*چون کانون وکلا در سطح بین المللی به عنوان نهاد حافظ حقوق افراد در مقال نهادهای حاکمیتی شناخته می شود، باید مستقل از دولت و قوه قضائیه باشد چرا که استقلال وکیل از لوازم دفاع به شمار می آید .
*کانون وکلا به عنوان یکی از نهادهای صنفی غیردولتی به اعتبار اینکه به تعبیر حقوقدانان یکی از دو بال فرشته عدالت را تشکیل میدهد از جایگاه ویژه ای در جامعه حقوقی بطور اخص و در سطح جامعه بطور اعم برخوردار است.
*این نهاد برای تحکیم پایه های عدالت در جامعه تلاش می کند و سعی می کند در کنار قوه قضائیه به رفع ظلم از مظلومین کمک نماید. افراد جامعه نیزاحترام خاصی برای کانون وکلا قائل هستند و وکلا نیز از حیث اجتماعی پایگاه ویژه ای دارند.
*یکی از مشکلات اساسی این نهاد مدنی در جامعه تشکیل نهاد موازی تحت عنوان مرکز مشاوران و وکلای قوه قضائیه است. اساساٌ وجود دو یا چند نهاد موازی برای رسیدن به هدف واحد کار پسندیده ای نیست. دیدگاه مثبتی نیز در جامعه حقوقی
نسبت به نهاد موازی مرکز مشاوران و وکلای قوه قضائیه وجود ندارد.
*در صدد تایید این تلقی که "افرادی از مرکزمشاوران و وکلای قوه قضاییه پروانه وکالت اخذ نموده اند از سواد کافی برخوردار نیستند" نیستم. چون هیچ ملازمه ای بین داشتن سواد کافی یا نداشتن آن و اخذ پروانه وکالت از یکی از دو نهاد موازی وجود
ندارد .
* تلقی دیگر این است که چون کانون وکلا به عنوان یک نهاد غیر دولتی تحت نظارت دولت نیست و از استقلال برخوردار است دولت نهاد مزبور را ایجاد نموده تا بتواند تحت اختیار و کنترل خود قرار دهد.
*اگر کانون مستقل نباشد وکیل نیز از استقلال لازم برخوردارنخواهد بود. نتیجه امر تضییع حقوق موکل و سرانجام آن بی عدالتی خواهدبود. وکیل باید بدون ترس از موقعیت شغلی خود بتواند از حقوق موکلش دفاع کند. کانونی که تحت نظر قوه قضائیه باشد در مقام دفاع با مشکلات اساسی مواجه خواهد بود و قوه قضائیه به عنوان رکنی از حاکمیت سعی خواهد کرد سیاستهای خود را در کانون اعمال کند
* کانون وکلا تاکنون عمدتاٌ به صورت سنتی اداره شده و نقش اصلی خود را در قالب تمدید پروانه وکالت یا چاپ اوراق وکالت ایفا کرده است. برای ایفای نقش موثرتر باید کانون از شکل سنتی به شکل مدرن و علمی متحول شود. در سطح
جامعه ما اشنایی کافی با کانون وکلا و وظایف آن وجود ندارد.
1717
نظر شما