به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، درپی درگذشت سید حسن افتخارزاده، باز هم انجمن حجتیه به موضوعی فراگیر در رسانهها، جامعه و اهالی فکر واندیشه تبدیل شد. انجمن حجتیه موضوعی است که برخوردهای بسیار متضادی با آن میشود؛ از تأییدات و دلدادگیهای عقیدتی افراطی به آن تا تاخت و تازهایی نسبت به خط مشی که آنها در اسلام سیاسی دنبال میکنند. جالب توجه است که هر دوی این برخوردها از جانب جامعه مذهبی بیرون میآید.
بنابر روایت پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اما این نخستین بار نیست که انجمن حجتیه به موضوعی مناقشهبرانگیز تبدیل میشود. ۴۳ سال پیش وقتی متأثر از سخنرانی تند آیتالله جنتی درباره انجمن حجتیه باز هم به نوعی دیگر برخی عوامل سعی در دیده شدن آنها با سیاقی اعتراضی کردند، آیتالله خامنهای که در آن دوره ریاستجمهوری اسلامی ایران را برعهده داشتند سعی کردند در ابتدا با تلطیف سخنان آقای جنتی این موضوع را مطرح کنند که همین فراگیر شدن مسأله انجمن حجتیه که یک موضوع فرعی در نسبت با تلاطمات انقلابی جامعه وقت بود امری مشکوک است و نباید به قدری مهم جلوه داده شود که مسائل واقعاً مهم دیگر پشت آن پنهان شوند و موضعی میانهرو درباره انجمن حجتیه اخذ کرد که بسیار هوشمندانه بود.
آیتالله خامنهای (مدظله العالی) در دوران ریاستجمهوری خود در دیماه سال ۱۳۶۰ مصاحبهای با روزنامه اطلاعات در باره انجمن حجتیه انجام میدهند. در این مصاحبه، ایشان سعی دارند تصویری متوازن از انجمن حجتیه ارائه دهند و تأکید میکنند که این گروه طیف گستردهای از افراد را دربرمیگیرد. از یکسو، افراد مؤمن، انقلابی و دلسوز در آن حضور دارند، و از سوی دیگر، کسانی که کجفهم، بدبین و نقزن هستند. این بیان نشان میدهد که ایشان با یک نگاه صفر و صدی به انجمن حجتیه موافق نیستند، بلکه آن را مجموعهای چندلایه میدانند که نمیتوان به طور مطلق آن را تأیید یا رد کرد.
ایشان بهصراحت اشاره میکنند که مسأله انجمن حجتیه به صورت غیرطبیعی و عمدی مطرح شده است و آن را یک «بحران مصنوعی» میدانند. این یعنی از دیدگاه ایشان، طرح گسترده این موضوع در جامعه، با اهدافی غیر از روشنگری همراه بوده و گروههایی سعی دارند از این بحث برای ایجاد دوقطبیهای کاذب استفاده کنند.
آیتالله خامنهای با احترام به آیتالله جنتی، توضیح میدهند که وی پس از طرح این موضوع در خطبههای نماز جمعه، خود متوجه شده که این بحث به شکل مطلوبی مطرح نشده و از پیامدهای آن راضی نبوده است. درنتیجه، توصیه آیتالله خامنهای به آیتالله جنتی این بوده که در خطبههای بعدی از سوءاستفاده احتمالی از سخنانشان جلوگیری کنند و اجازه ندهند که مسأله حجتیه به تضاد اصلی جامعه تبدیل شود.
متن سخنان آیتالله خامنهای درباره انجمن حجتیه در روزنامه اطلاعات (۶ دی ۱۳۵۶)
موضع هوشمندانه آیتالله خامنهای در برابر انجمن حجتیه چگونه بود؟
مسألهای که مدتها است مطرح شده و حق مطلب این است که گذشته از گروههای منحرف چپ و راست وابسته به شرق و غرب و گروههای مذهبی التقاطی «مدعی» پیروی از خط امام، بعضا برادران متعهد و حزباللهی نیز نگرانیها و پرسشهایی درباره آن داشتهاند و دارند، مسأله انجمن حجتیه است. آیتالله جنتی هم در آغاز با شدت خاصی این مسأله را مطرح کردند و نوع سوالات ایشان از یک مسأله مهم حکایت داشت. ما واقعا در این مورد نمیدانیم حقیقت چیست؟ بفرمایید که آیا شما به عنوان یک روحانی آشنا و خبره و سابقهدار در این مورد چه نظری دارید؟ اولا انجمن حجتیه به چه کسانی گفته میشود و آنها در چه وضعیتی به سر میبرند؟ ثانیا آیا در مورد این انجمن و این طرز فکر حساسیتی و احساس نگرانیای باید داشت یا خیر؟
انجمن حجتیه به آن عدهای گفته میشود که در طول بیست و چند سال همت را مصروف میکردند برای پاسخگویی و مقابله به شبهات بهائیها در ایران.
البته میدانیم که بهائیها بیشتر یک باند سیاسی بودند تا یک گروه مذهبی و فکری، اما این سوال که اینها چگونه هستند و اشاره به فرمایشات آقای جنتی، به نظر من این سوال یک سوال طبیعی و درستی نیست. من بدون اینکه شما را در طرح این سوال متهم بکنم، نفس وجود این مسئله را و عمده کردن مسئله انجمن حجتیه را در جامعه متهم میکنم. و کسانی را که برای اولین بار این شایعه و این بحران مصنوعی را سعی کردند که به وجود بیاورند ناخالص میدانم.
به نظر من در میان افرادی که در انجمن حجتیه هستند، عناصری انقلابی، مومن، صادق، دلسوز برای انقلاب، مومن به امام و ولایت فقیه و در خدمت کشور و جمهوری اسلامی پیدا میشوند. همچنانکه افرادی منفی، بدبین، کجفهم، بیاعتقاد و در حال نق زدن و اعتراض هم پیدا میشوند.
پس انجمن از نقطه نظر تفکر سیاسی و حرکت انقلابی یک طیف وسیعی است و یک دایره محدودی نمیباشد. بنابراین ما نمیتوانیم بگوییم که انجمن نوع اول است یا نوع دوم. زیرا در انجمن هم از نوع اول و هم از نوع دوم کسانی هستند و شاید هم از هر دو نوع کسان زیادی وجود دارند. و من وقتی که نگاه میکنم یک چنین حقیقتی را میبینم و از طرف دیگر که نگاه میکنم میبینم که سوال از حال انجمن و اصرار بر رد یا قبول انجمن امروز از سوی گروههایی در جامعه ما دارد اوج میگیرد. احساس میکنم که این حرکت طبیعی نیست و حرکتی است که امروز دارند به وجود میآورند.
جناب آقای جنتی برادر عزیزمان که بنده برای ایشان احترام زیادی قائلم، بعد از آن خطبهای که طی آن راجع به انجمن حجتیه سوالاتی کردند یک شب پیش من آمدند و من از ایشان سوال کردم که چطور شد این مسأله را مطرح کردید؟ ایشان در حالی که از آنچه واقع شده بود، خشنود نبودند، گفتند: حال کاری است که صورت گرفته، چگونه باید جبران کنیم؟ و من به ایشان پیشنهاد کردم جبرانش به این صورت است که شما در نمازجمعه نسبت به کسانی که میخواهند از بیان شما سوءاستفاده کنند و این مسأله را به صورت یک جریان عظیم دربیاورند و آن را در جامعه عمده بکنند و به صورت تضاد اصلی انجمن و ضد انجمنی دربیاورند، شما اخطار بکنید و بگویید که نظر شما به هیچ وجه این نبوده است که تضاد اصلی در جامعه ما تضاد انجمنی و غیرانجمنی است. و اگر خود انجمنیها در پاسخ سوالات شما یک حرف قابل قبول و قابل تعریف آوردند آن را مجددا در نمازجمعه مطرح بکنید. ایشان قبول داشتند که این مصلحت است و بعد هم انجام گرفت. حالا به شکل کافی یا وافی، من آن را دقیقا نمیدانم، اما میدانم که ایشان خودشان از آنچه اتفاق افتاده بود و آنچه فرموده بودند، خشنود نبودند. پس عمل جناب آقای جنتی به معنای این نیست که طرح اینگونه مسائل، امروز در جامعه ما یک کار بحق و عمل صالح است و من معتقدم که تضاد انقلاب ما با ضد انقلابهای جهانی و آنگاه ضد انقلابهای داخلی است. ما بایستی ضد انقلابهای داخلی را پیدا کنیم و از حرکاتشان جلوگیری و پیشگیری کرده و عمل آنها و جراحاتی که بر پیکر جامعه به وجود میآورند درمان کنیم و با ضد انقلابهای خارجی بهشدت بجنگیم.
نظر شما