای آن بسیار بعید است. از طرفی همپیمانان فرامنطقه ای ایران و سوریه همچون روسیه نیز اهمیت موضوع را درک کرده و فهمیده اند که در جبهه سوریه نباید کوتاه بیایند و لذا کشتی های جنگی خود را به سمت سوریه برای کمک به بشار اسد گسیل داشته اند. 51263
آمریکا برای اینکه کشوری همچون ایران و سوریه را مورد تهاجم نظامی قرار دهد، از مدل خاص و ویژه ای استفاده می کند. برای اجرای این مدل، گذار از 4 مرحله ضروری است.
کد خبر 187811
نظر شما