انتخاب باراک اوباما به عنوان برنده جایزه صلحنوبل همانقدر که تعجب جهانیان را برانگیخت اعتراضها و انتقادهایی را نیز پدید آورد. بسیاری از منتقدین داخلی و خارجی بر این باورند که اوباما برای صلحجهانی اقدام ویژهای انجام نداده است لذا نباید چنین جایزه معتبری به وی اختصاص داده میشد. موافقان این انتخاب نیز برخی اقدامات اوباما مانند واگذاری امور عراق به دولت این کشور، عادیسازی روابط آمریکا با کوبا، برچیدن سپر دفاع موشکی و. . . را از جمله اقدامات او در جهت صلح جهانی میدانستند. خبر در گفتوگو با مهدی مطهرنیا کارشناس مسائل بینالملل این موضوع را مورد واکاوی قرار داده است.
*اهدای جایزه صلحنوبل به باراک اوباما موافقان و مخالفانی داشته است؛ تحلیل شما از مخالفتهای صورت گرفته چیست؟
اهدای جایزه صلحنوبل بر اساس معیارهای مشخصی از سوی کمیته داوران آکادمی نوبل انجام گرفته و بطور طبیعی موافقتها و مخالفتهایی را نیز بر میانگیزد. از منظر استدلالهای طبیعی دریافت جایزه صلحنوبل در آوردگاه ذهنی افراد مختلف عکسالعملهای متفاوتی را برمیانگیزد که از مبدأها و مقصدهای متفاوتی تأثیر میپذیرد.
گروهی خود را همتراز با شخص دریافتکننده جایزه میدانند و لذا بر اساس تئوری نظام طبقاتی مخالفت خود را تحت قالبهای دیگر بیان میکنند این دسته هیچگاه مخالفت خود را بصورت صریح بیان نمیکند. دسته دیگر گروهی است که نه از منظر طبقاتی بلکه از منظر اختلافسلیقه اعتقادی و ایدوئولوژیکی به موضوع مینگرد. به عبارت دیگر نگاه آنها از منظر معرفتشناسانه به مفهوم صلح و بنیادها و بنیانهای آن با دیدگاه داوران آکادمی صلحنوبل متفاوت است. به همین دلیل این دسته از افراد رفتارهای گیرنده جایزه صلحنوبل را در جهت تحقق صلح جهانی نمیدانند. این گروه صلح را تابشگر رفتاری میدانند که رفتار گیرنده جایزه با آن تناسبی ندارد. اینها دو گروه بر مبنای رفتاری، عمل داوران را در تعریف صلح و مصداق یابی آن زیر سؤال میبرند. اما آنچه که اهمیت دارد این است که در تاریخ جایزه صلحنوبل مصداقهای متفاوتی از گیرندگان این جایزه را میتوان یافت که مخالفتهایی نیز داشته است.
*بسیاری از تحلیلگران در این باره بحث کردهاند که چرا اوباما این جایزه را دریافت کرده است اما کمتر به این موضوع پرداخته شده که اوباما چگونه توانسته است در قالب معیارهای مورد نظر آکادمی نوبل قرار گرفته و برنده این جایزه شود؟
اوباما سیاستمداری روشنفکر، روشنفکری عملگرا و عملگرایی واقعیتاندیش است که در مقام رهبری هوشیار توانسته است در مدت 9 ماهه مدیریت کاخ سفید چهره مخدوش شده ایالت متحده آمریکا را بار دیگر بازسازی کند. نظرسنجیهای مستقل جهانی که بر اساس پارامترهای تعریف شده علمی انجام گرفته نشان میدهد که چهره جهانی آمریکا نسبت به دوره بوش بسیار بازسازی شده است. در حال حاضر اوباما با وجود چالشهای جدی مانند بحران اقتصادی و مالی در آمریکا، مسائل افغانستان، اعراب و اسرائیل و بحران ایران در همه این صحنهها توانسته است تا حدود زیادی امید را به جامعه آمریکا و همچنین جامعه جهانی بر گرداند. البته ناگفته نماند که عملکرد بسیار مخرب نومحافظهکاران در جلب توجه اقدامات اوباما مؤثر بوده است. اوباما باعث شد که فیدل کاسترو او را انسان شریفی بنامد، چاوز در مجمع عمومی سازمان ملل اعلام کند که او در قلب ما جای دارد، کره شمالی با احترام از فرستاده غیررسمی او (بیل کلینتون) استقبال کند. در هر صورت اوباما نقطه عزیمت نودمکراسی در فضای سیاسی آمریکاست و در عین حال مکتب جدیدی به نام اوباماایسم را در کنار مکتب همیلتونیسم، جکسونیسم و ویلسونیسم پایهگذاری کرده است. اگر زمانی روزولت اول و ویلسن جایزه صلحنوبل را دریافت کردند و افرادی چون الکساندر سولژنیتسین ناراضی روس و همچنین منتقد ایرانی خانم شیرین عبادی جایزه صلحنوبل را دریافت کردند نباید دریافت جایزه صلحنوبل از سوی آقای اوباما دور از ذهن میبود.
*بهنظر میرسد دریافت جایزه صلحنوبل مسئولیتهای باراک اوباما در قبال صلح جهانی را افزایش میدهد
با توجه با ادبیات صلحمحور متکی بر قدرت هوشمند با رویکرد صدور خوشبینی به جای ترس به جهان و همچنین صبوری به جای تعجیل در حصول به حل بحرانهای بینالمللی پیشرو که در عمل اوباما شاهد هستیم در مییابیم که اساساً امروز اوباما در حصول به یک تحرک صلحمحورانه در جهان رسالت بیشتری را باید بر دوش خود احساس کند. جهان امروز جهان رودررویی دانایی ملتها با قدرت دولتهاست. انسانهای امروز به عمل میاندیشند بر این اساس باید در انتظار اقدامات عملی اوباما در این راستا از این به بعد بود. به اعتقاد بنده اهدای جایزه صلحنوبل، انتظارات جهانیان از اوباما را افزایش داده و او را در وضعیت پیچیدهای قرار میدهد.
نظر شما