به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین ؛ تابستان زودتر از تقویم خودش را رسانده است، آفتاب بیپروا میتابد، باد اگر هر از گاهی بیاید بویی از خاک داغ و گرد و غبار ناشی از آلودگی هوا را به همراه دارد، به اتفاق دادستان کرمان ، مدیرکل زندانها، رئیس انجمن حمایت از خانواده زندانیان کرمان و چند نفر از همکاران رسانهای برای دیدار با خانواده زندانیان که با هدف بررسی مشکلات و حمایت از خانواده زندانیان راهی منطقه اللهآباد میشویم.
به انتهای کوچهای باریک و خاکی میرسیم، دیوارهایی از آجرهای خام دیده میشوند، در حلبی و رنگ پریده خانه با قفل کوچکی به هم بسته میشود که در پس آن پارچهای رنگ و رو رفته و وصله خورده قرار گرفته، چند قالی تاخورده گوشهی به ظاهر حیاط خانه روی هم جمع شدهاند، یک روفرشی کهنه با طرحهای محو شده کف اتاق پهن است، پدر خانه به جرم حمل مواد مخدر در شهر اراک دوران حبس خود را میگذراند و مادر خانه نیز زندانی رأی بازی است که دو روز در هفته به زندان میرود.
دختر و پسر هفده و هجده سالهی خانه نیز با نداری و تهیدستی اهل خانه دست و پنجه نرم میکنند.
مادر خانه از وضعیت اجاره خانه و ٢٠ میلیون پول رهن و یک میلیون اجاره ماهیانه میگوید. به آنها بستههای کالا و قول مساعد جهت تهیه یک اجاق گاز و سایر ملزومات اولیه نیز داده شد.
بازدید از خانواده یک زندانی دیگر با سه فرزند مقصد بعدی دادستان کرمان است؛ وضعیت منزل این خانواده بسیار اسفناک است.
صدای کولر فرسوده از پشت در خانهشان میآید، انگار بیشتر صدا دارد تا ذرهای خنکی، پرده آهسته تکان تکان میخورد، فرزندان این خانه، در یک ضلع اتاق یک در سه متری نشستهاند.
انگار بار سنگین فقر ریخته بود توی خانهی کوچکشان. بچهها از آقای دادستان درخواست تلویزیون میکنند، خانم خانه میگوید ما هیچ چیزی نمیخواهیم فقط کمک کنید بتوانیم خانهمان را تکمیل کنیم و بتوانیم حمامی برای خودمان بسازیم. پس از اهدای بستههای حمایتی به آنها قول مساعد جهت تکمیل ساخت خانه داده میشود.
مددجوی سوم خانمی بود که به همراه دو فرزند پسر ٨ و ١۴ سالهی خود در منزل مادرش زندگی میکردند.
مادر بچهها با نوک زبان، لب خشک شدهاش را کمی تر میکند و یک نفس حرف میزند و میگوید پدرشان هیچ احساس مسئولیتی در قبال بچهها نمیکند، در نبود پدر، بچههای این خانه انگار بزرگتر از سنشان شدهاند، اما کمتر از آن حرف میزنند، البته شاید هزینههای بالای گفتاردرمانی برای درمان پسر کوچکتر خانه نیز در کم حرف بودن آنها بیتاثیر نباشد.
پسر بزرگتر تا کنون چندین عمل جراحی بر روی دستش انجام داده و در حال حاضر هفت عدد پین داخل دستش است و از درد شدید آن شبها خواب را از سرش پرانده.
رئیس انجمن حمایت از زندانیان کرمان قول تهیه دوچرخه را به پسران خانه میدهد. هزینههای درمان پسر بزرگتر و گفتاردرمانی پسر کوچکتر نیز تأمین میشود.
دادستان، همسر زندانی را به کار کردن تشویق کرد و گفت: مسئولان حمایت همه جانبهای را از شما و امثالتان برای تهیه لوازم اولیه آغاز کار و حتی آموزش فنون را برای انجام آن میکنند و باید سعی کنید روی پای خود بایستید تا نهادهای حمایتی هم به شما کمک کنند.
آرامش، صفت گمشدهی تمامی این خانهها و اهل آن بود، تنها چند دقیقه کافیست برای پیدا کردن مخرج مشترک خانوادههایی که شرح حال آنان در سطور گذشته گفته شد.
فقر و تنگدستی بزرگترهای خانه را به کار خلاف کشانده بود و نه تنها باری از دوش آنان برنداشته بلکه بر مشکلاتشان افزوده بود و بخش قابل توجهی از آسیبها را متوجه خانواده آنها کرده بود.
خانوادههایی که در پس پردهی غم و اندوه جدایی عزیزانشان، با تمام فشارهای روزگار و تنگدستی بیوقفه میجنگند، اما هرگز امید را از دست نمیدهند.
این خانوادهها، گرچه زیر بار فقر و مشکلاتی فراوان قرار دارند اما بیش از هر چیز نیازمند نگاه مهربان خیرین و همراهی نهادهای حمایتی هستند تا به آنها قوت قلبی ببخشند و مسیر سخت زندگی را هموارتر سازند.
نظر شما