حسین عیدیزاده: تا پیش از آنکه آپیچاتپونگ ویراستاکول کارگردان تایلندی با فیلم «عمو بونمی که میتواند زندگیهای گذشته خود را به یاد بیاورد» نخل طلای جشنواره فیلم کن را از آن خود کند در ایران شهرت چندانی نداشت. اما پس از بردن این جایزه معتبر فیلم او در میان سینمادوستان حرفهای به محبوبیت بسیاری رسید.
ویراستاکول 42 ساله که در دنیای سینما تنها به اسم «جو» شناخته میشود، از سال 1993 با ساختن فیلم کوتاه «گلوله» وارد عرصه فیلمسازی شد و از آن زمان تاکنون 25 فیلم کوتاه و بلند داستانی و مستند ساخته است. او سال 2002 با فیلم «Blissfully Yours» جایزه اصلی بخش نوعی نگاه جشنواره فیلم کن را گرفت و دو سال بعد با «اختلال استوایی» جایزه هیئت داوران جشنواره فیلم کن را گرفت.
فیلمهای او در جشنوارههای روتردام، سنگاپور، سائوپائولو، تسالونیکی، ونکوور و ونیز پخش و تقدیر شدهاند. در گفتوگوی زیر که از طریق ای-میل صورت گرفته، او درمورد سینمای ایران و تاثیرپذیریاش از این سینما صحبت میکند.
با سینمای ایران تا چه حد آشنا هستید؟
من وامدار سینمای ایران هستم. وقتی در شیکاگو به مدرسه فیلم میرفتم بسیار تحت تاثیر سینمای ایران قرار گرفتم. ویژه برنامههایی در مدرسه فیلم پخش میشد که مجموعه آثار کارگردانهای ایرانی مثلا عباس کیارستمی را پخش میکردند و من به تماشای آنها میرفتم. از همان موقع تا الان فیلم «خانه سیاه است» ساخته فروغ فرخزاد به عنوان یکی از فیلمهای محبوب من باقی مانده است. بخت با من یار بود که این فیلمها را روی پرده دیدم، این فیلمها بسیار احساساتی و نوآورانه بودند. اگر اولین فیلم من «شئ اسرارآمیز در ظهر» را ببینید متوجه این تاثیرپذیری میشوید.
نظرتان درمورد فیلمهای ایرانی در مقایسه با دیگر فیلمهای آسیایی چیست؟
فیلمهای ایرانی نبوغآمیز هستند. فیلمهای یارانی باعث شدند من به جزئیات زندگی به شکلی دیگر نگاه کنم. نمیخواهم درمورد جایگاه سینمای ایران در آسیا نتیجهگیری کلی کنم، اما سینمای ایران وقار و ریتم خاص خودش را دارد. موضوعاتی هست که نمیتوان در فیلم آنها را بیان کرد اما فیلمسازان ایرانی نشان دادهاند میتوانند با رویکرد خاص خود که بسیار ساده است این واقعیات را بیان کنند، به نظرم این کار موفقیت بزرگی است.
از میان کارگردان ایرانی آثار کدام کارگردانها را دنبال میکنید؟
من شیفته سینمای عباس کیارستمی هستم. البته یک دلیل دیگرش هم این است که دسترسی به فیلمهای او برای ما سادهتر است. من در تایلند زندگی میکنم و هر چند ماه یک بار به جشنوارههای مختلف دعوت میشوم و در آنجا اگر فیلم ایرانی باشد حتما به تماشایش میروم. به نظرم همانطور که اشاره کردم سینمای ایران تاثیر عمیقی روی سینمای جهان گذاشته است. سینمای ایران به ما نشان داد شیوه دیگری برای فیلمسازی وجود دارد.
فیلم «عمو بونمی...» با اینکه جایزه نخل طلای کن را گرفت اما موافقان و مخالفان بسیاری دارد. برخی فیلم را خیلی دوست داشتند و برخی اصلا دوست نداشتند. به نظرتان دلیل چنین تفاوت نظری چیست؟
اگر روزی کسی فیلمی از من را دوست داشته باشد شگفتزده میشوم. من هیچ وقت به آدمهایی که بسیار محبوب هستند یا بسیار بامحبت اعتماد نمیکنم. به نظرم مهم نیست فیلم چه جایزهای برده یا محصول کجاست، باید خود فیلم را نگاه کرد. برای خود من هیچ وقت مهم نبوده فیلم چه کسی را نگاه میکنم. اگر کسی فیلم را دوست نداشته دلایل خودش را داشته، همانطور که اگر کسی فیلم را دوست داشته او هم دلایل خود را داشته. من فیلمهایم را برای خوشایند یا ناراحت کردن کسینمی سازم.
درحال حاضر روی پروژه جدیدی کار میکنید؟
فعلا با ساختن فیلمهای کوتاه و چیدمانهای هنری روزهای خوشی را سپری میکنم. این کارهای جمع و جور مرا به دنیاهای دیگر و آدمهای دیگر معرفی میکند. با ساختن این کارهای کوچک میتوانم به فیلم بلند با آزادی و فراغ بال نگاه کنم و کمک میکند رویکرد انتزاعیتری داشته باشم. فعلا دارم فیلمنامهای مینویسم که هنوز نامش را انتخاب نکردهام، فیلم ترکیبی از ژانرهای مختلف کمدی، درام و جنایی است و ماجرای آن در منطقه رودخانه مکانگ میگذرد.
58241
نظر شما