وقتی از فراکسیون ها سخن به میان می آید فراکسیون های سیاسی مراد می شود زیرا فراکسیون های صنفی یا موضوعی نظیر شاهد ، ایثارگران ، زنان ، شهری محیط زیست و ... کارکرد عمدتا غیر سیاسی دارند و از شمول این بحث خارج می شوند، هرچند فراکسیونی روحانیون با وجود صنفی بودن اما کارکرد صنفی – سیاسی دارد .
تاکنون مجالس جمهوری اسلامی منهای مجلس اول ، دو فراکسیون سیاسی داشته اند : اقلیت و اکثریت که تابلوی سر در آنها دست به دست می چرخیده است. زمانی اصلاح طلبان زیر تابلوی فراکسیون اکثریت نشسته اند و زمانی اصولگرایان . معمولا از آنجا که پیروزی های سیاسی به صورت جبهه ای فراهم می شود - که نوعی ائتلاف علنی و حتی غیر علنی است – جناح حاکم پس از مدتی با پدیده واگرایی مواجه می شود . به خاطر داریم که از اواسط دوره هشت ساله اصلاحات ، تمایزات افراد و گروه های منتسب به این جبهه علنی تر شد . گروه رادیکال به دنبال تغییرات ساختاری بود و گروه دیگر رفتار رادیکال را نمی پسندید و تعامل با سایر بخشهای نظام را ضروری می دانست. این دو حتی در روابط داخلی نیز سهم خود را ناکافی می دانستند و سهم بیشتری مطالبه می کردند که اوج آن در انتخابات شورای دوم ، مجلس هفتم و ریاست جمهوری هشتم باظهور فهرست ها و نامزدهای جداگانه پدیدار گشت . بر همین سیاق جبهه اصولگرایان نیز از اواسط دولت هشتم یعنی سال 1386 با چنین پدیده ای مواجه شد و شاهد صف بندی دو گروه اصولگرایان منتقد و اصولگرایان حامی دولت بودیم .
اگرچه دردوره های ششم تا هشتم فعالیت فراکسیونی جناح اکثریت ، زیر یک چتر صورت می گرفت امااین بدان معنا نبود که جریان های زیر پوستی ، تحرک نداشته باشند . درست است که در مجلس ششم ، احزابی مثل مردمسالاری ، همبستگی و مجمع روحانیون صف خود را از مشارکت و مجاهدین انقلاب جدا نکردند اما این کار در میانه مجلس هشتم کلید خورد و فراکسیون انقلاب اسلامی موجودیت یافت. این فراکسیون هوادار دولت بود و برخی از اعضای آن صراحتا از خوانده شدن به «وکیل الدوله » ناخرسند نمی شدند و بلکه مفتخر بودند. اگرچه این فراکسیون همچنان خود را زیر مجموعه فراکسیون اکثریت (اصولگرایان) می دانست اما از انضباط مرسوم در فعالیت فراکسیونی فاصله داشت و راسا موضع گرفت و لذا عملا در مجلس هشتم صرف نظر از وزن و تعداد اعضاء ، سه فراکسیون فعالیت داشت : اصولگرایان ، انقلاب اسلامی و اصلاح طلبان . با زاویه گیری رئیس جمهور ،گروه حامی دولت نیز به دو شعبه تقسیم شد : همچنان حامی و منتقدان سابقا حامی !
ریخت شناسی نمایندگان منتخب از سراسر کشور گویای آن است که مجلس آینده ، صرف نظر از وزن هر یک ، شش فراکسیون سیاسی ( یا شبه فراکسیون ) خواهد داشت :
1- فراکسیون اصولگرایان اصیل
2- فراکسیون دولت (یعنی وامداران یا دوستداران آقایان احمدی نژاد و مشایی و رحیمی)
3-فراکسیون پایداری (یعنی هواداران آقای احمدی نژاد منهای آقایان مشایی و رحیمی)
4- فراکسیون منتقدان سابقا حامی
5- فراکسیون اصلاح طلبان
6- فراکسیون مستقلین
در صورت بندی فراکسیون های بالا ملاحظات زیر متصور است :
1- مهم نیست که هر فراکسیون چه نامی بر خود نهد زیرا واقعیات در گرو الفاظ نیست . طبیعی است هر فراکسیون ، عنوانی زیبا برای خود انتخاب کند اما دسته بندی واقعی در تفکرات و تظاهرات یادشده ، نمود و بروز می یابد .هر چند نمی توان و نباید ادعا کرد که مجلس آینده با این تعداد فراکسیون فعالیت می کند زیرا شبه فراکسیون ها با اندکی تسامح ، قابلیت ادغام در یکدیگر را دارند . از جمله فراکسیون های 2 و 3 که دولت گرا هستند و یا هضم تدریجی فراکسیون مستقلین و یا خاموشی فراکسیون اصلاح طلبان .
اصلاح طلبان مجلس نهم بسیار کم تعدادند و می توان ادعا کرد نقش چشمگیری در رخدادهای مجلس نخواهند داشت و به همین جهت تقسیم بندی سنتی دو فراکسیونی (اصولگرا – اصلاح طلب) کارآمدی خود را در توصیف صفوف سیاسی پارلمان از دست داده است . مضافا تداوم روند واگرایی در اصولگرایان ، احتمالا غیر قابل اجتناب است . گروه های اول تا چهارم همگی خود را اصولگرا می نامند ، حتی برخی از آنان خود را معیار اصولگرایی می شمارند و دیگران را خارج از دایره اصولگرایی می دانند و اتفاقا به همین دلیل عملا این لفظ ،کارآمدی و جامعیت تعریف خود را از دست داده است . لذا دور از انتظار نیست که طرفین در یک توافق ضمنی و چه بسا ناخودآگاه به وانهادن این تعریف کلی رضایت دهند و بر تمایزات خود تاکید ورزند . هر چند پیش بینی می شود گروهی تلاش کند این مرده ریگ را حفظ کرده ، خود را صاحب امتیاز آن بخواند تا بهره ای دو منظوره ببرد : زمانی که عده ای ، به حق یا به ناحق ، درصدد واگرایی باشند از عبارات احساسی نظیر «ضرورت اتحاد اصولگرایان» استفاده کند و آنان را نزد بدنه اجتماعی اصولگرایان مساله دار سازد و زمانی که تعدادی از اهالی خانه (و حتی اعضای موسس یا قدیمی یا معیار) گفتمانی متمایز از انگاره های اینان را ساز کنند آنان را به زور از خانه اخراج کند و نظیر آن چه که بسیار در تاریخ دیده ایم، تهمت قرمطی گری به آنان بچسباند و عملا میدانداری آن جبهه کلی ( و بشدت کلی ) را صاحب شود و سکه را به نام خود بزند . این گروه همان است که در آستانه انتخابات اخیر مجلس ، ابتدا با سوار شدن بر موج جامعتین، همه اصولگرایان را از فعالیت موازی بر حذر داشت و با بزرگ کردن خطر اصلاح طلبان، همه گروه های اصولگرایی اما با گفتمان های فرعی متفاوت را به اتحاد فراخواند و پاسخی به سایران نداشت که می گفتند «حالا که رقیبی نداریم ، خوب است در داخل خود ، به رقابت بپردازیم » و سپس حاضر نشد به کسانی که با طراحی و توافقات قبلی در فهرست های موازی قرار گرفته بودند انضباط تشکیلاتی را یادآور شود و آنان را از فهرست اصلی حذف کند . برگ نهایی را هم شب آخر رو کرد و به اصولگرایان سنتی که مطابق تعریف خود از سیاست ورزی ، در اعتماد و واگذاری کامل به سر می بردند ، فهماند که در بازی سیاست ، صداقت و فعل اخلاقی تا چه حد جدی یا نمایش است و ثابت کرد که حتی موتلفه ای ها را هم قبول ندارد و با وجود همراهی ظاهری با ساز و کار 8+7 شیخوخیت و اعتبار آیت الله مهدوی کنی را به داو می گذارد زیرا در معامله ای پنهانی با صاحبان سازمان رای ، از همان ابتدا گزینه های مورد نظر خود را با عنوان «انتخاب اصلح» مهندسی یا همراهی کرده است تا همان فهرست به سازمان رای داده شود و ...
2- در صورت پیدایش این تکثر ، هیچیک از فراکسیون ها به تنهایی اکثریت ندارد و لذا بازی جذاب تری را شاهد خواهیم بود ، از آن مدل که در پارلمان های دیگر دیده می شود . اگر گلیست ها و سوسیالیست های فرانسه - که چالشی دیرین با یکدیگر داشته اند – از بیم قدرت گیری راست های افراطی ، هم پیمان می شوند ؛ اگر محافظه کاران انگلیس به این نتیجه می رسند که دیگر به تنهایی نمی توانند «کارگر» را از صحنه خارج کنند و دست دراز شده لیبرال ها را به گرمی می فشارند؛ اگر سوسیال دمکرات های آلمان ، حزب نه چندان پرکرسی «سبز» را برای زمینگیر کردن دمکرات مسیحی ها یارگیری می کنند و در دوره ای دیگر، همین بازی توسط دمکرات مسیحی ها تکرار می شود و ... در مجلس نهم نیز شاهد چنین ائتلاف هایی خواهیم بود . مثلا در استیضاح یک وزیر کاملا مطیع رئیس جمهور ، فراکسیون های 1 و 4 و 5 همداستانند اما در تصویب طرحی برای قطع رابطه با اروپا فراکسیون های 3 و 4 درمقابل فراکسیون های 2 و 5 زورآزمایی می کنند و در انتخاب هیات رئیسه ، صف بندی اصلی بین فراکسیون های 2 و3 و 4 از یک طرف و فراکسیون های 1 و 5 و 6 از طرف دیگر شکل می گیرد .
3-جبهه پیروان خط امام و رهبری - که متشکل از چند گروه نظیر جامعه روحانیت مبارز ، حزب موتلفه اسلامی ، جامعه اسلامی مهندسین و ... است - در گروه اول تعریف می شود که البته پرشمارترین فراکسیون است. بدیهی است اصوگرایانی که سابقه فعالیت دیرین دارند و به «جذب حداکثری» باور دارند و از روشهای «دفع حداکثری » دوری می گزینند نیز در این گروه جا می گیرند. آقایان لاریجانی ، باهنر ، ابوترابی ، مصباحی مقدم ، مطهری و ... نیز به این فراکسیون تعلق دارند . متقابلا اصولگرایان نوآمده که سنت محافظه کاری را بر نمی تابند و گرایشهای رادیکال دارند و یا اصولگرایانی که ارتباطات یا فعالیت تشکیلاتی دیر پا نداشته اند توسط فراکسیون های 2و 3 و 4 قابل جذب اند .
4- گروه هایی نظیر جمعیت ایثارگران و رهپویان در دسته چهارم قرار می گیرند . آقایان حداد عادل ، توکلی ، نادران و ... نیز به این فراکسیون نزدیکترند.
5- در فراکسیون پایداری ، اخراجی های دولت و حامیان احمدی نژاد که فقط با رئیس دفتر او زاویه دارند و همچنین بخشی از اعضای فراکسیون بیست و چند نفره انقلاب اسلامی حضور خواهند داشت و بدیهی است در مقاطعی که رئیس دولت به آنان نیاز دارد از ائتلاف با فراکسیون حامیان دولت فرو گذار نخواهند کرد تا این پندار را تقویت کنند که «پایداری» ها روی دیگر سکه احمدی نژادند.
6- به عکس انضباط حاکم بر پارلمان های عمدتا اروپایی ، عضویت در یک فراکسیون به معنای تابعیت بی چون و چرا در رای دهی نیست. سنت رای دهی در مجالس ایران مشابه برخی دیگر از پارلمان های دنیا ، مستقل از تعهد فراکسیونی است و علاوه بر خاستگاه سیاسی، رگه هایی از دوستی های شخصی ، مسائل قومیتی ، رویکردهای صنفی، کنش لابی گران و متاسفانه پاره ای مناسبات دیگر نقش دارد . همین فضای جیوه ای ، قدرت پیش بینی دقیق واکنش های مجلس را حتی از کارشناسان خبره ، باز می ستاند.
7- دولت اگر هوشمندی به خرج دهد از تاسیس رسمی فراکسیون خودداری می کند و ترجیح می دهد نمایندگان را بر روی صندلی هایشان یارگیری کند. این حالت سیال برای پرستیژ حامیان رئیس جمهوری نیز بهتر می نماید زیرا حال که احمدی نژاد تحت فشار است ، به عکس گذشته که همراهی علنی با او سکه رایج بود و «آمد» داشت ، در این زمانه هر گونه حمایت نشاندار از او هزینه دارد. باید قبول کرد این فراکسیون ، چه رسمیت یابد و چه به صورت غیر رسمی فعالیت کند ، به دلیل نیاز نمایندگان شهرستانی به همراهی مسئولان دولت در پیشبرد توسعه شهر و استان آنان ، قابلیت چانه زنی بالایی دارد؛ هر چند در پندار برخی تحلیل گران ، توان همراه سازی دولت در واپسین سال خود پایین باشد .
8- تاریخ پارلمانی جمهوری اسلامی نشان داده است که عبارت «مستقلین» تاکنون عملا بی معنا بوده است. درست است که بلافاصله پس از برگزاری انتخابات هر دوره مجلس، جداول 202 حوزه انتخابیه تنظیم می شود و بر اساس این که چه کسی نامزد چه گروهی بوده، سهم گروه ها تعیین می گردد و در نتیجه در مقابل اسامی نامزدهای منفرد ( ولو بشدت اصولگرا یا بشدت اصلاح طلب) عبارت کلی «مستقل» نوشته می شود اما همه افراد پس از ورود به مجلس ، بر حسب اعتقادات یا پیشینه یا مصالح یا هوا سنجی ، بالاخره جذب یک فراکسیون از چند فراکسیون می شوند . اما به نظر می رسد این بار «مستقلین» یک فراکسیون جدی (لااقل در ابتدای تشکیل مجلس) داشته باشند و روند ائتلاف یا هضم در سایر گراشها ( و حتی جذب یا ادغام ) به مرور رخ دهد.
1717
نظر شما