بیانیهای از سوی کمسیونی به نام کمسیون صندلی صادر شده که بر اساس آن کسی حق ندارد روی صندلی بنشیند چه در رستوران، سینما یا حتی پارک و اتوبوس. افراد معترض به این بیانیه، همراه با یک سرباز وظیفه که میزان اختیاراتش از مبصر مدرسه هم کمتر است، در کیوسک پلیس منتظر هستند که شاید مقام مسئول از راه برسد و برای بیانیه کمسیون صندلی توضیحی داشته باشد!
همیشه انتظار حوصله آدمها را سر میبرد و حتی مصممترین افراد هم بعد از آنکه سوالشان را پرسیدند و نارضایتیهایشان را ابراز کردند، در صدد یافتن راهی خواهند بود برای پرکردن زمان انتظار. این چنین است که افراد معترض با هم ارتباط میگیرند و از تعامل همین آدمهای لنگه به لنگه در کیوسک پلیس است که موقعیتهای کمیک ایجاد میشود و از همان ثانیههای اول، دندانهای نخندترین و سمجترین تماشاگرها هم نمایان میشود.
اما نمایش که تمام شد، دلت که خوش شد پول بلیت را دور نریختهای، شاد و خندان که به خانه رسیدی، کم کم متوجه میشوی دیالوگها و اتفاقات این نمایش تو را خنداندهاند چون کپی دقیق و ظریفی از واقعیت زندگی ما هستند؛ درست مثل وقتی که کسی با دقت و ظرافت چیزی را تقلید میکند که همیشه جلو چشمت بوده اما به جزئیاتش توجه نکرده بودی، مثلا وقتی که برادرت، چنان ادای پدربزرگ را در میآورد که انگار همه عمرش کاری نداشته جز نگاه کردن به زبان بدن و نحوه حرف زدن پدربزرگ یا مثلا همکارت که خیلی ظریف و حساب شده، ادای رئیس را در میآورد و همه رودهبر میشوند.
سرخوشی بعد از تماشای «بیانیه کمسیون صندلی» وقتی کاملا محو میشود که میفهمی، با آدمهای این نمایش همدردی یا به عبارتی موقعیتی که آدمهای نمایش در آن گرفتار شدهاند، اصلا هم عجیب و غریب نیست؛ آیا پیش نیامده که یک نهاد ناآشنا که گویی تا دیروز حتی وجود نداشته، بیانیهای صادر کند و بر اساس آن اولین و سادهترین حق شهروندان سلب شود و از پلیس هم کاری ساخته نباشد؟ مگر جز این است که همین موقعیت ابزورد، مختصات زیست ما در این جغرافیا و این تاریخ را ترسیم میکند. پس عجیب نیست اگر شیرینی آن همه قهقه و خنده، جایش را به تلخی بدهد. اینجاست که باور میکنی به قول قدیمیها نباید زیاد خندید چون بعدش غصه میآید اما قدیمیها نمیدانستند یا نگفته بودند که غصههای ما همیشه هستند، جایی نمیروند، فقط وقتی زیاد میخندیم برای مدتی فراموششان میکنیم و راستش ما به شوخیهای «بیانیه کمسیون صندلی» میخندیم چون خرابیها را دیدهایم و اندوه را میشناسیم.
نمایش «بیانیه کمسیون صندلی» در چهارمین دوره اجرا، در تماشاخانه ملک به صحنه رفته و پیشنهاد میکنم، اگر جایی اسم گروه تئاتر «دماغ قرمز» را دیدید حتما بلیت نمایششان را بخرید؛ ضرر نمیکنید حتی اگر کارتان به اشک و اندوه بکشد.
۵۷۵۷
نظر شما