جواد مرشدی: خبرگزاری آسوشیتدپرس چهارشنبه گذشته به نقل از «دو مقام آمریکایی که نخواستند نامشان فاش شود»، گزارش داد دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، قصد دارد در جریان سفرش به عربستان سعودی اعلام کند که ایالات متحده از این پس خلیج فارس را با نام «خلیج عربی» خطاب خواهد کرد. ترامپ در واکنش گفت که در این باره هنوز تصمیم قطعی نگرفته، اما به زودی اعلام میکند: «من نمیخواهم احساسات کسی را جریحهدار کنم. نمیدانم که آیا احساسات کسی جریحهدار میشود یا نه.» سخنگوی کاخ سفید هم تأکید کرد: «رئیسجمهور ترامپ هنوز تصمیم خود را برای تغییر نام خلیج فارس اتخاذ نکرده است.»
اما هدف ترامپ از این تحریف چیست؟ چرا او به «بازی نامها» مشغول است؛ از خلیج مکزیک تا خلیج فارس و چرا در آستانه سفر او به عربستان سعودی این گمانه مطرح شد؟
خبرگزاری خبرآنلاین در گفتوگو با فؤاد ایزدی کارشناس مسائل بینالملل به بررسی این سؤالات پرداخته است؟
برخی تحلیلگران معتقدند که احتمال تغییر نام خلیج فارس از سوی آمریکا میتواند بخشی از یک استراتژی بزرگتر برای تغییر موازنه قدرت در منطقه باشد. آیا شما با این دیدگاه موافقید؟
این خبر نخستین بار توسط خبرگزاری آسوشیتدپرس منتشر شد. گفته میشود دونالد ترامپ در جریان سفر خود به منطقه، اظهار نظری مبهم داشته و اعلام کرده که هنوز نمیداند دقیقاً چه اقدامی خواهد کرد. این سفر از سوی بسیاری تلاشی برای بهرهبرداری اقتصادی از کشورهای منطقه تعبیر شده است.
برخی گزارشها نشان میدهند که آمریکا در تلاش است تا روابط اقتصادی خود را با کشورهای عربی منطقه تقویت کند. آیا تغییر نام خلیج فارس میتواند بخشی از این استراتژی باشد؟
یکی از اهداف ترامپ در این سفر دوشیدن کشورهای منطقه است، در چنین شرایطی ترامپ برای توجیه اقدامات خود نیاز به نمادسازی دارد؛ چرا که وضعیت اقتصادی ایالات متحده مطلوب نیست و پرداخت مالی قابلتوجهی در کار نخواهد بود. به همین دلیل، ممکن است به اقدامات نمادینی نظیر تغییر نام «خلیج فارس» روی بیاورد؛ اقدامی که بهجز تحریک احساسات ملی ایرانیان و افزایش اتحاد مردم علیه سیاستهای آمریکا، دستاوردی نخواهد داشت.
آیا این تغییر نام میتواند روابط دیپلماتیک آمریکا با ایران و سایر کشورهای منطقه را تحت تأثیر قرار دهد؟
در موارد مشابه نیز مقاومتهایی در برابر خواستههای ترامپ صورت گرفته است. به عنوان مثال، زمانی که او پیشنهاد داد نام «خلیج مکزیک» به «خلیج آمریکا» تغییر یابد، حتی خبرگزاریهای داخلی آمریکا نیز این موضوع را نپذیرفتند. پس از آنکه کاخ سفید مجوز حضور یکی از خبرنگاران را لغو کرد، رسانه مذکور شکایت کرد و در نهایت دادگاه به نفع خبرنگار حکم داد. این نشان میدهد که حتی در داخل آمریکا نیز بسیاری از اقدامات ترامپ جدی گرفته نمیشود.
نکته مهمتر آن است که این سیاستها جدید نیستند. از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون، ایالات متحده همواره در تلاش بوده تا نظم منطقه را مطابق منافع خود بازتعریف کند. هدف اصلی، تضعیف جمهوری اسلامی ایران و تقویت کشورهای همسو با سیاستهای آمریکا بوده است. طرحهایی نظیر «خاورمیانه بزرگ» یا «پیمان ابراهیم» نمونههایی از این تلاشها هستند که در عمل موفق نبودهاند و اکنون در بایگانی سیاست خارجی آمریکا قرار دارند.بیتردید چنین اقداماتی میتواند روابط دیپلماتیک ایران و آمریکا را متشنجتر کند.
این اقدام چه تأثیری بر افکار عمومی ایرانیان و سایر ملتهای منطقه خواهد داشت؟ آیا ممکن است باعث افزایش احساسات ملیگرایانه شود؟
استفاده ترامپ از تعابیر توهینآمیز، واکنش قاطع مردم و دولت ایران را در پی خواهد داشت. اگرچه برخی کشورهای عربی منطقه نیز مدتهاست که از اصطلاح «خلیج فارس» استفاده نمیکنند، اما ایران همواره در مجامع بینالمللی به این مسئله اعتراض کرده است. در نهایت، «خلیج فارس» همان نام تاریخی و اصیل خود را حفظ خواهد کرد و با چنین اقدامات نمایشی، چیزی تغییر نخواهد کرد.
اینگونه تحرکات قطعاً موجب تقویت حس ملیگرایی در میان ایرانیان میشود؛ حتی درآن دسته از شهروندانی که منتقد جمهوری اسلامی هستند. تعلق خاطر به کشور، دغدغهای فراتر از اختلافات سیاسی است. اقدام رئیسجمهوری از کشوری دیگر برای تغییر نام یک آبراه تاریخی که هزاران کیلومتر از مرزهای او فاصله دارد، نه تنها غیرمنطقی، بلکه توهینآمیز تلقی میشود.
نگرش انتقادی نسبت به آمریکا که از دوران پیش از انقلاب، به واسطه حمایت این کشور از رژیم پهلوی و پس از آن صدام حسین شکل گرفت، اکنون برای نسل جدید ایرانیان نیز قابل درکتر شده است. این وقایع میتواند عاملی برای ایجاد انسجام داخلی در برابر زیادهخواهیهای یک قدرت جهانی باشد.
رسانههای غربی چگونه این تصمیم احتمالی را پوشش دادهاند؟ آیا در نحوه گزارشدهی آنها سوگیری خاصی مشاهده میشود؟
در ایالات متحده، رسانهها عموماً وابسته به دو حزب جمهوریخواه و دموکرات هستند. رسانههای نزدیک به دموکراتها منتقد ترامپ هستند و اختلافات داخلی فراوانی دارند. از سوی دیگر، حتی جریانهای سنتی جمهوریخواه نیز در بسیاری از حوزهها با ترامپ همسو نیستند. در نتیجه، انعکاس اقداماتی از این دست، در رسانههای آمریکا بازتاب چشمگیری نداشته است.
ترامپ در دوران ریاستجمهوری خود اظهاراتی جنجالی نظیر الحاق کانادا یا گرینلند به خاک آمریکا یا اعمال تغییرات عجیب در سیاست داخلی و خارجی مطرح کرده بود که هیچکدام عملی نشدند. در برخی کشورها، مانند کانادا، این اظهارات حتی موجب افزایش محبوبیت چهرههای منتقد آمریکا شد.
اروپاییها نیز از ترامپ فاصله گرفتهاند. این واقعیت، هشداری است برای جریانهای غربگرا در کشور ما که اتکای سیاسی و اقتصادی به آمریکا را راهبردی نادرست میدانند. امروز، فاصله گرفتن از چنین سیاستهایی برای هر کشور، تصمیمی عقلانی و آیندهنگرانه تلقی میشود.
آیا تغییر نام خلیج فارس از سوی آمریکا را میتوان نوعی تحریف تاریخ دانست؟ چه پیامدهایی ممکن است داشته باشد؟
اینگونه تلاشهای نمادین در سیاست خارجی آمریکا مسبوق به سابقه است. برای مثال، در گذشته نام منطقه «آسیا پاسیفیک» به «ایندوپاسیفیک» تغییر یافت تا نشان از تمایل بیشتر آمریکا به تقویت روابط با هند بهجای چین داشته باشد. اما این تغییرات اسمی، تأثیر واقعی بر معادلات قدرت جهانی نداشتهاند. در مورد تغییر نام خلیج فارس نیز باید آن را بیشتر یک اقدام نمایشی دانست که هدف اصلیاش اعمال فشار سیاسی است.
اما همین اقدامات، در نهایت میتوانند به ضد خود تبدیل شوند و سبب بیداری و آگاهی بیشتر ملتها در برابر سیاستهای سلطهطلبانه شوند. اگرچه نیت عاملان، مخرب است، اما پیامد آن ممکن است تقویت وحدت داخلی و کاهش نفوذ غربگرایی در کشورهای هدف باشد.
21212
نظر شما