مرد افغان که یک زن و شوهر مسن را با انگیزه سرقت به قتل رسانده بود، با ارسال پرونده به دفتر رییس قوهقضاییه در یک قدمی مرگ قرار گرفت.
ماموران پلیس صبح روز 23 آذر سال 88 وقتی باخبر شدند اجساد یک زن و شوهر در خانهشان واقع در شهرک وحدت شهریار پیدا شده به آنجا رفتند. آنها پس از ورود به خانه، جنازه مرد 80سالهای به نام محرم را در حالیکه در حیاط افتاده بود، مشاهده کردند و سپس با ورود به داخل ساختمان جسد همسر محرم را که زنی 70ساله به نام زهرا بود، در پذیرایی پیدا کردند.
متخصص پزشکی قانونی وقتی اجساد را معاینه کرد، به این نتیجه رسید که محرم بر اثر اصابت ضربه جسم سنگین به سرش جان باخته و زهرا نیز با همان روسری مشکی رنگی که دور گردنش پیچیده شده، به قتل رسیده است. دمای اجساد نشان میداد این دو، شب قبل از حادثه از پادرآمدهاند. کارآگاهان بعد از بازرسی خانه مقتولان به این نتیجه رسیدند که فردی ناشناس شبهنگام مخفیانه وارد خانه شده و بعد از کشتار، طلاها و پول نقد را به سرقت برده است؛ در حالیکه اجساد قربانیان به پزشکی قانونی انتقال یافته بود، تلاشها برای یافتن ردی از عامل یا عاملان این جنایت ادامه پیدا کرد اما سرنخی به دست نیامد تا اینکه زنی افغان به پلیس آگاهی شهریار رفت و گفت شوهرش قاتل است.
این زن گفت: «چند وقت قبل شوهرم پریشان و مضطرب به خانه آمد و مقداری طلا به من داد و گفت آنها را بفروشم. من که میدانستم شوهرم پولی برای خرید طلا ندارد، از او پرسیدم جواهرات را از کجا آورده است. او عصبانی شد و شروع به کتکزدن من کرد و گفت حق ندارم سوالی بپرسم و فقط باید طلاها را برایش بفروشم. او میخواست با پول آنها برای خودش موادمخدر بخرد و چون شوهرم مرد خشنی است از ترس جانم به حرفش گوش کردم و طلاها را فروختم. مدتی بعد یکی از اقوام شوهرم به من گفت پیرزن و پیرمردی را در شهرک وحدت کشته و طلاهایشان را سرقت کردهاند. آن موقع بود که فهمیدم قتل، کار همسر من است. از آن به بعد دیگر شبها نمیتوانستم بخوابم و همیشه کابوس میدیدم تا اینکه تصمیم گرفتم شوهرم را به پلیس معرفی کنم.»
ماموران بعد از شنیدن اظهارات زن جوان عملیاتی را برای دستگیری شوهر او به نام محمد طرحریزی کردند و این مرد روز 13 بهمن همان سال در جریان یک تعقیب و گریز دستگیر و به پلیس آگاهی منتقل شد. محمد که راهی برای کتمان حقیقت نداشت، در بازجوییها گفت: «من از زنی که در همسایگی مقتولان زندگی میکند، موادمخدر میخریدم و از طریق او فهمیدم زن و شوهر پیری همسایهاش هستند که در خانه طلا و پول زیادی نگه میدارند به همین دلیل وسوسه شدم از آنجا سرقت کنم زیرا میدانستم این زن و شوهر پیر نمیتوانند در برابرم مقاومت کنند. شب حادثه از دیوار به حیاط پریدم و پیرمرد را دیدم، بلافاصله ضربهای به سرش زدم و او را کشتم. روی بند رخت یک روسری مشکی بود آن را برداشتم و داخل ساختمان رفتم و وقتی پیرزن را دیدم او را هم خفه کردم، بعد با قیچی 9 النگو که دستش بود را بریدم و در خانه دنبال بقیه طلاها و پولها گشتم و بعد از دزدی فرار کردم.»
متهم در ادامه تحقیقات به بازسازی صحنه قتل پرداخت و سپس پرونده وی در اختیار قضات شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت. در این جلسه اولیای دم مقتولان خواستار قصاص محمد شدند. به این ترتیب مرد افغان به دو بار قصاص محکوم شد و هیات قضات همچنین وی را به دلیل سرقت، مستحق 10 سال حبس و 74 ضربه شلاق دانستند. بعد از صدور این رای پرونده بار دیگر در دیوانعالی کشور مورد بررسی قرار گرفت و حکم به تایید رسید و در اختیار واحد اجرای احکام دادسرای جنایی قرار گرفت. بنابر این گزارش اکنون پرونده به دفتر رییس قوهقضاییه ارسال شده است تا مرحله استیذان نیز انجام شود، بعد از آن متهم پای چوبهدار خواهد رفت.
45282
نظر شما