روزنامه کیهان در سرمقاله خود با عنوان«مقاومت محدود ، مصونیت نامحدود» نوشت:

 *آمریکا به شش لول بندی مستاصل شبیه شده که بی محابا در حال شلیک آخرین گلوله های باقی مانده در خشاب اسلحه خود است. آیا غیر منطقی است اگر فرض کنیم این شش لول بند بیچاره از چیزی تا سر حد مرگ ترسیده و در حالی که می داند گلوله هایش در حال اتمام است، نمی تواند بر وسوسه شلیک فله ای آنها غلبه کند؟!
*دقیقا به همین دلایل، از همان ابتدا روشن بود که هدف این فشارها نمی تواند برنامه هسته ای ایران باشد و این برنامه در واقع بهانه ای است که آمریکایی ها در پوشش آن درصدد محقق کردن هدف های دیگر خود هستند.
*از مجموعه ای از اطلاعات که در اینجا مجالی برای بحث درباره آنها نیست می توان نتیجه گرفت که (علاوه بر مباحث قبلی) آمریکایی ها 3 هدف تاکتیکی مهم علیه ایران تعقیب می کنند.نخست، برای آمریکا بسیار مهم است که در آستانه انتخابات مصر مدل جمهوری اسلامی ایران را بحرانی و شکست خورده جلوه دهد. این یک راهبرد دائمی نیست چرا که آمریکایی ها می دانند تا ابد نمی توانند به این بازی ادامه بدهند اما برای آمریکایی ها بسیار مهم است که در همان چند ماه اوضاع ایران به شدت بحرانی جلوه کند. بنابراین یک دلیل ترس بی سابقه آمریکا این است که تصور می کند احتمال دارد مدل ایران به نحو غیر قابل کنترلی تکثیر شود.دوم، آمریکایی ها به آغاز دور جدیدی از ناآرامی سیاسی و اجتماعی در داخل ایران عمیقا دل بسته اند و تصور می کنند انتخابات مجلس نهم فرصتی برای آنهاست تا مجددا مدلی از ناآرامی های سال 88 را با مشخصاتی جدید (که در اینجا درباره آن بحث نمی کنیم) احیا کنند. بر همین مبنا بود که به جریان فتنه دستور داده شد انتخابات مجلس نهم را تحریم کند.و سوم، تصور تا حدود زیادی احمقانه آمریکا این است که می تواند از طریق تشدید بی سابقه فشار بر ایران، ایران را میان دو گزینه تداوم حیات نظام یا تجدید نظر در برنامه های راهبردی هسته ای، موشکی و منطقه ای اش مخیر کند. آخرین ارزیابی های آمریکایی ها درباره الگوی رفتار ایران این است که ایران تنها زمانی دست از مقاومت در محیط سیاست خارجی خواهد کشید که احساس کند این مقاومت ممکن است منجر به بروز بحرانی در داخل برای آن شود. اکنون تصور آمریکایی ها این است که در حال گام برداشتن در مسیری هستند که نهایتا باعث خواهد شد ایران میان آینده نظام و تداوم برنامه راهبردی اش تضادی غیر قابل حل ببیند و در نتیجه دومی را به نفع اولی رها کند.
*نکته مهم اما این است که ایران در تشخیص راهبرد آمریکا وتدوین یک راهبرد متقابل به هیچ وجه دچار کندی یا سوء محاسبه نشد. ایران می دانست که اولا بخش بزرگی از این بازی عملیات روانی است و غربی ها بیش از آنکه قصد اقدام داشته باشند قصد ارعاب دارند. ثانیا از ابتدا روشن بود دست غرب بسته تر از آن است که ادعا می کند. بحران اقتصادی عمیق به اضافه بحران های داخلی حاد در آستانه انتخابات های پر چالش ویژگی عمومی همه کشورهایی است که اکنون وارد هماوردی استراتژیک با ایران شده اند.
*مجموعه این اتفاقات دارای این پیام برای ایران است که ورود به فاز مقابله به مثل و استفاده از استراتژی تهدید در مقابل تهدید خیلی زود محدودیت های دشمن را آشکار کرده و آن را واقع گرا می کند. اکنون معلوم شده به رغم همه سر وصدا ها گزینه هایی در اختیار ایران هست که آمریکایی ها از آن می ترسند و ابزاری هم برای غلبه بر این ترس ندارند. تلاش برای کاهش سطح تنش با ایران یا درست تر بگوییم کنترل سقف تنش و جلوگیری از ورود آن به عرصه هایی که آشکار کننده محدودیت های راهبردی آمریکاست، موفقیت بزرگ راهبرد تهدید در مقابل تهدید در مدت زمانی کوتاه است. ماه های آینده و به طور کلی سال 2012 حاوی پیروزی های بسیار بزرگتر از این هم خواهد بود.
 
روزنامه کیهان نوشت:
روزنامه آمریکایی واشنگتن پست نیز طی مقاله ای در شماره پنجشنبه خود -19ژانویه- پیام اوباما به رهبر معظم انقلاب را نشانه ناامیدی آمریکا از توان برخورد نظامی با جمهوری اسلامی ایران ارزیابی کرده و نوشته بود، اگرچه نتانیاهو و ایهود باراک اصرار دارند که گزینه نظامی علیه ایران نباید از روی میز برداشته شود ولی به نظر می رسد اسرائیل هم از پی آمدهای شکننده حمله نظامی به ایران باخبر است و نامه اوباما- پیام شفاهی- احتمالا بدون مشورت با مقامات اسرائیلی ارسال نشده است.
/27217
کد خبر 195059

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین