به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، مجید تفرشی، سندپژوه و تاریخنگار برای ساخت مستند «ایران اید» تلاش زیادی کرد. از آزادسازی اسناد محرمانهی مسدود شدهی فعالیتهای تبهکارانه مالی در پوشش یک موسسه خیریه تا یک سال و نیم پژوهش بر اسناد آزادشده از تبهکاریهای مالی و ریشههای ثروت نامشروع سازمان مجاهدین خلق زیر سایه این موسسه. بعد صرف سه سال برای ساخت مستندی ۱۲ قسمتی براساس آن و تلاش برای ممانعت از انتشار این مستند، از اعضا و گماشتگان سازمان مجاهدین خلق تا برخی از مسئولان ایرانی و ادامه آزارهای شخصی و امنیتی تاکنون.
از سوی دیگر، تجربه اخیر تعرض نظامی حرامیان اسراییلی و آمریکایی به ایران، با همراهی و حمایت انواع مزدوران خارجی و یا فارسی زبان خود، به خصوص سازمان موسوم به مجاهدین خلق، مطرح شدن مجدد نام و کنشهای ضدایرانی این فرقه ضدایرانی و مزدوران آشکار و پنهان آنان و همچنین آغاز موج جدید حملات، اتهامات و بیحرمتی به تفرشی، عمدتا به دلیل دفاع بیدریغ در رسانههای داخلی و خارجی از منافع راهبردی ملی و تمامیت ارضی ایران و محکوم کردن بی چون و چرای حمله حرامیان متعرض نظامی به کشورمان و حامیان آنان و همچنین افشای نقش جاسوسان، مزدوران و نفوذیها موجب شد تا پس از حدود سه سال، تفرشی، به خواست و پیشنهاد خبرآنلاین، برای نخستین بار به تفصیل درباره تجربه عجیب و تلخ رفتار با خود در داخل و خارج، در ساخت و پخش مستند پژوهشمحور ۱۲ قسمتی «ایراناید: خیریه اشرف» بپردازد.
«ایران اید» یا «ایران اید: خیریه اشرف» مستندی است ۱۲ قسمتی در مورد تبهکاریهای مالی سازمان مجاهدین خلق زیر سایه نام یک خیریه. مجید تفرشی برای ساخت این مستند تلاش زیادی کرده است. ابتدا تلاش برای آزادسازی اسناد محرمانه رسمی بریتانیایی فعالیتهای در پوشش خیریه موسس «ایران اید»، وابسته به مجاهدین خلق، بعدتر پژوهش بر روی ۶ هزار برگ سندی که توانست از ۱۰ هزار برگ سند محرمانه، براساس قانون دسترسی آزادانه به اطلاعات (Freedom of Information Act) آزاد کند. این پژوهش یک سال و خردهای طول کشید و قرار بود حاصلش کتاب شود. اما به پیشنهاد محسن یزدی، قائم مقام اسبق شبکه سه و مدیر بعدی شبکه مستند قرار شد مستندی از دل این پژوهش ساخته شود. تفرشی این پیشنهاد را به دو شرط پذیرفت: پخش مستقل کار در نوبت نخست توسط خود او و استقلال کامل تولید و عدم دخالت در محتوا توسط دیگران.

تلاش برایی آزادسازی اسناد محرمانه
حدود شش سال پیش بود که مجید تفرشی به وجود مجموعهای از اسناد به زبان انگلیسی پی برد؛ اسنادی در خصوص فعالیتهای مشکوک مالی سازمان مجاهدین خلق. این مجموعه اسنادِ انگلیسی، شامل مکاتباتی در مورد تبهکاریهای این سازمان تحت عنوان موسسهای خیریه بود. تفرشی در توضیح تلاشش برای آزادسازی این اسناد، به خبرآنلاین چنین میگوید: «احتمالا میدانید که در اغلب کشورها، موسسات خیریه مشمول معافیتهای مالیاتی مشخص میشوند و بهتبع آن، کمتر زیر ذرهبین مالیاند. در نتیجه همواره ممکن است چه در سطح داخلی، چه منطقهای و چه بینالمللی به مفری برای فرارهای مالیاتی، پولشویی، کمک به تروریسم و دیگر اقدامات تبهکارانه تبدیل شوند. اسناد مذکور نیز درخصوص فعالیتهای یک موسسه ظاهرا خیریه وابسته به سازمان مجاهدین خلق به نام «ایران اید/Iran Aid» بود. تلاشهای من برای دستیابی به این اسناد اما در آن مقطع زمانی به نتیجه نرسید. چون با وجود قانون در دسترس قرار گرفتن همه اسناد محرمانه، پس از زمانی مقرر، این اسناد در اختیار عموم قرار نگرفته بود. در نتیجه من، براساس قانون دسترسی آزاد به اطلاعات، شکایت کردم و موفق به آزادسازی بخش زیادی از این اسناد شدم. البته یک محقق بریتانیایی هم تقریبا همزمان با من، ولی با انگیزهای دیگر، با شکایت خواستار دسترسی به این اسناد شده بود.»
مجید تفرشی، سندپژوه و تاریخنگار برای ساخت مستند «ایران اید» تلاش زیادی کرد. از آزادسازی اسناد محرمانهی مسدود شدهی فعالیتهای تبهکارانه مالی در پوشش یک موسسه خیریه تا یک سال و نیم پژوهش بر اسناد آزادشده از تبهکاریهای مالی و ریشههای ثروت نامشروع سازمان مجاهدین خلق زیر سایه این موسسه
اسناد مرتبط با تبهکاریهای مالی سازمان مجاهدین خلق، تحت پوشش موسسه خیریه «ایران اید»، چیزی حدود ۱۰ هزار برگ بود که پس از کشمکشهای حقوقی سرانجام ۶ هزار برگ آن آزاد شد. در مورد ۴ هزار برگ دیگر هم اگرچه تفرشی پیگیر آزادسازی بود اما متوجه شد شانسش فعلا نزدیک به صفر است. چرا که، به گفته نایجل وست، محقق سرشناس مسایل امنیتی، این اسناد به احتمال زیاد مربوط به همکاریهای رهبری، اعضا و هواداران مجاهدین خلق با سرویسهای امنیتی غربی و به خصوص بریتانیا بود. با وجود این، همان ۶ هزار برگ آزاد شده نیز بسیار ارزشمند و فرصتی مغتنم برای کاری پژوهشی در اختیار تفرشی گذاشت. تفرشی با اشاره به این نکات ادامه میدهد: «احتمالا میدانید که حوزه پژوهشی من عمدتا تاریخ قاجار و پهلوی است و به ندرت به موضوعاتی چون انقلاب و جنگ هشت ساله پرداختهام. ولی موضوع تاریخ و کارنامه سازمان مجاهدین خلق جدا از این که همیشه مورد توجهام بود، ویژگی دیگری هم داشت. هیچگاه کار پژوهشی مفصل، مستند و مستقلی در مورد مسائل مالیاش انجام نشده بود.»

پژوهشی که یک سال و خوردهای زمان برد/ مستندی که چهار سال طول کشید تا ساخته شود
مجید تفرشی پیش از دست به کار شدن، با سه نفر مشورت کرد. یکی مرحوم مهدی تقوایی؛ از سران قدیمی و ارشد سابق مجاهدین خلق بود که چیزی حدود سی و پنج سال پیش، از این سازمان جدا شده بود. تقوایی رابط سازمان مجاهدین خلق در جنوب و مرکز تهران با علما و بازاریان و فردی سرشناس بود و تفرشی در سالهای اخیر و تا زمان درگذشت ایشان، بخت دوستی و مصاحبت و استفاده از دانش و تجربه ایشان را داشته است. ولی متاسفانه با وجود تشویق فراوان و ارایه اطلاعاتی مهم، تقوایی در آغاز کار این مستند از دنیا رفت.
دو نفر دیگر؛ مسعود خدابنده و همسرشان آن سینگلتون بودند. جالب این که خانم آن سینگلتون، سوتزن یا whistleblower این ماجرا بود و البته هر دو نفر از جهات کمک شایان محتوایی، ارایه منابع و معرفی شاهدان متعدد عینی، به تفرشی در ساخت این مستند کمک کردند. تفرشی پس از اشاره به طرفهای مشورتش در کار پژوهش و گفتوگو، ادامه میدهد: «پس کار را شروع کردم. یک سال و خردهای به خواندن سندها و فیشبرداری و تدوین یافتهها گذشت. ابتدا قصد داشتم حاصل این پژوهش را در قالب یک کتاب تحقیقی منتشر کنم. اما مطالب بسیار گسترده بود و شاهدان تبهکاریهای سازمان مجاهدین خلق زیر سایه خیریه مردمی «ایران اید» بسیار بودند. لذا به فکر ساختن مستندی در مورد این موضوع افتادم. هرچند هنوز هم خودم را مستندساز نمیدانم. ضمن این که تغییر پروژه نوشتن کتاب به ساخت مستند، پیشنهاد دوستانی، به خصوص محسن یزدی، بود. در این راه سوای پژوهش روی اسناد منتشر نشده و دیده نشد و منابع دیگر، ۲۵ گفتوگو با شاهدان و صاحب نظران و پلاتوهای مختلف در مراکز مرتبط با موضوع انجام شد.»
تبدیل مجموعه اسناد و پژوهشهایی که یک سال و نیم از تفرشی وقت گرفته بود، به مستند، مجموعا چهار سال وقت برد و همچنین انرژی و هزینه بسیاری از او و موجب به تعویق افتادن شماری از پروژههای جاری تحقیقش شد. تفرشی تاکید میکند در این موضوع، سوای کمکهای فنی و تکنیکی همکارانش، تقریبا از هیچ کمک جدی در این راه برخوردار نبود الا کمک یک نفر؛ محسن یزدی، قائممقام شبکه سه و سپس رییس شبکه مستند. او برای ساخت مستندی سه قسمتی پیشنهاد کمک داد. اواسط کار اما تفرشی متوجه شد که سه قسمت، کفاف صحبت کامل در مورد چنین پژوهش گستردهای را نمیدهد. چراکه سوابق، گستره و عمق تبهکاریهای مالی سازمان مجاهدین خلق تنها به بریتانیا محدود نبود و به کشورهای بسیاری چون؛ آمریکا، کانادا، فرانسه، کشورهای عربی و... نیز کشیده شده بود.
پس قرار شد که ۱۲ قسمت و سرجمع ۶ ساعت و نیم مستند ساخته شود. مجید تفرشی اما بعد از ساخت سه قسمت، پولی برای ادامه کار نداشت. محسن یزدی آن زمان از قائم مقامی شبکه سه به ریاست شبکه مستند رفته بود و پیشنهاد داد که میتواند بخشی حداقلی از هزینهها را تامین کنند و این کار را هم کرد. در طول مدت تولید این مجموعه مستند، محسن یزدی در کل سازمان صداوسیما تنها کسی بود که با درک دقیق از اهمیت راهبردی کار در جهت منافع ملی ایران، از ارایه امکانات محدود خود در این راه دریغ نکرد.
مجید تفرشی در پایان این بخش از صحبتهایش میگوید: «مستند «ایران اید» یا آنطور که بعدتر نام گرفت «ایران اید: خیریه اشرف» نام گرفت، با حداقل امکانات مالی و تدارکاتی (حتی در مقایسه با تولیدات داخل ایران) ساخته شد. پس از بخش فنیاش به هیچ عنوان دفاع نمیکنم.» تفرشی صحبتهایش را اینطور ادامه میدهد و میگوید: «اما محتوایش در نوع خود بینظیرست. محتوایی صددرصد تالیفی که یک کلمهاش هم اقتباس نیست. محتوایی که روی قطعهقطعهی پازلهایش کار پژوهشی صورت گرفته است. بماند که من برای تهیه این محتوا به چه میزان تحت تهدیدهای امنیتی ـ شخصی و خانوادگی ـ قرار گرفتم. تهدیدهایی که همین امروز نیز در جریان است. نشانی از این تهدیدات آن که هیچکدام از کسانی که در ساخت این مستند با من همکاری کردند، بنا به ملاحظات و مصالح شخصی حاضر به قید شدن نام واقعیشان نشدند.»
همزمان با تکمیل ساخت این مستند، اتفاقی رخ داد که بر سرنوشت این مستند سایه افکند: با دعوت شدن مجید تفرشی به برنامه «شیوه» در شبکه چهار سیما در جریان اعتراضات پاییز ۱۴۰۱ برای مناظره با ابوالفضل عمویی سخنگوی وقت امنیت ملی مجلس و انتقاد او از ساخت سریال «گاندو» آنطور که تفرشی میگوید «انتقام و دشمنیهای شخصی علی فروغی» آغاز شد. علی فروغی، مدیر شبکه سه، به جای پاسخ گویی به انتقاد تفرشی، سه قسمت اول مستند «ایران اید» را گروگان گرفت و صریحا اعلام کرد که اجازه پخش کل کار و به خصوص سه قسمت اول را نمیدهد چون «مال خودش» است. محسن یزدی برای حل موضوع و گرفتن میانه کار پیشنهادی داد که شبکه مستند سه قسمت اول را مجددا تدوین و خلاصه کنند و به عنوان یک تولید جدید به شبکه مستند بدهد. تا شبکه مستند بتواند مونتاژی از سه قسمت اول به اضافه ۹ قسمت دیگر را پخش کند تا کل کار فدای لجاجت و خودخواهی فروغی نشود.
مجید تفرشی با رد این توصیه نادرست ولی خیرخواهانه، صریحا گفت کرد که اگر برای خوشایند شخصی مدیر شبکه سه چنین کنند و کار را مثله کنند، هر ۱۲ قسمت را به طور کامل روی اینترنت میگذارد. بعد از چند هفته رایزنی با چندین نفر، به دلایلی که دقیقا معلوم نیست، ولی قابل حدس است، نهایتا یک ساعت مانده به آغاز پخش تلویزیونی مستند، مجوز پخش کامل سه قسمت اول رسید و هر ۱۲ قسمت بیکموکاست از شبکه مستند و بعدها بارها از شبکههای دیگر و فضای مجازی (و البته نه از شبکه سه) پخش شد. هر چند پخش این مجموعه در تلویزیون ایران، (سوای دوران مدیریت قبلی شبکه مستند) بسیار با بی اعتنایی و نادیده گرفتن تعمدی مواجه شد.
اما سوالات مجید تفرشی، مستندپژوه و تاریخنگار پاسخی نگرفت: علی فروغی چهطور میتواند از پخش سه قسمتِ تنها مستند موجود علیه تبهکاریهای مالی سازمان مجاهدین خلق جلوگیری کند؟ آیا ایشان از سازمان صداوسیما حقوق میگیرند یا از مریم رجوی؟ چون جلوگیری از پخش این مستند علیالقاعده باید توسط دشمنان ایران صورت میگرفت. علی فروغی کاری را که آنها نتوانستند یک تنه انجام داد. رئیس پربینندهترین شبکه «تلویزیون ملی ایران» چهطور میتواند برخلاف دستور رئیس سازمان و پیگیریهای معاون رئیس، جلوی پخش مهمترین کار پژوهشی و رسانهای درباره مسایل مالی مهمترین تهدید امنیتی ایران را بگیرد؟ آیا اشخاص باید بتوانند با منافع راهبردی ایران به همین سهولت بازی کنند؟ کاری که چه با نیت شخصی و چه به طور سازمانی و هماهنگ، هر دو اسفبار است.

به خاطر انتقاد از «گاندو»، سه قسمت اول «ایراناید» گروگان گرفته شد
مهر ۱۴۰۱ بود و ساخت مستند تمام شد؛ ۱۲ قسمتِ ۳۰ قسمتی، سرجمع ۶ ساعت و نیم. اعتراضات پاییز ۱۴۰۱ شد. تفرشی را به برنامه «شیوه» دعوت کردند. برنامهای در تلاش برای نشان دادن تغییر رویکرد حاکمیت و صدا و سیما که طرف دیگر گفتگو، اقای ابوالفضل عمویی، سخنگوی وقت امنیت ملی مجلس بود. تفرشی در نیمه نخست سخنان خود، به نقد رفتار قدرتهای خارجی، اپوزیسیون ضدایرانی و رسانههای خارج از کشور پرداخت. در نیمه دوم برنامه، تفرشی به نقد سیاستهای حکومتی و تلویزیون، مشخصا ساخت سریال «گاندو» توسط شبکه سه و به سخره گرفتن دستگاه دیپلماسی و امنیتی ایران، آن هم در اوج مذاکرات بینالمللی هستهای، انتقاد کرد. تا جایی که گفت قاعدتا سریال «گاندو» را باید شبکههای اسرائیلی علیه ایران میساختند، نه شبکه سه ایران.
به عقیده تفرشی همین انتقاد باعث شد که علی فروغی، رئیس شبکه سه، آزارهایش را علیه او شروع کند. فروغی صراحتا گفت اجازه پخش مستند «ایران اید» را نخواهد داد. وقتی که متوجه شد که فقط در مورد سه قسمت اول آن مجموعه حق تصمیم گیری دارد، گفت سه قسمت اول «مال او» است و اجازه پخش آن را نخواهد داد. همین رفتار، تفرشی را ناچار کرد با آدمهایی ارتباط بگیرد که در شرایط عادی علاقهای به ارتباط با آنها نداشت. در همین حین نامه مفصلی هم خطاب به پیمان جبلی رییس صدا و سیما نوشت و از چند طریق برای او فرستاد.
تفرشی در نامه خود ضمن شرح مفصل ماجرای مجموعه مستند، در بخشی از آن خطاب به جبلی نوشت: «من واقعا نمیدانم که چطور ممکن است یک مقام مسئول این گونه امیال و آمال شخصی خود را به منافع ملی... اولویت دهد و به خصوص در شرایط بغرنج کنونی و احیای فعالیتهای آن فرقه در قالب و رویکردی جدید و خطرات آشکار و عینی آن برای ایران، این گونه عملا در زمین ایرانستیزان و ایرانهراسان بازی کند و به نیابت از خاندان رجوی آلبانینشین، به عنوان جدیترین چالش امنیتی ایران، با این پروژه مخالفت کند... چگونه میتوان از جمهوری اسلامی سمت و حقوق گرفت، رییس پرمخاطبترین شبکه تصویری ملی ایران بود، ولی در عمل، با رفتاری شخصی و از سر کینه و انتقام، عملا به اهداف ایران ستیزان و فرقه کذایی کمک کرد...»

سوالات مجید تفرشی از علی فروغی
تفرشی در ادامه این گفتوگو افزود: «فحاشی، توهین و اظهارات ناروا، هر از گاهی و سازمانیافته دوستان، هواداران و برکشیدگان امثال علی فروغی و اطرافیانش در داخل کشور و فضای مجازی، هممسیر و همراه با اعضای سازمان مجاهدین خلق تا امروز هم ادامه دارد. برای مثال در اظهاراتی نادرست و با وقاحت گفتند که فروغی عنوان کرده که اصلا شخصی به نام مجید تفرشی را نمیشناسد و به دلیل تصمیم و توصیه نهادهای امنیتی مانع پخش مستند چالشی تفرشی علیه مجاهدین خلق در شبکه تحت تملک خودش شده است! ادعای نادرستی که با پافشاری و پیگیری تفرشی، از نهادهای مختلف، بیاساس و خیالی بودنش ثابت شد. این در حالی است که مزدوران خارجی ضدایران و ظاهرا حامی نظام، تا همین اخیرا (توسط برخی از اشخاص مشکوک به همکاری با سرویسهای امنیتی غربی و دارای کنشهای ضدایرانی در پوشش دلسوزی برای ایران و همصدا و هم موضع با مجاهدین خلق و مزدورانشان) مکررا و به دروغ ادعا کردهاند که این مجموعه مستند با حمایت و همکاری دستگاههای امنیتی ایران ساخته شده است!. این ادعاهای مزورانه و پروندهسازی، در عمل به آزارهای امنیتی و شخصی مستمر سازمان یافته و هر از گاهی علیه تفرشی در سه سال اخیر در خارج از کشور منجر شده است.»
در چند سال اخیر، ایرانستیزان و وابستگان مجاهدین خلق، از هیچ آزار شخصی، خانوادگی، امنیتی، فحاشی و طرح اتهامات ناروای شخصیتی علیه او و خانوادهاش خودداری نکردهاند، با این حال تاکنون هیچ کس در هیچ موردی از شش ساعت و نیم و دوازده اپیزود این مستند نتوانسته نقد حرفهای وارد کرده، به اسناد و پژوهشهای جدی و اورجینال مطرح شده در این مستند محتوامحور خدشهای وارد کرده و درباره مافیای تبهکاری مالی آن سازمان/ فرقه و ریشههای آن دفاع و توجیهی ارایه کنند.
به گفته تفرشی، در این راه خوشبختانه هر دو گروه تیرشان به سنگ خورد و نتوانستند مانع پخش «ایران اید» شوند. او ادامه داد: «سوال اما همچنان پابرجاست. رئیس پربینندهترین شبکه اصطلاحا تلویزیون ملی ایران چهطور میتواند برخلاف دستور رئیس سازمان و برخلاف پیگیریهای معاون رئیس سازمان جلوی پخش مهمترین کار پژوهشی و چالشی درباره ریشههای مالی مهمترین تهدید امنیتی جمهوری اسلامی را بگیرد؟ آیا اشخاص باید بتوانند با منافع راهبردی ایران به همین سهولت بازی کنند؟ کاری که چه انجام شخصیاش و چه انجام هوشمند و هدفمند، هر دو اسفبار است. هرچند امیدوارم شخصی باشد اگرچه آن هم مصیبتبار است اما دومی جبران خساراتش غیرقابل امکان است.»
به گفته تفرشی، این مستند ۱۲ قسمتی، از جهت بازخورد در تلویزیون، احتمالا تعمدا، غریب و مغفول مانده، ولی پخش نخست آن در پلتفرمهای مختلف در فضای مجازی بازخورد و بازتاب بسیار گسترده و مطلوبی در واکاوی امپراتوری و مافیای تبهکارانه باورنکردنی مالی سازمان مجاهدین خلق داشته است. ضمن آن که با همکاری دوستان و همکاران محقق، دو نسخه گفتگوهای استفاده شده در مستند و کل گفتگوها (شامل مطالب استفاده نشده در مستند) در حال تدوین و انتشار به زودی به عنوان کتاب هستند.
۵۹۲۴۲







نظر شما