به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، احمد زیدآبادی، فعال سیاسی اصلاحطلب، با انتشار یادداشتی در کانال تلگرامی خود با عنوان ««آسکاریس! (گفت و شنود) » نوشت:
گفت: در حالی که چند روز از حادثه دردناک اسکله شهید رجائی بندرعباس گذشته است، رهبران کشورهای اروپایی حتی از ارسال یک پیام همدردی هم دریغ کردهاند!
گفتم: از این جرثومههای فساد و پلیدی غیر از این هم انتظاری نبوده و نیست.
گفت: یکی از مدعیان اصلاحات نوشته است این که رهبران کشورهای اروپایی پیام همدردی نفرستادهاند هم تقصیر جمهوری اسلامی ایران است(!). چرا که برای اپوزیسیون خارجنشین (بخوانید پادوهای دشمن)! عفو عمومی نمیدهد
گفتم: آن وقت امثال همین مدعی اصلاحات جیغ بنفش میکشند که چرا مردم آنها را پادوی دشمن و بیعاطفه نسبت به هموطنان خود میدانند؟!
گفت: ظاهراً آمریکا میداند که این پادوها اهل «رنج عقل»! و «زحمت هوش»! نیستند. به همین علت است که ماموریت آنها را در یک نسخه خلاصه کرده است، «حمایت از غرب و دشمنی با ایران»! و برای هر موضوعی همین نسخه را میپیچند و به عقل و منطق و... هم کاری ندارند!
گفتم: یکی از روستائیان دل درد شدیدی داشت و پزشک به او داروی مقابله با «آسکاریس» داد و او این دارو را برای همه بیماران تجویز میکرد(!) از قضا، این دارو را برای فرزند یکی از اهالی که از درخت افتاده بود هم تجویز کرد. پدر که آدم باسوادی بود وقتی نسخه و دارو را دید به طرف پرخاش کرد و گفت؛ مرد ناحسابی! پسر من از درخت افتاده است این دارو چیست که به او دادهای؟! یارو که دید بدجوری بُز آورده، گفت؛ پسر تو اگر «آسکاریس» نداشت بالای درخت نمیرفت که بیفته؟
این گفت و شنود خنک را کیهان در پاسخ به مطلب دیرور من نوشته است. متن یادداشت من این بود:
"دریغ از یک پیام همدردی!
با گذشت چهار روز از انفجار در اسکلۀ شهیدرجایی بندرعباس، هنوز هیچکدام از مسئولان کشورهای اروپایی یک پیام همدردی با مردم ایران نفرستادهاند!
در این حادثه قریب صد ایرانی کشته و بیش از هزار نفر زخمی شدهاند. این مصیبت، نیازی به صدور یک پیام همدردی هم ندارد؟
به نظرم ذهنیت رهبران کشورهای اروپایی نسبت به مسائل ایران پاک آشفته شده است. آنها مسائل ایران را از چشم خیلِ تبعیدیهاو مهاجران سیاسی ایرانی در اروپا میبینند و تحلیل میکنند. آنکه به دلایل سیاسی مهاجرت میکند و یا
ناخواسته تبعید میشود، قابل همدردی و دلسوزی است، اما اغلب، مسائل را از پشت عینکِ رنجی که متحمل شده است، میبیند و متأسفانه از پشت عینک رنجیدگی امور در جای واقعی و حقیقی خود دیده نمیشوند.
تا مشکل مهاجران سیاسی از طریق یک عفو عمومی و رفت و آمد آزاد و امن آنان به کشور حل نشود، این وضعیت پابرجاست!"
پاسخ چنین مطلبی را با آن ادبیات دادن، واقعاً از چه نوع موجوداتی برمیآید؟ البته بر کیهانیان "حرجی" نیست. همیناند دیگر! اگر آنها این ذهنیات زهرآلود خود را در یک تریبون خصوصی مطرح میکردند، ارزش کمترین توجهی نداشت، اما آنها یک مؤسسۀ باسابقه و متعلق به عموم مردم ایران را به تریبون شخصی خود برای ترویج اهانت و بهتان به شهروندان قرار دادهاند و کوچکترین احساس شرمی هم نمیکنند! شکایت از آنها که اتلاف وقت و عملی بیهوده است! پس از شر آنان به کجا باید پناه برد؟
۲۹۲۲۲