سالهایی بود که نمیشد این جمله را با اعتماد به نفس به زبان آورد: «ما در ایران، سینمای کمدی داریم!» میدانید چرا؟ چون دروغ بود و دروغ گفتن در آن سالها، آنقدرها آسان نبود! از آن سالها، چند دهه گذشته؛ دیگر میتوانیم بگوییم «کمدی ایرانی» داریم همانطوری که میتوانیم بگوییم «درام ایرانی»، «ملودرام ایرانی»، «تریلر ایرانی»، «نوآر ایرانی» و «سینمای وحشت ایرانی» داریم. این، ساده به دست نیامده. ما به سادگی نرسیدهایم به سینمای عبدالرضا کاهانی به «هیچ»، به «اسب حیوان نجیبی است».
ما از تقلیدهای بیحساب و کتاب از روی فیلمهای خندهدار «مصری» در دهه سی، تا رونویسی از روی فیلمهای خندهدار چینهچیتا] در واقع نازلترینشان یعنی سری چیچو و فرانکو] در نیمهٔ اول دهه چهل، تا اجرای موبه موی ادا در آوردنهای بالیوود در نیمهٔ دوم دهه چهل، تا ارتقاء نسبی و رو آوردن به کمدیهای درجه چهار انگلیسی [ساخته شده در فاصله سالهای 1945 تا 1960 و در اوج فقر مالی آن سینما]، تا این اواخر که عبدالرضا کاهانی را داریم، راهی را رفتهایم کمابیش در همان حد و اندازهای که فیزیک، از «اورکا، اورکا» ارشمیدس تا معادله نسبیت انیشتین پیمود!
واقعیت این است اگر «هفتتیرهای چوبی» شاپور قریب را از سینمای پیش از انقلاب حذف کنیم [که آن هم متعلق به سینمای حرفهای نبود و در دل سینمای اسپانسری خودی نشان داد و سینماگرش هم نتوانست مشابهاش در دل سینمای حرفهای بدنه بسازد] تا پیش از انقلاب 57، کمدی نداریم.
«آقای هالو» مهرجویی، کمدی نیست [هزل اجتماعی مدرن است]؛ «حسن کچل» حاتمی کمدی نیست [هزل اجتماعی سنتی است]؛ «سازش» متوسلانی کمدی نیست [بیانیهای است برای خنداندن طبقه متوسط]؛ «ممل آمریکایی» شاپور قریب کمدی نیست [انتقاد کج و مریزی است از وضعیت اجتماعی دوران خود، آمیخته با ملودرام]؛ حتی «عمو سبیلو» بهرام بیضایی هم کمدی نیست [فیلمی شاد و کودکانه است با بهانههایی اندک برای خنداندن مخاطبان خود]؛ «گزارش» کیارستمی، چند قدمی مانده به کمدی، متوقف میشود و راهاش را کج میکند سمت «درام» همچنان که «نان و کوچه»اش. «سه دیوانه» جلال مقدم به رغم هماهنگی تحسینبرانگیز تیم گرشا، سپهرنیا، متوسلانی با بازی جهانگیر فروهر، در حد هجویهای متمایل به هزل [از ژانر «نوآر»] باقی میماند. «شبنشینی در جهنم» [کار مشترک مشوق سروری و ساموئل خاچیکیان] اگر از جلوههای ویژهاش بگذریم، نسبت به اجرای صحنهاش [که چند باری در سالهای 54 و 55، از تلوزیون ملی پخش شد] کمتر کمدی و بیشتر «خندهدار» است.
نمیدانم حالا چقدر ممکن است ما به مردی که آفتابه به دست، نصفه شبی توی حیاط خانهاش میخواند: «نزول خورم من، نزول خورم من» بخندیم؟! البته ما یک کمدی واقعی، مستحکم و به یادماندنی در آن سالها داریم که در واقع یک فیلم سینمایی به شدت بلند است که قسمت به قسمت به نام مجموعه تلوزیونی پخش شد. حتماً یادتان هست؟! یا حتی الان دارید نسخههای درب و داغاناش را چندباره نگاه میکنید! «دایی جان ناپلئون» ناصر تقوایی؛ اما این شاهکار مسلم هم، به دلیل روند تولیدش، افتخارش مال تلوزیون ایران است نه سینمای ایران.
«آقای هالو» مهرجویی، کمدی نیست [هزل اجتماعی مدرن است]؛ «حسن کچل» حاتمی کمدی نیست [هزل اجتماعی سنتی است]؛ «سازش» متوسلانی کمدی نیست [بیانیهای است برای خنداندن طبقه متوسط]؛ «ممل آمریکایی» شاپور قریب کمدی نیست [انتقاد کج و مریزی است از وضعیت اجتماعی دوران خود، آمیخته با ملودرام]؛ حتی «عمو سبیلو» بهرام بیضایی هم کمدی نیست [فیلمی شاد و کودکانه است با بهانههایی اندک برای خنداندن مخاطبان خود]؛ «گزارش» کیارستمی، چند قدمی مانده به کمدی، متوقف میشود و راهاش را کج میکند سمت «درام» همچنان که «نان و کوچه»اش. «سه دیوانه» جلال مقدم به رغم هماهنگی تحسینبرانگیز تیم گرشا، سپهرنیا، متوسلانی با بازی جهانگیر فروهر، در حد هجویهای متمایل به هزل [از ژانر «نوآر»] باقی میماند. «شبنشینی در جهنم» [کار مشترک مشوق سروری و ساموئل خاچیکیان] اگر از جلوههای ویژهاش بگذریم، نسبت به اجرای صحنهاش [که چند باری در سالهای 54 و 55، از تلوزیون ملی پخش شد] کمتر کمدی و بیشتر «خندهدار» است.
نمیدانم حالا چقدر ممکن است ما به مردی که آفتابه به دست، نصفه شبی توی حیاط خانهاش میخواند: «نزول خورم من، نزول خورم من» بخندیم؟! البته ما یک کمدی واقعی، مستحکم و به یادماندنی در آن سالها داریم که در واقع یک فیلم سینمایی به شدت بلند است که قسمت به قسمت به نام مجموعه تلوزیونی پخش شد. حتماً یادتان هست؟! یا حتی الان دارید نسخههای درب و داغاناش را چندباره نگاه میکنید! «دایی جان ناپلئون» ناصر تقوایی؛ اما این شاهکار مسلم هم، به دلیل روند تولیدش، افتخارش مال تلوزیون ایران است نه سینمای ایران.
حالا چرا میان این همه آدم، که از سال 57، توی این سینما کار کردهاند و کمدی ساختهاند یک راست رفتهام سراغ جرجیسی به نام کاهانی، شما حق دارید این را بپرسید! ما در این 32 یا 33 سال، کمدی خوب، کم ندیدهایم اما «کمدی مستقل»، «کمدی بدون رد پا»، «کمدی قابل ارایه در سطح بازارهای هنری خارجی»، یا نداشتیم یا «نیم بند» بودهاند.
عدهای رفتند دنبال دوبارهسازی ژاک تاتی؛ برخی هم از کمدیهای خاص و روشنفکرانهٔ روسی سرمشق برداشتند؛ وودی آلن مخصوصا با «پولو بردار و فرار کن» و «موزها»، سرمشق خیلیها شد [و همچنان هم هست]؛ مل بروکس هنوز هم در سینمای بدنهٔ ما، طرفداران خاموشی دارد [منظورم دیوار حاشا بود؛ سوادم نرسید گفتم خاموش!]؛ آکی کوریسماکی 15 سالی است [با «قرارداد با آدمکش»اش] در این سینما جا خوش کرده و تصمیم هم ندارد بیرون برود! این وسط، یک دفعه میبینی که «هیچ» سر و کلهاش پیدا میشود که هیچکدام از اینها نیست بعد «اسب حیوان نجیبی است» میآید که «کمدی موقعیت» است «واقعگرا» است آدم را واقعا میخنداند «زیرگفتار» دارد پر از «ایدههای کوچک» مرتبط با هم است که «کلونی» میشوند و از همه مهمتر، تهران را شبیه «میلان»، نیویورک» و «مسکو» نشان نمیدهند.
عدهای رفتند دنبال دوبارهسازی ژاک تاتی؛ برخی هم از کمدیهای خاص و روشنفکرانهٔ روسی سرمشق برداشتند؛ وودی آلن مخصوصا با «پولو بردار و فرار کن» و «موزها»، سرمشق خیلیها شد [و همچنان هم هست]؛ مل بروکس هنوز هم در سینمای بدنهٔ ما، طرفداران خاموشی دارد [منظورم دیوار حاشا بود؛ سوادم نرسید گفتم خاموش!]؛ آکی کوریسماکی 15 سالی است [با «قرارداد با آدمکش»اش] در این سینما جا خوش کرده و تصمیم هم ندارد بیرون برود! این وسط، یک دفعه میبینی که «هیچ» سر و کلهاش پیدا میشود که هیچکدام از اینها نیست بعد «اسب حیوان نجیبی است» میآید که «کمدی موقعیت» است «واقعگرا» است آدم را واقعا میخنداند «زیرگفتار» دارد پر از «ایدههای کوچک» مرتبط با هم است که «کلونی» میشوند و از همه مهمتر، تهران را شبیه «میلان»، نیویورک» و «مسکو» نشان نمیدهند.
هم «هیچ» هم «اسب حیوان نجیبی است» از یک نظر شبیه کمدیهای روشنفکرانه اما پرمخاطب «آلن» در دههٔ هفتاد میلادیاند؛ به رغم روشنفکرانه بودن، از یک رویه ساده و عامهپسند برخوردارند که چرخ مشکلدار سنیمای ایران را نه با زور که با سرانگشت میچرخاند!
این طور فیلم ساختن سخت است گرچه فیلمساز طوری کارش را به سرانجام رسانده باشد که شما فکر کنید راحتتر از این نمیشد این فیلم را ساخت! «سهل و ممتنع» فیلم ساختن به خودی خود سخت هست حالا اگر کمدی باشد که مصیبت است! کاهانی این مصیبت را برای ما بدل به نعمت کرده است!
5858
نظر شما