روایت جدید به لحاظ دارا بودن بداعت، تمایز و جسارت توانسته است توجه مخاطبان زیادی را جلب کند، اما چون روح و اصالت‌های رخداد واقعی و عظمت و لطافت شخصیتی امام از طریق ماکت قابل انتقال نبوده است و همجنین تحریف‌های بینی صورت گرفته، ماحصل داستان ایجاد یلکنت در پیام و یک فضای نامناسب گفتمانی، خدشه به شانیت صحنه و شخصیت مورد پردازش (امام) و پرسشی بزرگ درباره‌ی انگیزه‌های برگزار کنندگان بوده است و حداقل آنان را به سهل انگاری و سطحی نگری در روایت یکی از با ظرفیت ترین لحظات تاریخ انقلاب متهم کرده است

به لحاظ تاریخی لحظه‌ی ورود بنیانگذار عظیم الشان انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی (ره) به ایران، از بیادماندنی‌ترین و شیرین‌ترین لحظات تاریخ معاصر ایران و از منظری دیگر واجد غنی‌ترین و ارزشمندترین مبادی و شواهد سیر تحول و تغییر سیاسی در انقلاب اسلامی است؛ لذا طبیعی است که چگونگی پردازش این صحنه‌ی تاریخی از حساسیت منحصر به فردی برخوردار باشد.

بازسازی صحنه‌ی ورود بنیانگذار انقلاب اسلامی به میهن و بهره گیری از المانهای بی سابقه‌ی تصویری نظیر حمل ماکت ایشان حاوی تغییر لحن و اسلوب در تبلیغات رایج دهه‌ی فجر انقلاب اسلامی بود.
به طور طبیعی انتظار می‌رود در روایت واقعی یک رخداد، اسلوب بیانی و تصویری ، ساختار و شکل و چارچوب که در روایت و انعکاس رویدادها استخدام می‌شود، مترجم رخداد مد نظر بوده و به دقت شواهد اجتماعی و سیاسی و تاریخی مرتبط را تداعی کند، مگر آنکه مقصود چیز دیگری باشد که در این صورت ممکن است اجزایی خاص از عوامل شکل دهنده‌ی حادثه برجسته شده یا نادیده گرفته شده یا تغییر یافته و یا تحریف شوند؛ و این گونه است که روایت‌های مبالغه آمیز، طنز گونه، انتقادی، جانبدارانه یا خیال‌پردازانه یا ... از وقایع شکل می‌گیرند.

به قول "استوارت هال" هر تغییر در لحن و رویکرد بیانی، هر تغییر در گرایش محتوا، و هر تغییر در منطقی که راوی برای روایت برگزیده است، معنی دار است یا به عبارت دیگر چنانکه "فرکلاف" می‌گوید می‌توان گفت این فقط ظاهر و سیاق روایت نیست که به آن مفهوم می‌بخشد. این که اساسا چه موضوعی انتخاب شده است و چه بخش هایی تصریح شده و چه بخش‌هایی مبهم واگذاشته شده است، اینکه چه بخش‌هایی در روایت وارد شده و چه بخش‌هایی کنار گذاشته شده، اینکه چه موضوعی در منظر (foregrounding) و چه موضوعی در پس صحنه (backgrounding) قرار داده شده، به چه چیز موضوعیت داده شده و به چه چیز موضوعیت داده نشده (thematizing) و… همه و همه تعیین کننده‌اند.
بر اساس آنچه بیان شد به نظر می رسد دست اندرکاران روایت ورود حضرت امام به ایران ، هم در انتخاب موضوع و هم در دست کاری جزئیات صحنه و هم در انتخاب اسلوب تصویری و بیانی، ذهنیات و اتگیزه‌ی متفاوتی داشته اند. طبیعتا بسیاری از مردمان نسل دوم و سوم انقلاب شاید از دیدن صحنه‌های واقعی این رخداد مهم و تاریخی محروم بوده اند و لذا در بیان جدید ورود حضرت امام تلاش شده است به بخش هایی اصالت داده شود که با ذهنیات برگزار کنندگان امروز مراسم از آن رخداد سازگاری داشته باشد و حامل پیام مد نظر ایشان به مخاطبان این نسل باشد. در روایت جدید، امام در قالب ماکتی در دستان دو سرباز حمل می شود. ابعاد ماکت دو بعدی تلاش شده به ابعاد شخصیت مد نظر نزدیک باشد اما فاقد ظرافت های هنری در پردازش و حمل است. او تنها و بدون مردم و بدون همراهان دیده می شود. انضباطی خشک و مصنوعی برقرار است. در صحنه‌ای دیگر تصویری از ایشان که بر زمین نشسته در کنار جانمازی در مدرسه‌ی رفاه به همراه دو تصویر از خود ایشان بر بالای سرشان به روی دیوار دیده می شود. این صحنه نیز از انتقال واقعیت آن روز عاجز است و نمی‌تواند فضای حاکم بر اتاق را به خوبی منتقل کند، اما کسانی که شاید آن روز امکان حضور در محضر ایشان را نداشته اند، توانسته اند با ایشان عکس یادگاری بگیرند.
روایت جدید به لحاظ دارا بودن بداعت، تمایز و جسارت توانسته است توجه مخاطبان زیادی را جلب کند، اما چون روح و اصالت‌های رخداد واقعی و عظمت و لطافت شخصیتی امام از طریق ماکت قابل انتقال نبوده است و همجنین تحریف‌های روشن و بینی صورت گرفته، ماحصل داستان ایجاد لکنت در پیام و در پی آن یک فضای نامناسب گفتمانی به همراه خدشه به شانیت صحنه و شخصیت مورد پردازش (امام) و قرار گرفتن پرسشی بزرگ درباره‌ی انگیزه‌های برگزار کنندگان بوده است و حداقل آنان را به سهل انگاری و سطحی نگری در روایت یکی از با ظرفیت ترین لحظات تاریخ انقلاب و یکی از بزرگترین شخصیت‌های سیاسی مذهبی تاریخ معاصر متهم کرده است. شاید اگر دست اندرکاران روایت جدید و ماکتی از ورود حضرت امام، از ابعاد رسانه ای شدن آن باخبر بودند و می‌دانستند هنگامی که یک اقدام از فضای بسته با تعداد معدودی مخاطب به فضای عمومی و ملی وارد می‌شود ، دستخوش برداشت‌ها و ترجمان هایی می‌شود که ممکن است با مقصود طراحان فاصله یا حتی تناقض داشته باشد، چه بسا نسخه‌ی هنری خود را به گونه‌ی دیگری می پیچیدند. همین طور اگر از خود می‌پرسیدند "آیا چنین صحنه پردازی برای هیچ یک از شخصیت‌های زنده و در قید حیات پسندیده و قابل پذیرش و تحمل است که درباره‌ی حصرت امام به انجام برسد؟"، شاید شیوه‌ی دیگری را انتخاب می‌کردند.
روایت جدید، متاسفانه دستمایه ی طنز به ویژه در فضای مجازی و رسانه‌های بیگانه شد. رسانه‌های داخلی نیز به جز "بازتاب" که واکنش نقادانه ای داشت، ترجیح دادند بدون تحلیل تا حد زیادی از کنار موضوع گذشته و صرفا با انتشار چند تصویر و اتعکاس خبر "بازسازی صحنه ی ورود حضرت امام " به آن پر و بال چندانی ندهند. بازتاب در مقاله‌ای با عنوان "امام خمینی خوب است به شرط اینکه فقط ماکتش باشد!"، نوشت:"سی و سه سال پس از ورود بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران در دوازدهم بهمن 1357، در اتفاقی ناراحت کننده برای دوستداران امام، بازگشت امام به میهن به نوعی به سخره گرفته شد و جز سکوت، نشانه‌ای از اعتراض به چنین رفتاری دیده نشد...ساختن یک رهبر ماکتی و قرار دادن در اتاق مدرسه رفاه که روزگاری حضرت امام در آن بوده، در سطح خلاقیت کودکان دبستانی مدرسه رفاه پذیرفتنی است".
بی آنکه بخواهیم خط قرمزهای کاذب آفریده و مانع ورود هنرمندانه و خلاقانه به عرصه های جدی فرهنگ و اندیشه و تاریخ شویم اما یادآوری این نکته ضروری است که خلاقیت در حوزه ی سمبل ها و ارزشهای ماندگار نیازمند همه جانبه نگری ، دقت و تعهد به انتقال پیام است. شایسته بود رسانه‌ها به عنوان نماینده‌ی افکار عمومی ، دیدگاه و واکنش واقعی مردم را در قبال چنین موضوعات حساسی به دست آورده و به دست اندرکاران اهمیت آن را گوشزد کنند. شاید بیشتر رسانه‌های داخلی نخواسته اند شیرینی خاطرات دهه‌ی فجر انقلاب اسلامی را به تلخی این گونه پردازش ها در ذائقه‌ها تلخ کنند. با توجه به نوع اخباری که در بسیاری از رسانه‌های ایرانی از ریز و درشت مسائل منتشر می‌شود، بعید است که مهم نبودن موضوع دلیل کم توجهی به آن بوده باشد.
 

کد خبر 197197

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 16 =